شعر دیوان حافظ + فایل صوتی اشعار

[S O-O M]

به نام خدا

سلام به همه رمانیکی‌های عزیز.
در هر پست یک شعر از حافظ به همراه فایل‌های صوتی مربوط به اون قرار می‌گیره.
لطفا در این تاپیک پستی ارسال نکنین.
اگه تمایل به صوتی کردن دیوان حافظ با صدای خودتون و انتشارش توی سایت رو دارین به پیوی بنده مراجعه کنین.
پ.ن: دو پست اول پس از این پست، به‌عنوان راهنما در نظر گرفته شده‌اند. با کلیک روی عنوان هر شعر (که مصرع اول آن شعر می‌باشد) به پست مربوط به آن شعر رجوع پیدا می‌کنید.
​

 

[S O-O M]

دسترسی آسان:

غزلیات:

1 تا 30:

1. الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها	11. ساقی به نور باده برافروز جام ما	21. دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
2. صلاح کار کجا و من خراب کجا	12. ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما	22. چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
3. اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را	13. می‌دمد صبح و کله بست سحاب	23. خیال روی تو در هر طریق همره ماست
4. صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را	14. گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب	24. مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من م×س×ت
5. دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را	15. ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت	25. شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل م×س×ت
6. به ملازمان سلطان که رساند این دعا را	16. خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت	26. زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و م×س×ت
7. صوفی بیا که آینه صافیست جام را	17. سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت	27. در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
8. ساقیا برخیز و درده جام را	18. ساقیا آمدن عید مبارک بادت	28. به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست
9. رونق عهد شباب است دگر بستان را	19. ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست	29. ما را ز خیال تو چه پروای شـ×ر×ا×ب است
10. دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما	20. روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست	30. زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست

31 تا 60:

31. آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است	41. اگر چه باده فرح بخش و باد گل‌بیز است	51. لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
32. خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست	42. حال دل با تو گفتنم ه*و*س است	52. روزگاریست که سودای بتان دین من است
33. خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است	43. صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است	53. منم که گوشه میخانه خانقاه من است
34. رواق منظر چشم من آشیانه توست	44. کنون که بر کف گل جام باده صاف است	54. ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است
35. برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست	45. در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است	55. خم زلف تو دام کفر و دین است
36. تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست	46. گل در بر و می در کف و معشوق به کام است	56. دل سراپرده محبت اوست
37. بیا که قصر امل سخت سست بنیادست	47. به کوی میکده هر سالکی که ره دانست	57. آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست
38. بی مهر رخت روز مرا نور نماندست	48. صوفی از پرتو می راز نهانی دانست	58. سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
39. باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است	49. روضه خلد برین خلوت درویشان است	59. دارم امید عاطفتی از جناب دوست
40. المنة لله که در میکده باز است	50. به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است	60. آن پیک نامور که رسید از دیار دوست

61 تا 90:

61. صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست	71. زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست	81. صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
62. مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست	72. راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست	82. آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت
63. روی تو کَس ندید و هزارت رقیب هست	73. روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست	83.گر ز دست زلف مشکینت خطایی رفت رفت
64. اگر چه عرض هنر پیش یار بی‌ادبیست	74. حاصل کارگه ک*ون و مکان این همه نیست	84. ساقی بیار باده که ماه صیام رفت
65. خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست	75. خواب آن نرگس فتان تو بی چیزی نیست	85. شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
66. بنال بلبل اگر با منت سر یاریست	76. جز آستان توام در جهان پناهی نیست	86. ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
67. یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست	77. بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت	87. حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
68. ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست	78. دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت	88. شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
69. کَس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیست	79. کنون که می‌دمد از بوستان نسیم بهشت	89. یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
70. مردم دیده ما جز به رخت ناظر نیست	80. عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت	90. ای هدهد صبا به سبا می‌فرستمت

91 تا 120:

91. ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت	101. شـ×ر×ا×ب و عیش نهان چیست کار بی‌بنیاد	111. عکس روی تو چو در آینه جام افتاد
92. میر من خوش می‌روی کاندر سر و پا میرمت	102. دوش آگهی ز یار سفرکرده داد باد	112. عکس روی تو چو در آینه جام افتاد
93. چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت	103. روز وصل دوستداران یاد باد	113. بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
94. زان یار دلنوازم شکریست با شکایت	104. جمالت آفتاب هر نظر باد	114. همای اوج سعادت به دام ما افتد
95. مدامم م×س×ت می‌دارد نسیم جعد گیسویت	105. صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد	115. درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
96. درد ما را نیست درمان الغیاث	106. تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد	116. کسی که حسن و خط دوست در نظر دارد
97. تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج	107. حسن تو همیشه در فزون باد	117. دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد
98. اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح	108. خسروا گوی فلک در خم چوگان تو باد	118. آن کس که به دست جام دارد
99. دل من در هوای روی فرخ	109. دیریست که دلدار پیامی نفرستاد	119. دلی که غیب نمای است و جام جم دارد
100. دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد	110. پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد	120. بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد

 

[S O-O M]

121 تا 150:

121. هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد	131. بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد	141. دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
122. هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد	132. به آب روشن می عارفی طهارت کرد	142. دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد
123. مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد	133. صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد	143. سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد
124. آن که از سنبل او غالیه تابی دارد	134. بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد	144. به سر جام جم آن گه نظر توانی کرد
125. شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد	135. چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد	145. چه مستیست ندانم که رو به ما آورد
126. جان بی جمال جانان میل جهان ندارد	136. دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد	146. صبا وقت سحر بویی ز زلف یار می‌آورد
127. روشنی طلعت تو ماه ندارد	137. دل از من برد و روی از من نهان کرد	147. نسیم باد صبا دوشم آگهی آورد
128. نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد	138. یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد	148. یارم چو قدح به دست گیرد
129. اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببرد	139. رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد	149. دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی‌گیرد
130. سحر بلبل حکایت با صبا کرد	140. دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد	150. ساقی ار باده از این دست به جام اندازد

 

[S O-O M]

دسترسی آسان 3

 

[S O-O M]

دسترسی آسان 4

 

[S O-O M]

دسترسی آسان 5