انتشاریافته دلنوشته آدمک‌‌های پوشالی | نیلوفر نانکلی کاربر انجمن رمانیک

💥به نام تک‌نوازنده‌ی گیتار زندگی💥

نام دلنوشته: آدمک‌های پوشالی
نام نویسنده: نیلوفر نانکلی
ژانر: تراژدی
مقدمه:
آدمک پوشالی!
این روزها عجیب دل می‌شِکَنی‌.‌
بگذار یک چیز را ساده بگویم.
آن‌چه را که هرروز و هرروز با حرف‌هایت زخم می‌زنی، نامش دل است، نه یک تکه استخوان!
دل من از استخوان نیست که ترمیم شود!​

 

[S O-O M]

سلام خدمت نویسنده‌ی عزیز!
متشکریم از شما ضمن انتخاب انجمن رمانیک برای انتظار آثار ارزشمندتان، خواهشمندم قبل از شروع کردن تایپ دلنوشته‌تان قوانین مذکور در تاپیک زیر را با دقت مطالعه فرمایید!

قوانین و مراحل ایجاد تاپیک دلنوشته

زمانی که دلنوشته‌ی شما به ده پارت رسید می‌توانید از طریق لینک زیر برای آن درخواست جلد بدهید. (پ.ن: ابتدا قوانین تالار جلد را مطالعه فرمایید.)

درخواست جلد برای دلنوشته

زمانی که دلنوشته‌ی شما به دوازده پارت رسید شما می‌توانید جهت بررسی سطح قلمتان توسط منتقدان عزیز، از طریق لینک زیر درخواست نقد بدهید.

قوانین و چگونگی درخواست منتقد برای دلنوشته

نویسندگان عزیز؛ جهت درخواست تعویض تگ اثرتان می‌توانید از طریق لینک زیر اقدام نمایید.

درخواست تعویض تگ

شما می‌بایست پس از اتمام تایپ اثرتان؛ از طریق لینک زیر اعلام کنید.

اعلام پایان تایپ دلنوشته

شما می‌بایست پس از اتمام تایپ دلنوشته‌تان جهت رفع اشکالات نگارشی و تایپی؛ از طریق لینک زیر درخواست ویراستار کنید.

درخواست ویراستار برای دلنوشته

متشکریم از حضور گرم و همکاری شما در انجمن رمانیک!

|کادر مدیریت انجمن|​

 

[Miss Nili]

آدمک پوشالی!
با تو هستم.
آری، با خود خودت.
بیا کمی با کفش‌هایم راه برو!
شاید فهمیدی چه‌قدر پریشانم، شاید آن‌ زمان مرا فهمیدی، شاید کمی حس و حال این روزهایم را درک کردی!
پس قضاوتم نکن از روی رفتارهایم، فقط کمی با کفش‌هایم راه برو.​

 

[Miss Nili]

آدمک پوشالی!
این روزها دل‌شکسته‌تر از قبل سر رسید خاطراتم را ورق می‌زنم.
آخر می‌دانی؟!
کاغذ‌هایی که از رفت و آمد آدم‌ها سیاه کرده‌ام، پر از تناقض است!
یک روز برای من مهربان‌ بوده‌اند.
یک روز دلم را شکسته‌اند.
یک روز از کارهایشان گیج شده‌ام‌ و یک روز به فراموشی سپرده شده‌اند.
این‌همه تناقض رفتارها را هیچ‌گاه ‌درک نخواهم کرد.​

 

[Miss Nili]

آدمک پوشالی!
با تمام وجودت به این ‌زندگی چند روزه بخند.
دنیا را بیش از حد جدی گرفته‌ای!
این جهان‌ ارزش غم و غصه ندارد!
تا به خودت می‌آیی باید بروی!
پس قبل از آن‌‌که نبض زندگی‌ات روی خط ممتد ادامه یابد،
قبل از آن‌که سبزی سیری ناپذیر سبزه‌ها برایت رنگ ببازد.
قبل از آن‌که برای همیشه به اصل خود بازگردی‌ یا به خط پایان آرزوهایت برسی،
خوش باش و به خودت و این جهان لبخندی به وسعت مهربانی هدیه کن.​

 

[Miss Nili]

آدمک پوشالی!
منتظر گذاشتن انسان‌ها اصلاً کار درستی نیست!
اگر ذره‌ای به بودن کسی وابسته‌ای،
اگر ذره‌ای دلت بی‌تاب حضورش شده‌،
اگر چشمانت به دنبال نشانه‌ای از وجود او انتظار می‌کشد،
نوای دلتنگی‌هایت را به زبان بیاور!
برایش قصه‌ی این حس و حال را بگو!
شاید آن سوی چشمانت،
دخترکی در پی نشانه‌ای از عواطف تو شب‌هایش را با بی‌قراری صبح می‌کند!
​

 

[Miss Nili]

آدمک پوشالی!
صدایش را می‌شنوی؟!
می‌بینی چگونه به تمام غصه‌های زندگی می‌خندد؟
یادت می‌آید؟
تو هم یک‌روز هم‌چون او بودی!
دنیا بر مدار آرزوهایت می‌چرخید.
چرا به این حال و روز افتادی را نمی‌دانم؛ اما یک چیز را خوب می‌دانم!
‌ آن این‌ است که کودکی اتفاق شیرینی است که تا زمانی که درگیرش هستی،‌
قدر شادی‌هایش را،
خنده‌های از ته دلش را،
بازی‌های کودکانه‌اش را
و دغدغه‌های معصومانه‌اش را،
نمی‌دانی!
می‌خواهی بزرگ شوی!
بزرگ و بزرگ‌تر!
آدمک پوشالی بگذار صادقانه بگویم، دلم برای آن‌روزها تنگ است.‌
روزهایی از جنس بی‌خیالی و لبخند.
​

 

[Miss Nili]

آدمک‌پوشالی!
این روزها زندگی بر مدار آرامش نمی‌چرخد.
رفت و آمد مردم در پیاده‌روها،
بازی کودکان در خیابان‌ها،
قدم زدن در طبیعت،
دیگر رنگ گذشته را ندارد!
احساس می‌کنم مردم شهرم در این دو سال پیر شده‌اند!
چه جوان‌ها که از دست نرفته‌اند!
چه خنده‌ها که به آخر نرسیده‌اند!
چه جیب‌هایی که خالی نشده‌اند!
و چه چشم‌هایی که از اشک پر نشده‌اند!
این روزها از همدیگر می‌ترسیم!
خب ترس هم دارد.
ممکن است بودن‌مان در کنار هم، نبودن ابدی‌مان را رقم بزند!
پس چاره‌ای نیست!
فاصله می‌گیرم از تو به خاطر خودت!

​

 

[Miss Nili]

آدمک پوشالی!
معنی مهر و محبت را می‌دانی؟!
بگذار برایت بگویم!
مهر و محبت یعنی بدانی نعمت‌های خدا بر روی ناودان خانه‌ات می‌چکد. به این منظور که بنده‌ی من، بگشای در توبه را!
به انتظار تو نشسته‌ام!
پس کی و کجا است وعده‌ی پیمان مجدد ما؟!
کلید آن در دست توست!
آسمان را برایت ستاره باران خواهم کرد.
پس به سمت من برگرد و دریای وجودم را شیرین گردان.
آدمک پوشالی!
مهر و محبت یعنی بدانی راه بازگشتی هست!
گذشته‌ی تاریکت‌‌‌، حال و آینده‌ات را سیاه نخواهد کرد!
کافیست آب‌راهه‌ای را که به مرداب ختم می‌شود رها کنی و با وجود خدا رهسپار اقیانوس‌ها شوی! این بزرگ‌ترین مهر و محبت هستی‌ است.
​

 

[Miss Nili]

آدمک!
کاش غروری در وجود آدمی نبود؛ اما افسوس که پرده‌ای از غبار غم‌انگیز غرور بر صفحه‌ی دل نشسته است.
ای کاش ابراز علاقه ساده بود؛ اما افسوس که چشمه‌ی احساسم مدام به خشکی می‌رسد و حرفی جاری نمی‌شود!
همین غرور و تکبر است که نمی‌گذارد غنچه‌ی عشق جوانه بزند و چون غدّه در گلوی آدمی جا خوش می‌کند.
غدّه‌ای که آهسته آهسته میان تو و احساساتت دیوار می‌کشد و تو می‌مانی و احساساتی در دل جا مانده که در قلبت حسابی خاک خورده‌اند و آدم‌هایی که دیگر نیازی به شنیدن حرف‌هایت ندارند.​