. . .
تالار دلنوشته کاربران
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
رده سنی
  1. جوانان
  2. بزرگسالان
ژانر اثر
  1. تراژدی
عنوان: دیگر جوان نمی‌شوم
ژانر: تراژدی
نویسنده: اهورا تابش
مقدمه:
در راستای خیابان در کنار صندوق پست،
غم‌نامه‌ای را از پرندگان سراغ می‌گیرم؛
در این سرزمین حتی پرندگان غمگین هستند،
گویی باید منتظر آمدن معجزه‌ای باشیم... .
اما انتظار معجزه را بعید می‌دانم!
پرندگان همه خیس‌اند و گفتگویی از پریدن نیست.
گویی جوانی‌ام در حال گذر است، چیزی از آن نمی‌فهمم؛
هنوز هم‌ منتظر معجزه‌ای هستم.
می‌دانم دیگر جوان نمی‌شوم اما بازهم منتظر معجزه‌ای می‌مانم.
 

اهورا.

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
نام هنری
اهورا تابش
شناسه کاربر
8149
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
49
پسندها
120
امتیازها
48
محل سکونت
ᴛᴇʜʀᴀɴ

  • #21
نمی‌توانم زندگی را فراموش کنم.
زخم‌های من بی‌حضور از پایداری محبتی تسکین سر باز می‌زنند و بال‌های من تکه‌تکه فرو می‌ریزند.
نه، نه نمی‌توانم فراموش کنم!
خیابان‌ها انگار برایم راه‌های آشکار جهنم هستند و من مانند پرنده‌ای معصوم که راهش را در باغ حیاط زندگانی گم کرده است.
 

اهورا.

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
نام هنری
اهورا تابش
شناسه کاربر
8149
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
49
پسندها
120
امتیازها
48
محل سکونت
ᴛᴇʜʀᴀɴ

  • #22
و اکنون زمان خداحافظی می‌رسد.
زمان خداحافظی زمانی است که در عمق آیینه‌ها چهره‌ی من غریبه است و راه زندگی از من جدا می‌شود. زمانی که باغ‌ها تاریک می‌شوند و باد از میان ابرها می‌گذرد.
زمین صدایت می‌کند و درها به رویت بسته می‌شوند، زمان خداحافظی می‌رسد!
درختان دیگر بی‌روح شده‌اند... .


 پایان
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین