در دست اقدام دیالوگ نویسی بازیچه | یاسین

نام اثر: بازیچه
نام نویسنده: یاسین
ژانر: تراژدی اجتماعی
خلاصه: بهتر است هر از گاهی به خویش بنگری و کلاهت را قاضی کنی. آیا هر آنچه که می‌گویی، انجام می‌دهی یا می‌پنداری تحت سلطه یا کنترل اندیشه دیگریست؟ آیا خود چیزی را تغییر داده‌ای یا دنباله گر قوچ ارشد گله به پندار اینکه چوپان تغییر کرده خیال آزادی میکنی؟
1. زهرا
2. آرمیتا
3. احمد
4. بردیا

 

[Spiritous]

1_ امروز تو شلوغیا سه تا از بچه‌ها گم شدن امیدوارم گیر مامورا نیفتاده باشن.
4_ ببخشید بچه‌ها واقعا شرمندم امروز نتونستم همراهتون باشم.
1_ نه بابا چه حرفیه میزنی آخه؛ بالاخره توام داشتی زحمت جمع کردن اطلاعاتو میکشیدی.
3_ من امروز رفته بودم کوه نوردی.
2_ احمق
4- کار خوبی کردی حاجی
1_ راستی بچه‌ها دیدید این بازیگره مشیری تو اخبار چیا می‌گفت؟
4_ مشیری؟!
2_ چی میگفت؟
1_ دیشب اونوتو نشون میداد که تو صفحه اینستاگرامش واسه خانواده‌ی ماموری که هفته پیش حسابشو رسیدیم پیام تسلیت فرستاده
4_ الان ینی رفته طرف اونا؟
2_ مشخصه دیگه یه مشت احمق بازیچه تا یکم بهشون بها میدی دور ور می...
3_ الان ینی شماها بازیچه نیستید؟
2_ تو ببند دهنتو. بار آخرتم باشه می‌پری وسط حرفم
1_ نه ما برای آزادی میجنگیم ما مقابل این سیستم قرار داریم
3_ صحیح
4_ ولش کنین. سر به سر هم نزارید. داشتی توضیح میدادی زهرا
1_ خلاصه که خودش که خارج از کشوره ولی آرمیتا میگه خانواده برادرش رو تو همین محل دیده.
4_ خب؟ منظور؟
2_ منظور روشنه فردا میریم گوششونو میپیچونیم.
4_یعنی چی؟ چیکار میخواید بکنید؟
2_ بکنیم.
1_ نترس کاریشون نداریم. صرفا یه اتمام حجته.