. . .

تمام شده دلنوشته هوای بهاری | مبینا عباسی

تالار دلنوشته کاربران
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
ژانر اثر
  1. عاشقانه
سطح اثر ادبی
برنزی
اثر اختصاصی
بله، این اثر اختصاصی می‌باشد و فقط در انجمن رمانیک نوشته شده است.
negar_۲۰۲۲۰۳۰۶_۱۵۴۴۵۷_xpbm_lziy.jpg




نام اثر: هوای بهاری!
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
نام نویسنده: مبینا عباسی
مقدمه: باز فصل آشنایی، شروعی دوباره! چه هوایی به سر من می‌زند این‌بار؟ باز هم بهار نزدیک است. هر روز می‌نویسیم تا اول بهار، بماند به یادگار که من هم عاشق بودم! عاشقی که بهار را گم کرده. زیباست هوای بهاری! زیباست فصل شکوفایی، فصلی که فریاد می‌زند خورشید طلوع می‌کند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 16 users

مبینای پاییز🍁🍁

رفیق رمانیکی
رمانیکی
شناسه کاربر
1255
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-27
آخرین بازدید
موضوعات
29
نوشته‌ها
391
پسندها
4,821
امتیازها
399
سن
20
محل سکونت
زیر بارون💕

  • #11
1400/11/30
سی روز تا نخستین روز بهار
دلنوشته‌‌ی دهم
دلم کنجی می‌‌خواهد، شاید خلوتی! شب عید است و شادی، مهمان دل خسته‌‌ی ما شده؛ اما دل من انگار باز هم هوایی شده! دائم، به دلم می‌‌گویم آخر تو چه می‌‌خواهی ای دل بی‌‌قرار من؟ جز تپیدن و بی‌‍‌‌قراری، هیچ‌‌کاری نمی‌‌کنی ای دل بی‌‌قرار من؟ انگار که بی‌‌تاب هستی باز هم! انگار که یک چیز کم است؛ مثل هر سال عاشقانه‌‌های من! پر از کمبودم! فقط به من نگو این حاکی از عشق است که بهار را خزان خواهم کرد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 10 users

مبینای پاییز🍁🍁

رفیق رمانیکی
رمانیکی
شناسه کاربر
1255
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-27
آخرین بازدید
موضوعات
29
نوشته‌ها
391
پسندها
4,821
امتیازها
399
سن
20
محل سکونت
زیر بارون💕

  • #12
1400/12/1
بیست و نه روز تا نخستین روز بهار
دلنوشته‌‌ی یازدهم
عشق همان شوق رسیدن نوروزی است که بی‌‌غم برسد به آغوش بی‌‌منت ما!
همان است، همانی که من برایت در این دوازده ماه سال تعریف کردم، همان عشق و انتظاری است که قصه‌‌ی هزارو یک شب ما شده است!
شاید تو ندانی یا فراموش کرده باشی که به انتظار آغاز یک شکوفه نشسته‌‌ای، ولی حالا من به تو می‌‌گویم و به یادت می‌‌آورم که تو چه پیر خمیده باشی یا جوان برنا، دل خود را برای طراوت و تازگی بهار آماده می کنی! حتی اگر اندوهی بزرگ در دلت، جا خوش کرده باشد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 11 users

مبینای پاییز🍁🍁

رفیق رمانیکی
رمانیکی
شناسه کاربر
1255
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-27
آخرین بازدید
موضوعات
29
نوشته‌ها
391
پسندها
4,821
امتیازها
399
سن
20
محل سکونت
زیر بارون💕

  • #13
1400/12/2
بیست و هشت روز تا نخستین روز بهار
دلنوشته‌‌ی دوازدهم
شبی بود سرد و سوزناک! شنیدم صدایی از دل برف و بوران! نخواستم بشوم بیدار از این خواب، از این خوابی که شیرین بود و زیبا!
امان نداد! مرا در به‌ در و خسته کرد، از لذت شیرینی خواب من کم کرد! وسط برف رفتم و دیدم گلی، ترانه‌ی عاشقی می‌‌خواند. خنده‌‌دار بود این اتفاق!
خواستم بروم از این هوایی که دروغ در همه‌‌جایش جاری‌‌ست! یک ترانه‌‌ی آشنا می‌‌خواند. خواستم برگردم پیش گل آوازه‌‌خوان، برف اجازه نداد! ماندم در سرما و از دور، شاهد بهار شدم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 11 users

مبینای پاییز🍁🍁

رفیق رمانیکی
رمانیکی
شناسه کاربر
1255
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-27
آخرین بازدید
موضوعات
29
نوشته‌ها
391
پسندها
4,821
امتیازها
399
سن
20
محل سکونت
زیر بارون💕

  • #14
1400/12/3
بیست و هفت روز تا نخستین روز بهار
دلنوشته‌‌ی سیزدهم
عجب عطری، عجب حس و حال نابی! چه حال و هوای صمیمانه‌‎‎ای حاکم است؛ عجب هوای بهاری زیبایی در خانه‌‌ی کوچک و با صفای ما در رفت و آمد است! یک طرف را آب و جارو می‌‌کنند، طرفی دیگر شیرینی‌‌های نوروز را آماده می‌‌کنند، یک طرف هم با شادی و با خنده شعر و ترانه می‌‌خوانند.
- بی که نوروز، نوروز پیروز!
بوی سبزه و نان عیدی‌‌های تازه در خانه‌‌ی ما می‌‌پیچد، هرچند که سفره‌‌ی ما کوچک است؛ ولی دل‌‌های بزرگی داریم!
باز هم دل مجنون من، دل سر به هوای من! خیره به در می‌‌شود تا ببیند باز هم تو با آن قد رعنایت از راه می‌‌رسی؛ ولی کو؟ امسال بهار هم، نه تو می‌‌آیی و نه هوایت!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 10 users

مبینای پاییز🍁🍁

رفیق رمانیکی
رمانیکی
شناسه کاربر
1255
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-27
آخرین بازدید
موضوعات
29
نوشته‌ها
391
پسندها
4,821
امتیازها
399
سن
20
محل سکونت
زیر بارون💕

  • #15
1400/12/4
بیست و شش روز تا نخستین روز بهار
دلنوشته‌‌ی چهاردهم
پایان همیشه پایان نیست، گاهی به معنای شروع فصلی تازه است! سقوط هم همیشه، به معنای درد نیست! گاهی تلنگری برای یک عمر است.
بهار پر شکوفه، درس بزرگی داد به دل خسته و بی‌‌چاره‌ی من که زمستان سرد، هر چند سخت؛ ولی باز هم به پایان می‌‌رسد! از دل آن همه برف، ببین گل‌‌ها چه‌‌گونه رشد کردند و قد کشیدند! نمی‌‌ترسم حتی از طوفان و باران و دردهایی که مال توست! چون این من هستم که باران را به گلی تشنه و طوفان را به کویر خشک و درد را به اوج آرامش، می‌‌رسانم. این من هستم که تصمیم می‌‌گیرم اسیر تنهایی بمانم یا رهسپار با نسیم بهاری شوم، یا بمانم در هوایی که خفگی دارد؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 10 users

مبینای پاییز🍁🍁

رفیق رمانیکی
رمانیکی
شناسه کاربر
1255
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-27
آخرین بازدید
موضوعات
29
نوشته‌ها
391
پسندها
4,821
امتیازها
399
سن
20
محل سکونت
زیر بارون💕

  • #16
1400/12/5
بیست و پنج روز تا نخستین روز بهار
دلنوشته‌‌ی پانزدهم
همان روزی که قلب را به تو هدیه دادم، هیجانی حاکم شد هم‌‌چون هیجان رسیدن بهار. همان روزی که دستانم مال تو شد، جوانه‌‌ای به نام عشق در دلم غوغا کرد، از همان روز!
حالا آن روز فقط یادآور خزان است و خزان! حتی شور و هیجان نوروز هم تو را از یادم نبرد! نرفتی که نرفتی، چه کنم؟ قلب و مغزم را نابود کنم؟ هم‌‌چون مجنون روانه‌‌ی صحرا شوم؟ بی‌شک تو همین را می‌خواستی! که بهار من یادآور همان خزانی باشد که تو برای من، به ارمغان آوردی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 10 users

مبینای پاییز🍁🍁

رفیق رمانیکی
رمانیکی
شناسه کاربر
1255
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-27
آخرین بازدید
موضوعات
29
نوشته‌ها
391
پسندها
4,821
امتیازها
399
سن
20
محل سکونت
زیر بارون💕

  • #17
1400/12/6
بیست و چهار روز تا نخستین روز بهار
دلنوشته‌‌ی شانزدهم
بر سالی که رفت و گذشت، دیگر افسوس نخور که رفتنی باید برود. از طوفانی که قلبت را احاطه کرده، دوری کن؛ چرا دل نمی‌‌بندی به لبخند گل همیشه بهار؟ چرا باور نمی‌‌کنی که تو، می‌‌توانی از سرما گذر کنی؟ چرا به استقبال بهار نمی‌‌روی؟ امیدوار باش، کسی چه می‌داند؟ شاید امسال، سال آزادی گل‌‌ها باشد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 10 users

مبینای پاییز🍁🍁

رفیق رمانیکی
رمانیکی
شناسه کاربر
1255
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-27
آخرین بازدید
موضوعات
29
نوشته‌ها
391
پسندها
4,821
امتیازها
399
سن
20
محل سکونت
زیر بارون💕

  • #18
1400/12/7
بیست و سه روز تا نخستین روز بهار
دلنوشته‌‌ی هفدهم
میان این همه هوای زندگی و عشق، زاد روز تو چه بود؟ خواستم فراموش کنم امسال تو را، چه شد میان این جنگ و کرونا تو آمدی درست درون افکار؟ تو همین افکاری که لحظه‌‌ای از تو دور نشد، حالا هم که دور شد، زادروزت آمد به یادم! کافی نیست؟ بهار هر سال مرا نابود کردی، کافی نیست؟
یکم بیا و یاد بده که چه‌‌گونه بی‌‌تو، امسالم را هم سر کنم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 10 users

مبینای پاییز🍁🍁

رفیق رمانیکی
رمانیکی
شناسه کاربر
1255
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-27
آخرین بازدید
موضوعات
29
نوشته‌ها
391
پسندها
4,821
امتیازها
399
سن
20
محل سکونت
زیر بارون💕

  • #19
1400/12/8
بیست و دو روز تا نخستین روز بهار
دلنوشته‌‌ی هجدهم
هر روز که در این حال و هوای بهاری بیدار می‌‌شوم، حس می‌‌کنم دوباره متولد شده‌‌ام! یک قدم به آزادی نزدیک‌‌تر شده‌‌ام گویا. این است معجزه‌‌ی بهار که حتی در قفس باشی و در بند اجبار، باز هم حس رهایی داری! هر روز که در این روزهای پایانی زمستان، چشمانت را باز کردی، به خاطر بیاور که یک قدم نزدیک‌‌تر شده‌‌ای به آزادی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 8 users

مبینای پاییز🍁🍁

رفیق رمانیکی
رمانیکی
شناسه کاربر
1255
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-27
آخرین بازدید
موضوعات
29
نوشته‌ها
391
پسندها
4,821
امتیازها
399
سن
20
محل سکونت
زیر بارون💕

  • #20
1400/12/9
بیست و یک روز تا نخستین روز بهار
دلنوشته‌‌ی نوزدهم
اگر این حال و احوال بگذارد، بهار ما پر از شکوفه و جوانه‌‌های مهربانی می‌‌شود!
اگر این روزگار کمی به ساز ما برقصد، ایام سخت، کمی راحت‌‌تر می‌‌گذرند!
چه می‌‌شود که یک انسان، می‌‌شود هیولایی در لباس آدم؟! چه می‌‌کنید با مردمانی که فریاد می‌‌زنند جنگ را نمی‌‌خواهیم؟! اگر که بهار معجزه می‌‌کند، کجاست نشانی این معجزه؟ کمی کاش روزگار، به حال ما رحم کند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 9 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین