. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح داستان چشم آهوی بندر| گلادیاتور پارسی

تالار نقد رمان و داستان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
923
امتیازها
308

  • #1




نام اثر: چشم آهوی بندر

نویسنده: محمد امین (رضا) سیاه‌پوشان @گلادیاتور پارسی

ژانر: عاشقانه، فانتزی، اجتماعی

خلاصه: داستانی از یک عشق تقریباً ممنوعه؛ عشقی که در میانه راه، شاید با شکست روبه‌رو بشود. آسیه، زنی بی‌اعتماد، از دنیا شکست خورده و حسین، پسری از دیار غریب. پایان دفترشان چه خواهد بود؟ خدا داند و بس! پس اگر می‌خواهی بدانی، بهتر است داستان ما را دنبال کنی؛ شاید چهره‌ی واقعی فقر را ببینی.

مقدمه: عشق که از راه برسد، نمی‌داند که تو کجایی! در این سرای خاکی در حال زندگی و زندگانی هستی. عاشق می‌شوید و با خود می‌برد و صیقل می‌دهد روح و جسمت را. حسین، پسری با لباس سربازی، روزی که برگه‌ی سبز اعزام به خدمتش را گرفت، نمی‌دانست چه برنامه‌ای چرخ گردان برای او چیده پس پوتین‌هایش را واکس مشکی کشید و بندهایش را محکم بست تا پیش به سوی آینده برود.

لینک اثر:


منتقد: @نویسنده پشت شیشه
تاریخ تحویل: ۱۹ بهمن ماه ۱۴۰۰
مهلت اتمام نقد: ۲۷ بهمن ماه ۱۴۰۰
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users
راه‌حل
نقد داستان چشم آهوی بندری

نام داستان : ابتدا معیار انتخاب اسم بررسی میشه. در درجه اول اسم نباید تکراری باشه، نباید خیلی زیاد طولانی بشه، باید جذابیت لازم رو داشته باشه. اطلاعات ژانر رو کمی ازش بفهمیم یعنی با خوندن اسم بفهمیم تو چه ژانریه! اما اسم داستان ما، چشم آهوی بندر. در نگاه اول ژانر عاشقانه به ذهن آدم میرسه که شاید معشوق یک دختر بندری بوده با چشمای آهویی. کلیشه‌ای هم نیست و زیاد طولانی به نظر نمیاد. اما میشه برای جذابیت یک اسم جالب دیگه انتخاب کنیم چون این خیلی سادس. اما چون مشکل جدی نداره و جلد هم به این اسمه، پس اشکال نداره و نیاز نیست تغییری کنه.

✨✨✨

ژانر: داستان سه تا ژانر داره. اولی عاشقانه که درست انتخاب شده. داستان عشق پسر سرباز رو به دختر بندری نشون میده. دومی...

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
260
نوشته‌ها
2,796
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,322
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #2
نقد داستان چشم آهوی بندری

نام داستان : ابتدا معیار انتخاب اسم بررسی میشه. در درجه اول اسم نباید تکراری باشه، نباید خیلی زیاد طولانی بشه، باید جذابیت لازم رو داشته باشه. اطلاعات ژانر رو کمی ازش بفهمیم یعنی با خوندن اسم بفهمیم تو چه ژانریه! اما اسم داستان ما، چشم آهوی بندر. در نگاه اول ژانر عاشقانه به ذهن آدم میرسه که شاید معشوق یک دختر بندری بوده با چشمای آهویی. کلیشه‌ای هم نیست و زیاد طولانی به نظر نمیاد. اما میشه برای جذابیت یک اسم جالب دیگه انتخاب کنیم چون این خیلی سادس. اما چون مشکل جدی نداره و جلد هم به این اسمه، پس اشکال نداره و نیاز نیست تغییری کنه.

✨✨✨

ژانر: داستان سه تا ژانر داره. اولی عاشقانه که درست انتخاب شده. داستان عشق پسر سرباز رو به دختر بندری نشون میده. دومی فانتزی (فانتزی به ژانرهایی میگن که واقعی نیست و تخیلیه. و از ذهن اومده. مثلاً داستانی درباره شهر شکلاتی) خب این ژانر توی داستان نبود و باید حذف بشه. و اما ژانر اجتماعی گوشه‌ای از هنجارهای اجتماعی رو نشون میده و بله . این مشکلات درباره مریم و بچش دیده شد. پس فقط کافیه فانتزی حذف بشه.

✨✨✨

خلاصه‌: خلاصه اطلاعات واقعی داستان رو به ما نمی‌داد. عشق ممنوعه و اینا وجود نداشت. عشق ساده یک پسر سرباز به زن بی اعتماد . زن هم قبول کرده بود به راحتی، به جز یک بار دیدار اول و اینا. و فقط چون فکر کرد پسر ولش کرده ، رفت. اما بعد همه چی به خوبی و خوشی تموم شد. پس میشه گفت خلاصه ما رو به بیراهه کشید. بهتره یک خلاصه مرتبط‌تر با مضمون جالب‌تر جایگزین بشه.

✨✨✨

مقدمه: خب مقدمه ایراداتی داشت که باید بررسی بشه (عشق که از راه برسد، نمی‌داند که تو کجایی! در این سرای خاکی در حال زندگی و زندگانی هستی. (خب این جمله یکم عجیبه!) اینطوری بهتره(عشق که از راه برسد، نمی‌داند که تو ، کجایی؟! در این سرای خاکی درحالی زندگی هستی یا در سرای ذهنت، به دنبال معنای زندگی؟

عاشق می‌شوید( اینو باید بنویسی عاشق که می‌شوی) فعل جمع نباشه) و با خود می‌برد(چه چیزی را با خود می‌برد؟) (عاشق که می‌شوی و عشق قلبت رابا خود می‌برد و صیقل می‌دهد روح و جسمت را. حسین، پسری با لباس سربازی، روزی که برگه‌ی سبز اعزام به خدمتش را گرفت، نمی‌دانست چه برنامه‌ای چرخ گردان برای او چیده پس پوتین‌هایش را واکس مشکی کشید و بندهایش را محکم بست تا پیش به سوی آینده برود.

هرچند بهتره مقدمه زیباتری نوشته بشه. اما اگر ایراداتی که گفتم ویرایش بشه، و مقدمه به اون شکل نوشته بشه، به حد استاندارد میرسه

✨✨✨

جلد: جلد دختر بندری رو نشون میده که توی ساحله و یک نقاب هم تو دستش. از اونجایی که دختر داستان چادری بود و این دختر توی ساحل با موی بازه. حس می‌کنم به هم نمی‌خورن.
16174622-8284-b__5996.jpg

و به نظر من بهتره چشم‌های آهویی تو جلد دیده بشه
✨✨✨

توصیفات: اگر به صورت کلی اشاره کنیم توی این داستان به توصیفات زیاد توجه نشده بود. ظاهر دختر چشم آهوی بندری( توصیف شده بود اما سطحی ولی به صورت کلی دیدی نسبت بهش داشتیم) خود پسر توصیف نشد . مکانی که دختر اونجا زندگی می‌کرد کم و بیش توصیف شد و اما از آب و هوا و محیط و فصل و اینا خبری نبود. درکل بخش توصیف ضعیف بود. البته چون داستان کوتاهه همینکه دیدی نسبی و کمی نسبت به مکان و آب و هوا و آدما باشه، کافیه. فقط بهتره این دید کم داده بشه.

✨✨✨


سیر: پیوند عشق ، خیلی سریع اتفاق افتاد. با یک نگاه به دختری، سریع عاشق شد. دخترم سریع به پسری که تازه باهاش روبه رو شده و اصلاً نمی‌شناسه، اعتماد می‌کنه و کل ماجرای زندگیش رو بهش میگه! کمی غیرقابل باوره.


✨✨✨

کشمکش: ما چند نوع کشمکش جسمی، ذهنی، احساسات، اخلاقی و جوامع داریم. (کشمکش ذهنی یعنی درگیر شدن ذهن که پسر داستان ذهن‌ش با ماجرای مریم و عشقش و چیزهای مختلف درگیر شده بود و این نوع کشمکش وجود داشت و کاملاً مشهود و قوی بود. اما کشمکش جسمی خیلی کمرنگ بود و اهمیتی نداشت.

کشمکش احساسی که کل بخش رمان رو در برگرفته بود. اعتماد کردن یا نکردن؟ رفتن یا موندن؟ و چیزهای مختلف.
اما دیگر کشمکش‌‌ها نبودن.

میشه گفت کشمکش احساسی و ذهنی بسیار قوی و خوب بود
✨✨✨

دیالوگ و مونولوگ: مونولوگ از سطح متوسطی برخوردار بود و افکار پسر رو در بر می‌گرفت. متون خیلی جذابی نداشت اما میشه گفت خوب بود و گاهی احساسات عمیقی داشت که قلب انسان را به درد میاورد و یا باعث شادی می‌شد. دیالوگ کم بود اما همون حدود هم خوب بودن. و این سطح از دیالوگ و مونولوگ برای داستان کوتاه مناسب بود و مشکلی نداشت. البته برخی جملات اشتباه وجود داشت
پیش به سوی زندگی عاشقانه و جذابمون رفتیم. ×××××× (رفتیم حذف بشه)
بی تو جذابیتی نداره برام زندگی. (جابه جایی افعال باعث زیبایی نشده پس بهتره درست بشه)
جای این ده سال که از آسیه دور بودم نگاهش کنم و در اقیانوس مشکی چشماش غرق شوم. (اصلا نفهمیدم یعنی چی؟)
ما دنبال منشی می‌گردیم و یه حقوق محدود داریم، یکمی از شرح وظایف منشی براش گفتم و فرم رو گذاشتم جلوش تا پر کنه، ( دیالوگ و مونولوگ باید از هم جدا بشن نه اینکه ادامه دیالوگ رو بیاریم مونولوگ بنویسیم)
خودش بو (گاهی هم نوشته‌های ناقص وجود داشت مثل همین )
با کاسه‌ی آب منتظر بود تا پشت سرم بپاشه( اینم ظاهر مناسب نداره) با کاسه‌‌ی آبی منتظرم بود تا پشت سرم آب بپاشه.


✨✨✨


آرایه ها: چندان آرایه‌ای دیده نشد. متن ساده بود و فقط کمی تشبیه استفاده شد مثل تشبیه چشم معشوق به چشمان آهو. درکل بیان کاملاً ساده بود و آرایه‌هایی مثل ابهام و کنایه و مراعات نظیر و استعاره و... وجود نداشت متاسفانه


✨✨✨

رعایت جایگاه واژگان و تکرار: در برخی جاها فعل و فاعل جابه جا شدن که چهره خوبی نداشت و این اشکال تو بخش مونولوگ گفته شد. تکرار واژگان اما نبود و مشکلی نداشت


✨✨✨

زاویه دید و لحن: لحن و زبان محاوره‌ای بود و در برخی جاها به ادبی تبدیل می‌شد. توی دیالوگ‌ها گاهی لحن ادبی می‌شد و خونه خانه، و چنین اشکالاتی متاسفانه بود که متن رو از یکدستی در میاورد. و این ناهماهنگ بودن لحن ، جذابیت رو کم می‌کرد که باید درست بشن.
و زاویه دید هم اول شخص مفرد بود، بدون اشکال

✨✨✨

فضا: این بخش یعنی حال و هوای کارکتر با محیط متناسب بشه و باعث تشدید شدن این حس بشه. خب نویسنده زیاد به این موارد، یعنی تناسب ، ناراحتی کارکتر با هوای بارونی اشاره نکرده و فضا و تناسبی بین حال و هوای کارکتر با محیط، نبوده.

شخصیت: ما چند دسته شخصیت نمادین، تمثیلی، همه جانبه، نوعی، قردادی و قالبی. شخصیت‌های این داستان یکی نوعی بود و دیگری همه جانبه. دختر چشم آهوی بندر ، اهل بندر بود و نوع خاص پوشش و فرهنگ رو داشت پس از نوعی هست. و همه جانبه از تخیل نویسنده شکل گرفته و شخصی هست اهل ذهن نویسنده(پسر سرباز از این نوع بود). البته شخصیت‌های زیادی وجود داشتن، پدر مریم که اون رو می‌خواست مجبور به ازدواج با شخصی بکنه، شخصیت قراردادی با طرز فکر قدیمی بود.

✨✨✨

اصول نگارشی: خب ایرادات کمی در این مورد دیده شد . از جمله اشکال درهم آمیختگی دیالوگ و مونولوگ

✨✨✨

رعایت پارت نویسی: خب همه پارت‌ها متناسب بودن و مشکلی نداشتن فقط یک پارت نسبت به بقیه خیلی کوتاه‌تر بود. اما درکل همه یک هدف رو دنبال می‌کردن و اشکال جدی دیده نشد


جمع بندی : ژانر فانتزی عوض بشه . نویسنده بهتره از آرایه برای زیباتر و پرتر کردن مونولوگ استفاده کنه و اشکالات نگارشی و تایپی و جابه جایی افعال رو درست کنه. همچنین بهتره جلدی زیباتر و مرتبط‌تر انتخاب بشه. لحن باید یک دست بشه و به محاوره تغییر پیدا کنه. لازمه به توصیفات دقت بیشتری بشه درسته داستان کوتاهه اما داستان کوتاه فقط اصل ماجرا نیست و باید به توصیف هم کمی اشاره بشه. خلاصه بهتره تغییر کنه. سیر باید به شکلی بشه که قابل باور بشه برای خواننده. هیچ دختری به پسری که دو روزه دنبالشه همه زندگیشو فاش نمیکنه. و پسری هم نمیتونه با یک نگاه به کسی واقعا عاشقش بشه و بهش وفادار بمونه. چون عشق در یک نگاه براساس زیبایی فرده و این دووم نمیاره.

با امید عالی‌تر شدن قلم نویسنده
موفق باشید


...............................
تگ تعلق گرفته:
نقره‌ای
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
923
امتیازها
308

  • #3
نقد داستان چشم آهوی بندری

نام داستان : ابتدا معیار انتخاب اسم بررسی میشه. در درجه اول اسم نباید تکراری باشه، نباید خیلی زیاد طولانی بشه، باید جذابیت لازم رو داشته باشه. اطلاعات ژانر رو کمی ازش بفهمیم یعنی با خوندن اسم بفهمیم تو چه ژانریه! اما اسم داستان ما، چشم آهوی بندر. در نگاه اول ژانر عاشقانه به ذهن آدم میرسه که شاید معشوق یک دختر بندری بوده با چشمای آهویی. کلیشه‌ای هم نیست و زیاد طولانی به نظر نمیاد. اما میشه برای جذابیت یک اسم جالب دیگه انتخاب کنیم چون این خیلی سادس. اما چون مشکل جدی نداره و جلد هم به این اسمه، پس اشکال نداره و نیاز نیست تغییری کنه.

✨✨✨

ژانر: داستان سه تا ژانر داره. اولی عاشقانه که درست انتخاب شده. داستان عشق پسر سرباز رو به دختر بندری نشون میده. دومی فانتزی (فانتزی به ژانرهایی میگن که واقعی نیست و تخیلیه. و از ذهن اومده. مثلاً داستانی درباره شهر شکلاتی) خب این ژانر توی داستان نبود و باید حذف بشه. و اما ژانر اجتماعی گوشه‌ای از هنجارهای اجتماعی رو نشون میده و بله . این مشکلات درباره مریم و بچش دیده شد. پس فقط کافیه فانتزی حذف بشه.

✨✨✨

خلاصه‌: خلاصه اطلاعات واقعی داستان رو به ما نمی‌داد. عشق ممنوعه و اینا وجود نداشت. عشق ساده یک پسر سرباز به زن بی اعتماد . زن هم قبول کرده بود به راحتی، به جز یک بار دیدار اول و اینا. و فقط چون فکر کرد پسر ولش کرده ، رفت. اما بعد همه چی به خوبی و خوشی تموم شد. پس میشه گفت خلاصه ما رو به بیراهه کشید. بهتره یک خلاصه مرتبط‌تر با مضمون جالب‌تر جایگزین بشه.

✨✨✨

مقدمه: خب مقدمه ایراداتی داشت که باید بررسی بشه (عشق که از راه برسد، نمی‌داند که تو کجایی! در این سرای خاکی در حال زندگی و زندگانی هستی. (خب این جمله یکم عجیبه!) اینطوری بهتره(عشق که از راه برسد، نمی‌داند که تو ، کجایی؟! در این سرای خاکی درحالی زندگی هستی یا در سرای ذهنت، به دنبال معنای زندگی؟

عاشق می‌شوید( اینو باید بنویسی عاشق که می‌شوی) فعل جمع نباشه) و با خود می‌برد(چه چیزی را با خود می‌برد؟) (عاشق که می‌شوی و عشق قلبت رابا خود می‌برد و صیقل می‌دهد روح و جسمت را. حسین، پسری با لباس سربازی، روزی که برگه‌ی سبز اعزام به خدمتش را گرفت، نمی‌دانست چه برنامه‌ای چرخ گردان برای او چیده پس پوتین‌هایش را واکس مشکی کشید و بندهایش را محکم بست تا پیش به سوی آینده برود.

هرچند بهتره مقدمه زیباتری نوشته بشه. اما اگر ایراداتی که گفتم ویرایش بشه، و مقدمه به اون شکل نوشته بشه، به حد استاندارد میرسه

✨✨✨

جلد: جلد دختر بندری رو نشون میده که توی ساحله و یک نقاب هم تو دستش. از اونجایی که دختر داستان چادری بود و این دختر توی ساحل با موی بازه. حس می‌کنم به هم نمی‌خورن.
16174622-8284-b__5996.jpg

و به نظر من بهتره چشم‌های آهویی تو جلد دیده بشه
✨✨✨

توصیفات: اگر به صورت کلی اشاره کنیم توی این داستان به توصیفات زیاد توجه نشده بود. ظاهر دختر چشم آهوی بندری( توصیف شده بود اما سطحی ولی به صورت کلی دیدی نسبت بهش داشتیم) خود پسر توصیف نشد . مکانی که دختر اونجا زندگی می‌کرد کم و بیش توصیف شد و اما از آب و هوا و محیط و فصل و اینا خبری نبود. درکل بخش توصیف ضعیف بود. البته چون داستان کوتاهه همینکه دیدی نسبی و کمی نسبت به مکان و آب و هوا و آدما باشه، کافیه. فقط بهتره این دید کم داده بشه.
✨✨✨

سیر: پیوند عشق ، خیلی سریع اتفاق افتاد. با یک نگاه به دختری، سریع عاشق شد. دخترم سریع به پسری که تازه باهاش روبه رو شده و اصلاً نمی‌شناسه، اعتماد می‌کنه و کل ماجرای زندگیش رو بهش میگه! کمی غیرقابل باوره.

✨✨✨

کشمکش: ما چند نوع کشمکش جسمی، ذهنی، احساسات، اخلاقی و جوامع داریم. (کشمکش ذهنی یعنی درگیر شدن ذهن که پسر داستان ذهن‌ش با ماجرای مریم و عشقش و چیزهای مختلف درگیر شده بود و این نوع کشمکش وجود داشت و کاملاً مشهود و قوی بود. اما کشمکش جسمی خیلی کمرنگ بود و اهمیتی نداشت.
کشمکش احساسی که کل بخش رمان رو در برگرفته بود. اعتماد کردن یا نکردن؟ رفتن یا موندن؟ و چیزهای مختلف.
اما دیگر کشمکش‌‌ها نبودن.

میشه گفت کشمکش احساسی و ذهنی بسیار قوی و خوب بود
✨✨✨

دیالوگ و مونولوگ: مونولوگ از سطح متوسطی برخوردار بود و افکار پسر رو در بر می‌گرفت. متون خیلی جذابی نداشت اما میشه گفت خوب بود و گاهی احساسات عمیقی داشت که قلب انسان را به درد میاورد و یا باعث شادی می‌شد. دیالوگ کم بود اما همون حدود هم خوب بودن. و این سطح از دیالوگ و مونولوگ برای داستان کوتاه مناسب بود و مشکلی نداشت. البته برخی جملات اشتباه وجود داشت
پیش به سوی زندگی عاشقانه و جذابمون رفتیم. ×××××× (رفتیم حذف بشه)
بی تو جذابیتی نداره برام زندگی. (جابه جایی افعال باعث زیبایی نشده پس بهتره درست بشه)
جای این ده سال که از آسیه دور بودم نگاهش کنم و در اقیانوس مشکی چشماش غرق شوم. (اصلا نفهمیدم یعنی چی؟)
ما دنبال منشی می‌گردیم و یه حقوق محدود داریم، یکمی از شرح وظایف منشی براش گفتم و فرم رو گذاشتم جلوش تا پر کنه، ( دیالوگ و مونولوگ باید از هم جدا بشن نه اینکه ادامه دیالوگ رو بیاریم مونولوگ بنویسیم)
خودش بو (گاهی هم نوشته‌های ناقص وجود داشت مثل همین )
با کاسه‌ی آب منتظر بود تا پشت سرم بپاشه( اینم ظاهر مناسب نداره) با کاسه‌‌ی آبی منتظرم بود تا پشت سرم آب بپاشه.


✨✨✨


آرایه ها: چندان آرایه‌ای دیده نشد. متن ساده بود و فقط کمی تشبیه استفاده شد مثل تشبیه چشم معشوق به چشمان آهو. درکل بیان کاملاً ساده بود و آرایه‌هایی مثل ابهام و کنایه و مراعات نظیر و استعاره و... وجود نداشت متاسفانه

✨✨✨

رعایت جایگاه واژگان و تکرار: در برخی جاها فعل و فاعل جابه جا شدن که چهره خوبی نداشت و این اشکال تو بخش مونولوگ گفته شد. تکرار واژگان اما نبود و مشکلی نداشت


✨✨✨

زاویه دید و لحن: لحن و زبان محاوره‌ای بود و در برخی جاها به ادبی تبدیل می‌شد. توی دیالوگ‌ها گاهی لحن ادبی می‌شد و خونه خانه، و چنین اشکالاتی متاسفانه بود که متن رو از یکدستی در میاورد. و این ناهماهنگ بودن لحن ، جذابیت رو کم می‌کرد که باید درست بشن.
و زاویه دید هم اول شخص مفرد بود، بدون اشکال

✨✨✨

فضا: این بخش یعنی حال و هوای کارکتر با محیط متناسب بشه و باعث تشدید شدن این حس بشه. خب نویسنده زیاد به این موارد، یعنی تناسب ، ناراحتی کارکتر با هوای بارونی اشاره نکرده و فضا و تناسبی بین حال و هوای کارکتر با محیط، نبوده.

شخصیت: ما چند دسته شخصیت نمادین، تمثیلی، همه جانبه، نوعی، قردادی و قالبی. شخصیت‌های این داستان یکی نوعی بود و دیگری همه جانبه. دختر چشم آهوی بندر ، اهل بندر بود و نوع خاص پوشش و فرهنگ رو داشت پس از نوعی هست. و همه جانبه از تخیل نویسنده شکل گرفته و شخصی هست اهل ذهن نویسنده(پسر سرباز از این نوع بود). البته شخصیت‌های زیادی وجود داشتن، پدر مریم که اون رو می‌خواست مجبور به ازدواج با شخصی بکنه، شخصیت قراردادی با طرز فکر قدیمی بود.

✨✨✨

اصول نگارشی: خب ایرادات کمی در این مورد دیده شد . از جمله اشکال درهم آمیختگی دیالوگ و مونولوگ

✨✨✨

رعایت پارت نویسی: خب همه پارت‌ها متناسب بودن و مشکلی نداشتن فقط یک پارت نسبت به بقیه خیلی کوتاه‌تر بود. اما درکل همه یک هدف رو دنبال می‌کردن و اشکال جدی دیده نشد


جمع بندی : ژانر فانتزی عوض بشه . نویسنده بهتره از آرایه برای زیباتر و پرتر کردن مونولوگ استفاده کنه و اشکالات نگارشی و تایپی و جابه جایی افعال رو درست کنه. همچنین بهتره جلدی زیباتر و مرتبط‌تر انتخاب بشه. لحن باید یک دست بشه و به محاوره تغییر پیدا کنه. لازمه به توصیفات دقت بیشتری بشه درسته داستان کوتاهه اما داستان کوتاه فقط اصل ماجرا نیست و باید به توصیف هم کمی اشاره بشه. خلاصه بهتره تغییر کنه. سیر باید به شکلی بشه که قابل باور بشه برای خواننده. هیچ دختری به پسری که دو روزه دنبالشه همه زندگیشو فاش نمیکنه. و پسری هم نمیتونه با یک نگاه به کسی واقعا عاشقش بشه و بهش وفادار بمونه. چون عشق در یک نگاه براساس زیبایی فرده و این دووم نمیاره.

با امید عالی‌تر شدن قلم نویسنده
موفق باشید


...............................
تگ تعلق گرفته:
نقره‌ای

نویسنده: @گلادیاتور پارسی
منتقد: @نویسنده پشت شیشه

اختصاصی: هست
سطح: نقره‌ای

@Naninono
@مدیر تایپ
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,755
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,070
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #4
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین