Thumbelina
رمانیکی پیشرو
پرسنل مدیریت
مقامدار آزمایشی
مدیر
- نام هنری
- الینا فری
- آزمایشی
- مدیرتالار آموزش
- شناسه کاربر
- 3925
- تاریخ ثبتنام
- 2023-01-14
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 438
- نوشتهها
- 573
- پسندها
- 465
- امتیازها
- 278
- محل سکونت
- سرزمین پریان
نکته اول
از نوشتن دیالوگهای بیفایده مثل دیالوگهای زیر خودداری کنید:
-سلام خوبی؟
- خوبم مرسی. شما خوبی؟
-عالیام. ممنون! چخبرا؟
به جای این دیالوگها میتوانید، خیلی خلاصه و کوتاه بنویسید:
" پس از سلام و احوالپرسی های معمول... "
اینگونه از آب بستن به رمانتان جلوگیری میکنید و باعث میشوید مخاطب مجبور به خواندن دیالوگهای بیسر و ته شما نباشد.
نکته دوم
کلیشهها رو بشکنید.
یکی از بدترین موارد در نوشتن(چه در دیالوگ، چه در مونولوگ و...) کلیشه است. بهترین تعریفی که از کلیشه من خواندهام، تعریف بینظیر سعید عقیقی نویسنده روشن فکر ایرانی است:
در پاسخ ِ یک دوست: می خواهی بدانی کلیشه چیست؟ کلیشه یعنی بیش از آن که به کیفیت ِ کارَت فکر کنی، به این فکر کنی که خواننده و بیننده در بارۀ کارَت چه خواهد گفت، یا بعدش چه خواهد شد، یا هر آنچه گفتهای، با همان شدت یا آهستگی که خواستهای بگویی، دریافت شده یانه. کلیشه یعنی این که از ترس ِفهمیده نشدن، آن چه را میفهمی ننویسی، و به جایش فکر کنی چه طور میشود فهمیدههای پیشین را دوباره سر ِ هم کرد. کلیشه یعنی به زور، خودآگاه جلوه کردن، حال آن که وقتی تنها به کارَت بیندیشی، میبینی بی آنکه بخواهی، همه چیز در آن هست؛ و در این دَم،هیچ نیرویی قویتر از ناخودآگاه نیست. باقی بقایت.
در دنیای رمانهای مجازی، یک دسته حدودا پنجاهتایی دیالوگ درون هر ژانر قرار دارد که توی اکثر رمانها تکرار میشود. شما به عنوان نویسنده وظیفه دارید که نوآوری کنید. بنابراین سعی کنید به قول سعید عقیقی، با دانستهها و فهمیدههای جدید خودتان، دیالوگها بهتری بنویسید. در واقع حتی اگر میخواهید که از دیالوگهای آشنا و کلیشهای استفاده سعی کنید آن را تغییر داد.
یعنی به خودی خود این موضوع(تکرار دیالوگ) اشکالی نداره؛ چون هیچوقت ما نمیتونیم یک حرف کاملا جدید بزنیم. مشهوره که مارک تواین(درست یادم نیست) در این مورد میگه:
تنها کسی در دنیا که مطمئن بوده حرفی که میزند قبلا زده نشده، حضرت آدم بوده است.
پس به جای نگرانی از تکرار حرفای گذشته، بهتره که سعی کنیم تا با خلاقیت و دانش ناقصی که داریم یک اثر جدید خلق کنیم.
از نوشتن دیالوگهای بیفایده مثل دیالوگهای زیر خودداری کنید:
-سلام خوبی؟
- خوبم مرسی. شما خوبی؟
-عالیام. ممنون! چخبرا؟
به جای این دیالوگها میتوانید، خیلی خلاصه و کوتاه بنویسید:
" پس از سلام و احوالپرسی های معمول... "
اینگونه از آب بستن به رمانتان جلوگیری میکنید و باعث میشوید مخاطب مجبور به خواندن دیالوگهای بیسر و ته شما نباشد.
نکته دوم
کلیشهها رو بشکنید.
یکی از بدترین موارد در نوشتن(چه در دیالوگ، چه در مونولوگ و...) کلیشه است. بهترین تعریفی که از کلیشه من خواندهام، تعریف بینظیر سعید عقیقی نویسنده روشن فکر ایرانی است:
در پاسخ ِ یک دوست: می خواهی بدانی کلیشه چیست؟ کلیشه یعنی بیش از آن که به کیفیت ِ کارَت فکر کنی، به این فکر کنی که خواننده و بیننده در بارۀ کارَت چه خواهد گفت، یا بعدش چه خواهد شد، یا هر آنچه گفتهای، با همان شدت یا آهستگی که خواستهای بگویی، دریافت شده یانه. کلیشه یعنی این که از ترس ِفهمیده نشدن، آن چه را میفهمی ننویسی، و به جایش فکر کنی چه طور میشود فهمیدههای پیشین را دوباره سر ِ هم کرد. کلیشه یعنی به زور، خودآگاه جلوه کردن، حال آن که وقتی تنها به کارَت بیندیشی، میبینی بی آنکه بخواهی، همه چیز در آن هست؛ و در این دَم،هیچ نیرویی قویتر از ناخودآگاه نیست. باقی بقایت.
در دنیای رمانهای مجازی، یک دسته حدودا پنجاهتایی دیالوگ درون هر ژانر قرار دارد که توی اکثر رمانها تکرار میشود. شما به عنوان نویسنده وظیفه دارید که نوآوری کنید. بنابراین سعی کنید به قول سعید عقیقی، با دانستهها و فهمیدههای جدید خودتان، دیالوگها بهتری بنویسید. در واقع حتی اگر میخواهید که از دیالوگهای آشنا و کلیشهای استفاده سعی کنید آن را تغییر داد.
یعنی به خودی خود این موضوع(تکرار دیالوگ) اشکالی نداره؛ چون هیچوقت ما نمیتونیم یک حرف کاملا جدید بزنیم. مشهوره که مارک تواین(درست یادم نیست) در این مورد میگه:
تنها کسی در دنیا که مطمئن بوده حرفی که میزند قبلا زده نشده، حضرت آدم بوده است.
پس به جای نگرانی از تکرار حرفای گذشته، بهتره که سعی کنیم تا با خلاقیت و دانش ناقصی که داریم یک اثر جدید خلق کنیم.
نام موضوع : آموزش دیالوگ نویسی صحیح
دسته : مطالب آموزش نویسندگی