. . .

اشعار

  1. CANDY

    شعر اشعار شارل بودلر

    مرا چه سود که تو عاقل باشی ؟ زیبا باش و محزون باش اشک بر زیبایی چهره می‌افزاید چون رود که بر منظره توفان گل‌ها را طراوت می‌بخشد دوست می‌دارمت آن‌دم که نشاط از چهره‌ی گردآلوده‌ات رخت می‌بندد آن‌دم که غرق در کین می‌شود دل‌ات و سایه‌ی هولناک گذشته بر امروز تو بال می‌گستراند دوست می‌دارمت آن دم کز...
  2. CANDY

    شعر اشعار دیانا باربو

    تو می آیی من می روم هیچ اتفاقی میان ما نمی افتد در این دنیای پهناور جایی برای نزدیک بودن نیست فصل من نیست فصلی که تو در آن شناوری با نگاهی قلبم را از سینه بیرون می آوری می دانم خواهم مرد و باز هم منتظر می مانم
  3. CANDY

    شعر اشعار ژاک پره‌ ور

    ما که عشق آشناییم از یادت نبرده‌ایم تو هم از یادمان مبر جز تو در عرصه‌ی خاک کسی نداریم مگذار سرد شویم هر روز و از هرکجا که شد نشانه‌ای از حیات به ما ده دیرتر از کنج بیشه‌ای در جنگل خاطره‌ها ناگهان پیدا شو دست به‌سوی ما دراز کن و نجات‌مان بده
  4. CANDY

    شعر اشعار وینیسیوس دومورائس

    مرا به خاک نسپارید بسوزانید شاعری که چون من در همه‌ی مدت زندگانی‌اش سوخته باید چنان بمیرد که زندگی کرده است باید پیکرش در میان شعله‌ها همراه با آخرین تشنج درهم‌بپیچد مرا به خاک نسپارید بسوزانید نمی‌خواهم که در تابوتی زندانی شوم اما می‌خواهم آتش مرا به همراه برد می‌خواهم که آتش با هجومی مرا از...
  5. CANDY

    شعر اشعار مولانا

    بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود دیده عقل م×س×ت تو چرخه چرخ پست تو گوش طرب به دست تو بی‌تو به سر نمی‌شود جان ز تو جوش می‌کند دل ز تو نوش می‌کند عقل خروش می‌کند بی‌تو به سر نمی‌شود خمر من و خمار من باغ من و بهار من خواب من و قرار من بی‌تو به سر...
  6. پروآ

    شعر اشعار فیض کاشانی

    کارِجان را تن ندادم ، روزگار از دست رفت دست در کاری نزد دل، تا که کار از دست رفت عمر در بیهوده شد صرف و نشد کاری تمام روزگارِ دل سَر آمد ، روزگار از دست رفت گوش بر گُلبانگِ بلبل تا نهادی ، گُل گذشت چشم تا بر گل گشادی ، نوبهار از دست رفت با دلم کردم قرارِِ آنکه باشم برقرار چون به کوی او رسیدم...
  7. پروآ

    شعر اشعار حسین وصال پور

    هم بر همه آشکارا ،هم برهمه ای پنهان یک بارخداوندی صد بار دگر شیطان با ساز تو رقصیدم ازهر طرف گفتی هم خوی مسلمانی ، هم کافر بی ایمان از چشم تو برپایم ،از عشق تو ویرانه هم جانی و هم مرهم ،هم درد بی درمان با این دورنگی ات،یک سو نمی مانی هم قاصد گرگانی هم دوست سگ چوپان از دام بلا جستم ،در...
  8. پروآ

    شعر اشعار مژگان عباسلو

    . من بی تو نیستم ، تو بی من چه می کنی ؟ بی صبح ای ستاره ی روشن چه می کنی ؟ شب را به خواب دیدن تو روز می کنم با روزهای تلخ ندیدن چه می کنی ؟ این شهر بی تو چند خیابان و خانه است تو بین سنگ و آجر و آهن چه می کنی ؟ گیرم که عشق پیرهنی بود و کهنه شد می پوشمش هنوز ، تو بر تن چه می کنی ؟ من شعله...
  9. پروآ

    شعر اشعار الهه محمدپور

    شده یک عمر شوی در ب در آغوشی یاکه در کنج دلت؛ عشقش نکند خاموشی شده هرلحظه دلت هوای جسمش بکند یااکه این شعله توراسرببرد؛ عالمی از بی هوشی
  10. CANDY

    شعر اشعار شهریار

    از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران وای به حال دگران رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند هر چه آفاق بجویند کران تا به کران میروم تا که به صاحبنظری بازرسم محرم ما نبود دیده کوته نظران دل چون آینه اهل صفا می...
  11. CANDY

    شعر اشعار نزار قبانی

    بهت قول دادم فورا تمامش کنم. اما وقتی دیدم قطره‌های اشک از چشمانت فرو می‌غلتند دستپاچه شدم و آنگاه که چمدان‌ها را روی زمین دیدم فهمیدم که تو به این سادگی‌ها قابل کشتن نیستی تو وطنی تو قبیله‌ای تو قصیده‌ای پیش از سروده شدن تو دفتری تو راه و مسیری تو کودکی هستی تو ترانه‌ی ترانه‌هایی تو ساز و آوازی...
  12. CANDY

    شعر اشعار پروین اعتصامی

    صاف و درد غنچه ای گفت به پژمرده گلی که ز ایام، دلت زود آزرد آب، افزون و بزرگست فضا ز چه رو، کاستی و گشتی خرد زینهمه سبزه و گل، جز تو کسی نه فتاد و نه شکست و نه فسرد گفت، زنگی که در آئینهٔ ماست نه چنانست که دانند سترد دی، می هستی ما صافی بود صاف خوردیم و رسیدیم به درد خیره نگرفت جهان، رونق من...
  13. پروآ

    شعر اشعار سلمان ساوجی

    ای بس که شکست و باز بستم توبه فریاد همی کند ز دستم توبه دیروز به توبه‌ای شکستم ساغر امروز به ساغری شکستم توبه
  14. CANDY

    شعر شعر عاشقانه حافظ

    هر که شد محرم دل در حرم یار بماند وان که این کار ندانست در انکار بماند اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند صوفیان واستدند از گرو می همه رخت دلق ما بود که در خانه خمار بماند محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد قصه ماست که در هر سر بازار بماند هر می لعل کز...
  15. CANDY

    شعر شرح و تفسیر غزل شماره 490 دیوان حافظ

    غزل شماره 490 دیوان حافظ : در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی: در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی دل که آیینه شاهیست غباری دارد از خدا می‌طلبم صحبت روشن رایی کرده‌ام توبه به دست صنم باده فروش که دگر می نخورم بی رخ بزم آرایی نرگس ار لاف زد از شیوه چشم تو مرنج...
  16. CANDY

    شعر اشعار شارل دو اورلئان

    « درختی در باغ هست که خیالاتم میوه داده نامی ندارد، اما من آن را درخت سکوت می‌نامم. آوازهای ناگفته در زیر برگ‌هایش جای دارد از آن خسته شده‌ام و خاموش، برگ‌ها را ناظر می‌دارم. بالاتر از شاخه‌ها، کفشدوزک‌ها پرواز می‌کنند آنان نماد امیدند، اما در من بیداری نمی‌آورند. اوقاتی هست که برگ‌های...
  17. CANDY

    شعر اشعار فروغ فرخزاد

    من پشیمان نیستم من به این تسلیم می‌اندیشم، این تسلیم دردآلود من صلیب سرنوشتم را بر فراز تپه‌های قتلگاه خویش بوسیدم. در خیابان‌های سرد شب جفت‌ها پیوسته با تردید یکدگر را ترک می‌گویند در خیابان‌های سرد شب جز خداحافظ،خداحافظ، صدائی نیست. من پشیمان نیستم قلب من گوئی در آنسوی زمان جاریست زندگی قلب...
  18. پروآ

    شعر اشعار حسین منزوی

    گر شدی عاشق بدان دیوانه‌وارش بهتر است در قرار یار، عاشق بیقرارش بهتر است در عطش حالیست از آب گوارا بیشتر چشمهای م×س×ت خوب اما خمارش بهتر است گیسوانت را که چون دریاچه در موج آمده باز کن بر گرد گردن، آبشارش بهتر است دست در دستت نهادن، چشم در چشمت شدن چار فصل سال خوب اما بهارش بهتر است...
  19. پروآ

    شعر اشعار شهرام شیدایی

    آن‌قدر به خودم گوش می‌دهم که رودخانه‌یِ گِل‌آلود زلال می‌شود کلمه‌ها برای بیرون‌آمدن بال‌بال می‌زنند پرنده‌ها تمامِ شاخه‌های دُور و برم را می‌گیرند. کلمه‌ها چیزی می‌خواهند پرنده‌ها چیزی و رودخانه آن‌قدر زلال شده که عزیزترین مُـرده‌ات را بی‌صدا کنارت حس می‌کنی چشم‌هایت را می‌بندی ، حرف نمی‌زنی ،...
  20. پروآ

    شعر شرح و تفسیر حکایت‌ها و اشعار گلستان سعدی

    شرح و تفسیر شعر آغازین بنام خدایی که جان آفرید -- سخن گفتن اندر زبان آفرید به نام خدایی که زندگی بخشید و قدرت سخن گفتن را به ما داد خداوند بخشنده دستگیر -- کریم خطا بخش پوزش پذیر خدایی که همیشه با ماست و یاری رسان است و بخشنده و توبه پذیر است. پرستار امرش همه چیز و کس -- بنی آدم و مرغ و مور...
بالا پایین