. . .

در دست اقدام دلنوشته من، او و دیگری| لیلا پارسا

تالار دلنوشته کاربران
رده سنی
  1. نوجوانان
  2. جوانان
ژانر اثر
  1. عاشقانه
  2. تراژدی
سطح اثر ادبی
نقره‌ای
اثر اختصاصی
بله، این اثر اختصاصی می‌باشد و فقط در انجمن رمانیک نوشته شده است.
3ffb12_23Negar-۲۰۲۳۰۷۱۲-۱۵۳۷۵۳.png


نام دلنوشته: من،او و دیگری
نام دلنویس: لیلا پارسا
ژانردلنوشته: عاشقانه، غمگین،تراژدیک
مقدمه:
من بودم در ابتدا تنها، از ازل بی انتها!
او آمد با سازی افسونگر و زیبا
مرا شیدای خویش گرداند،بانغمه اش
من شدم فرهاد و او شد شیرینش.
امان،امان از روزی که شد دیگری پیدا
من شدم دوباره تنها!
 
آخرین ویرایش:

ایرما

مدیر تالار دین و مذهب
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
بازرس
ناظر
نام هنری
مسیحا
آزمایشی
ناظر+رمانیکی‌خوان
مدیر
تالار دین و مذهب
شناسه کاربر
5244
تاریخ ثبت‌نام
2023-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
124
نوشته‌ها
246
پسندها
468
امتیازها
318
محل سکونت
سرزمین هیچکسان

  • #11
خدایم برایم کافی است نیازی به او ندارم.
بگذار ای روزگار بادیگری شاد باشد.
همسفر راهم نشد،دربه در آهم که می شود!
جنون من لیلا را مجنونی می خواهد که خدا میدهد.
ولی آن فرهاد شیرینی دارد که هوای خسرویی دارد.
آهای اوی فرهاد!
دیگرشیرینت در پستوی ذهنش بر وصال خسرو حریصانه چنگ انداخته.
او شاهنشاه می خواهد نه کوهکن را!
 
آخرین ویرایش:

ایرما

مدیر تالار دین و مذهب
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
بازرس
ناظر
نام هنری
مسیحا
آزمایشی
ناظر+رمانیکی‌خوان
مدیر
تالار دین و مذهب
شناسه کاربر
5244
تاریخ ثبت‌نام
2023-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
124
نوشته‌ها
246
پسندها
468
امتیازها
318
محل سکونت
سرزمین هیچکسان

  • #12
بیچاره فرهادی که تو باشی!
بیچاره لیلایی که من باشم!
حالم مجنونی می خواهد ازجنس آن آنی که از هرمردی مردتر بود.
لیلایی بودم که چنین مجنونی بزرگش کرد.
می اندیشم تو هم مانند مجنونم باشد نمی دانم دچار تو شدم.
تویی که تنها بدلی از مجنونم بودی!
مجنون تنها یکی است همتا ندارد.
 
آخرین ویرایش:

ایرما

مدیر تالار دین و مذهب
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
بازرس
ناظر
نام هنری
مسیحا
آزمایشی
ناظر+رمانیکی‌خوان
مدیر
تالار دین و مذهب
شناسه کاربر
5244
تاریخ ثبت‌نام
2023-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
124
نوشته‌ها
246
پسندها
468
امتیازها
318
محل سکونت
سرزمین هیچکسان

  • #13
احوال حال خرابم به که بگويم!
چشمان خیسم را چگونه پاک کنم
در کجای عالم به دنبال راهی برای تسکینم باشم!
درکدامین رج زندگی درهم تنیده ای
ای خوشبختی؟
که چنین بدبخت برایم رقم خورده هست!
برای پیدا کردن سرنوشتم مدام در جستجوی کجاباشم!؟
آیا سهم منم روزی نیکبختی میگردد؟
یا بازهم سهم من گرگ هایند در پوست بره؟
 
آخرین ویرایش:

ایرما

مدیر تالار دین و مذهب
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
بازرس
ناظر
نام هنری
مسیحا
آزمایشی
ناظر+رمانیکی‌خوان
مدیر
تالار دین و مذهب
شناسه کاربر
5244
تاریخ ثبت‌نام
2023-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
124
نوشته‌ها
246
پسندها
468
امتیازها
318
محل سکونت
سرزمین هیچکسان

  • #14
دست دلم سوخته است از بی کسی،
از حرف های نیش دار همه کسی!
شده ام علف هرز کنارجاده،
شایدهم درختی شکسته!
پناه می برم به درگاه خدا،
شاید شنید صدایم را!
می نالم از دیگری.
واویی که دیگرنیست.
خدا شاهد باشد اگر بدبخت شد به خاطر آه من است نه کردار روزگار.
 

ایرما

مدیر تالار دین و مذهب
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
بازرس
ناظر
نام هنری
مسیحا
آزمایشی
ناظر+رمانیکی‌خوان
مدیر
تالار دین و مذهب
شناسه کاربر
5244
تاریخ ثبت‌نام
2023-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
124
نوشته‌ها
246
پسندها
468
امتیازها
318
محل سکونت
سرزمین هیچکسان

  • #15
آدمیت چیزی است که خدا به همه داده ولی انسانیت را نه!
انسانیت را باید آموخت از آن کودکی فقیری که در کمال نداشتن تمام داشته هایش را به پیرمردنابینا می بخشد.
از گیس سفیدی که چرخ روزگار کمرش راخم کرد، ولی بازهم ایستاد تا نامردان حریم سرزمینش را آلوده نسازندن
ای دیگری می دانی فرق ما چیست؟
من زاده شدم برای فداکاری
تو برای افسونگری
به من آموختند خدایکی هست، عشق یکی!
ولی توچه؟
 

ایرما

مدیر تالار دین و مذهب
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
بازرس
ناظر
نام هنری
مسیحا
آزمایشی
ناظر+رمانیکی‌خوان
مدیر
تالار دین و مذهب
شناسه کاربر
5244
تاریخ ثبت‌نام
2023-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
124
نوشته‌ها
246
پسندها
468
امتیازها
318
محل سکونت
سرزمین هیچکسان

  • #16
هان ای دخترکی پریشان گیسوی شب های پنهان شده در زمهریر تابستان!
مبادا! مباد،
دلبسپاری به مجنون نمایان ریاکاری که تو را تنها برای بازی می خواهند،
دخترک طناز تابستانی مباد دلت شود چو من زمستانی!
نشود گرمی لبانت به سردی تلخ کامی.
دعایم برای تو می کنم همدم روزهای سختم،
شاید این نفرین باشد برای تو:
امید دارم که هرگز عاشق نشود!
 

ایرما

مدیر تالار دین و مذهب
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
بازرس
ناظر
نام هنری
مسیحا
آزمایشی
ناظر+رمانیکی‌خوان
مدیر
تالار دین و مذهب
شناسه کاربر
5244
تاریخ ثبت‌نام
2023-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
124
نوشته‌ها
246
پسندها
468
امتیازها
318
محل سکونت
سرزمین هیچکسان

  • #17
بد زمانه ای ست روزگارما!
کلاغ شوم خیانت و دروغ را به جای قناری خوش آب و رنگ عشق به ساده دلانی چون من می فروشند،
اسطوره دل فریب دوست داشتن را به اهریمن بدل پوش خیانت می آرایند، و بر هوس ناپاکشان نام عشق می گذارند.
دیگری برات افسوس می خورم که در دام اوی اهريمن درون، فرشته رویی افتاده ای
دگر شکوه و نفرینت نخواهم نمود،چون ناخواسته نجاتم دادی!
 
آخرین ویرایش:

ایرما

مدیر تالار دین و مذهب
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
بازرس
ناظر
نام هنری
مسیحا
آزمایشی
ناظر+رمانیکی‌خوان
مدیر
تالار دین و مذهب
شناسه کاربر
5244
تاریخ ثبت‌نام
2023-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
124
نوشته‌ها
246
پسندها
468
امتیازها
318
محل سکونت
سرزمین هیچکسان

  • #18
دیگری!
آنکه فرهاد من بود، برایم فرهاد نشد.
تو برایش شیرین نخواهی شد.
حواست ر اجمع کن هوشیار بیدار باش،
این فرهاد،خسروی دیگری است که شیرین را می خواهد نه شکر را...
بیم دارم عاقبت ات چون من شوم.
پس آگاه باش وبیدار
 

ایرما

مدیر تالار دین و مذهب
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
بازرس
ناظر
نام هنری
مسیحا
آزمایشی
ناظر+رمانیکی‌خوان
مدیر
تالار دین و مذهب
شناسه کاربر
5244
تاریخ ثبت‌نام
2023-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
124
نوشته‌ها
246
پسندها
468
امتیازها
318
محل سکونت
سرزمین هیچکسان

  • #19
شباهنگام به نغمه داروگ گوش کن که غم نامه، فراق آنانی را می خواند که به هم نرسیده اند!
از آنانی به اشتباه در دام گرگ ها افتاند، گرگ نه بلکه کفتارهایی که نام انسان که هیچ، حتی نام حیوان هم زیادی شان است.
چه زود مرگ گرم می شود و گنج جنگی برای جدایی!
واهمه دارم که اوی عهدشکن، دیگری را هم بدرد، ودیوانه دیگری بسازد!
پروردگارا! چه کنم؟
برای نجات دیگری که شوم شب روزگار سیاهش نسازد.
 
آخرین ویرایش:

ایرما

مدیر تالار دین و مذهب
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
بازرس
ناظر
نام هنری
مسیحا
آزمایشی
ناظر+رمانیکی‌خوان
مدیر
تالار دین و مذهب
شناسه کاربر
5244
تاریخ ثبت‌نام
2023-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
124
نوشته‌ها
246
پسندها
468
امتیازها
318
محل سکونت
سرزمین هیچکسان

  • #20
عشق همان عشقه هست که با می پیچد، دور وجودت وتمام هستی ات غارت می کند!
ذره، ذره وجودت را می مکد تا توانی برای ایستادت نداشته باشی.
عشق تعبیری غیر ممکن،تفسیری به درازای عمر بشر دارد.
کسی نمی تواند، آن را بازگو کند. دلدادگی داستان من،او و دیگری نیست بلکه افسانه چند،ده،هزارساله تاریخ بشریت که درپستوی، حماقت های عشاق نمایان پنهان گشته!
وچه داستان پنهان نمایی ست دلدادگی!
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین