. . .

شعر اشعار فروغ فرخزاد

تالار اشعار شاعران پارسی

CANDY

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
رصد کننده
طراح
تدوینگر
نام هنری
Minok
بخشدار
- امور فرهنگی
مدیر
تدوین+میکس+بازرس
شناسه کاربر
3457
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-23
آخرین بازدید
موضوعات
969
نوشته‌ها
2,270
راه‌حل‌ها
27
پسندها
3,446
امتیازها
436
سن
19
محل سکونت
جنگل‌متروکه‌افکار(:

  • #1
من پشیمان نیستم
من به این تسلیم می‌اندیشم، این تسلیم دردآلود
من صلیب سرنوشتم را
بر فراز تپه‌های قتلگاه خویش بوسیدم.

در خیابان‌های سرد شب
جفت‌ها پیوسته با تردید
یکدگر را ترک می‌گویند
در خیابان‌های سرد شب
جز خداحافظ،خداحافظ، صدائی نیست.

من پشیمان نیستم
قلب من گوئی در آنسوی زمان جاریست
زندگی قلب مرا تکرار خواهد کرد
و گل قاصد که بر دریاچه‌های باد می‌راند
او مرا تکرار خواهد کرد.
آه، می‌بینی
که چگونه پوست من می‌درد از هم؟
که چگونه شیر در رگ‌های آبی پستان‌های سرد من
مایه می‌بندد؟
که چگونه خون
رویش غضروفیش را در کمرگاه صبور من
می‌کند آغاز؟
من تو هستم تو
و کسی که دوست می‌دارد
و کسی که در درون خود
ناگهان پیوند گنگی باز می‌یابد
با هزاران چیز غربتبار نامعلوم
و تمام %%%% تند زمین هستم
که تمام آب‌ها را می‌کشد در خویش
تا تمام دشت‌ها را بارور سازد
گوش کن
به صداهای دور دست من
در مه سنگین اوراد سحرگاهی
و مرا در ساکت آئینه‌ها بنگر
که چگونه باز،با ته‌مانده‌های دستهایم
عمق تاریک تمام خواب‌ها را لمس می‌سازم
و دلم را خالکوبی می‌کنم چون لکه‌ای خونین
بر سعادت‌های معصومانۀ هستی
من پشیمان نیستم
با من ای محبوب من،از یک من دیگر
که تو او را در خیابان‌های سرد شب
با همین چشمان عاشق باز خواهی یافت
گفتگو کن
و بیاد آور مرا در بوسۀ اندوگین او
بر خطوط مهربان زیر چشمانت.
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین