توکجایی سهراب؟
آب را گل کردند
چشم ها را بستند! چه با دل کردند
صبرکن ای سهراب قایقت جادارد؟
من از اهل زمین دل گیرم و به امار زمین مشکوکم!
اگراین خاک پر از ادمهاست پس چرا اینهمه ادم تنهاست
اینجا سرزمین واژه های وارونه است:
جایی که گنج, "جنگ" می شود
درمان, "نامرد" می شود
قهقه , "هق هق" می شود
اما دزد همان "دزد" است
درد همان "درد"
و گرگ همان گرگ