نام داستان: چشم آهوی بندر
نویسنده: محمد امین (رضا) سیاهپوشان
ژانر: عاشقانه، فانتزی، اجتماعی
خلاصه: داستانی از یک عشق تقریباً ممنوعه؛ عشقی که در میانه راه، شاید با شکست روبهرو بشود. آسیه، زنی بیاعتماد، از دنیا شکست خورده و حسین، پسری از دیار غریب. پایان دفترشان چه خواهد بود؟ خدا داند و بس! پس اگر میخواهی بدانی، بهتر است داستان ما را دنبال کنی؛ شاید چهرهی واقعی فقر را ببینی.
مقدمه: عشق که از راه برسد، نمیداند که تو کجایی! در این سرای خاکی در حال زندگی و زندگانی هستی. عاشق میشوید و با خود میبرد و صیقل میدهد روح و جسمت را. حسین، پسری با لباس سربازی، روزی که برگهی سبز اعزام به خدمتش را گرفت، نمیدانست چه برنامهای چرخ گردان برای او چیده پس پوتینهایش را واکس مشکی کشید و بندهایش را محکم بست تا پیش به سوی آینده برود.
آخرین ویرایش توسط مدیر: