. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح دلنوشته تمنای خیال| مهدیه مومنی

تالار نقد شعر و دلنوشته‌ها
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
رده سنی
  1. نوجوانان

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #1
img_20210903_154342_706_rjie_rds9.jpg

نام دلنوشته: تمنای خیال
نام نویسنده: مهدیه مومنی @.Mahdieh
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه:
چه می شود روزی خیال تو با خیال من گره بخورد؟
چه می شود اگر توام روزی همانند من دل بزنی به دریای خیال؟!
بیایی پیش من تا به تو نشان بدهم که قشنگی های دنیا درون بودنت کنار من خلاصه می شود، چه می شود اگر با من تمام روزهای زندگی ات را سپری کنی و بیشتر از یک تمنای خیال با من باشی!
نمی خواهم از تو خواهش کنم که بمانی...!
می خواهم قلبت تو را محکوم به ماندن ابدی کند....!
لینک اثر:

منتقد: @ROYA_S
تاریخ تحویل: ۲۴ مرداد۱۴۰۱
مهلت اتمام:۲۹ مرداد ۱۴۰۱
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users
راه‌حل
درود!

آرام جانم، تو قشنگ ترین تیتر هر روز زندگی منی...!

نام اثر:

«تمنای خیال»

نام اثر شما همیشه به خواننده می‌گوید که محتوا چیست!
تمنای خیال هم نامی‌ست که با خواندنش می‌توانستم ژانر انتخابی یعنی تراژدی را لمس کنم؛ اما کات!
درست است که تمنای خیال نامی زیبا و قابل لمس است؛ ولی کلمات تمنا و خیال به تنهایی دو کلمه‌ی کلیشه‌ای هستند.
حتی من خودم با دیدن اثر به یاد شعرِ نوی جواد رحیمی افتادم!
این کلمات هر کدام به تنهایی در بسیاری از نوشته‌ها و آثار دیده شده؛
کاش نویسنده نام بهتر و با کیفیت‌تری برای اثرش انتخاب می‌کرد!

مقدمه:

چه می شود روزی خیال تو با خیال من گره بخورد؟...

Not Ursula cor

رمانیکی نقره‌ای
محروم
شناسه کاربر
947
تاریخ ثبت‌نام
2021-09-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
235
راه‌حل‌ها
50
پسندها
1,095
امتیازها
468
محل سکونت
Bangtan _ suga heart

  • #2
درود!

آرام جانم، تو قشنگ ترین تیتر هر روز زندگی منی...!

نام اثر:

«تمنای خیال»

نام اثر شما همیشه به خواننده می‌گوید که محتوا چیست!
تمنای خیال هم نامی‌ست که با خواندنش می‌توانستم ژانر انتخابی یعنی تراژدی را لمس کنم؛ اما کات!
درست است که تمنای خیال نامی زیبا و قابل لمس است؛ ولی کلمات تمنا و خیال به تنهایی دو کلمه‌ی کلیشه‌ای هستند.
حتی من خودم با دیدن اثر به یاد شعرِ نوی جواد رحیمی افتادم!
این کلمات هر کدام به تنهایی در بسیاری از نوشته‌ها و آثار دیده شده؛
کاش نویسنده نام بهتر و با کیفیت‌تری برای اثرش انتخاب می‌کرد!

مقدمه:

چه می شود روزی خیال تو با خیال من گره بخورد؟

مقدمه شما بسیار ترغیب کننده و زیبا بود.
استفاده از آرایه‌های زیبا به بالا رفتن ارتباط کلمات با خواننده کمک کرده و باعث می‌شد احساساتش با نوشته درگیر شود که نویسنده در این مورد موفق عمل کرده بود.

***

شروع:

هر شروعی نیاز به عناصر قوی‌ای دارد!
نویسنده در همان ابتدا توانست جرقه‌ای را در دل خواننده روشن کند؛ اما به مرور زمان با خواندن متن فکری مرا بیشتر درگیر خود می‌کرد.
آیا این همان پست قبلی نبود؟!
چرا که با بکار بردن توصیف از چشمان یار آن هم نه یکی دوبار! بلکه چندین بار این حس به من دست داد که شاید محتوا یکی‌ست و فقط نوع نگارش‌ها عوض شده.
بعضی جمله‌ها هم تکراری، ولی با نوع نگارشی متفاوت به کار رفته بودند، انگار نویسنده فقط داشت همان جملات را تکرار می‌کرد.
برای مثال:

*تو تنها خواسته‌ی من هستی.
*هیچ چیز جز تورا نمی‌خواهم.
*چشمانم جز تو کسی را نمی‌بیند.


نگاه نویسنده به عشق و یار بسیار زیبا و عمیق بود؛ اما کاش کمی بیشتر به نوشته‌هایش پر و بال می‌داد و نقاط اوج بیشتری را درون هر نوشته‌جای می‌داد.
گاهی نوشته‌ها حالت خاصی نداشتند و انگار صرفا برای بیشتر شدن خط‌های اثر گذاشته شده بودند.


توصیفات:

توصیفات در دلنوشته خیلی متفاوت‌تر از توصیفات در آثار دیگر هستند و باید با بکار گیری از حواس و توصیف هر چیزی که در طبیعت هست متن را زینت بدهی.
برای مثال تشبیه تارهای بلند و نازک مو به شاهرگ و بعضی از توصیفات قابل لمس و زیبای دیگر که در متن دیده می‌شد.
مانند توصیفاتی که از چشمان یار داشتید.
ولیکن می‌توانستید این توصیفات را گسترده‌تر به کار ببرید و فقط روی این مورد متمرکز نشوید.


آرایه‌های ادبی:

تو همانی که با تکیه بر بازوان مردانه ات، غصه و غم، ترس و دلهره، اضطراب از آینده مبهم، همه و همه رخت بر میبندند و میروند که میروند که میروند چون می فهمند که با حضور تو، آنها دیگر معنایی ندارند!

جانا، تو را از بین صدها گل جدا کردم، در سینه آتش عشق تو را برپا کردم، برای یک عمر زندگی من تو را، تو را و فقط تو را انتخاب کردم...!

استفاده‌ی نویسنده از آرایه‌ی تکرار بسیار مشهود بود. این زیادی استفاده کردن از این آرایه باعث می‌شد احساس کنم نویسنده کمی در نوشتن گیج شده و نمی‌داند چه چیزی را باید جایگزین متن کند!
بهتر بود با کمی تفکر، توصیفات یا تشبیه را در متن بکار می‌بردید تا متن قابل لمس‌ باشد.

***

ای آنکه هستی و ندارمت...!
ای آنکه می توانی در کنارم باشی و دور از منی!


مرا به یاد این شعر انداخت:

ای آنکه دوست دارمت، اما ندارمت بر سینه می‌فشارمت!

الهام گیری نویسنده از شاعران دیگر ماهرانه و حتی با تحلیل اشعار بعضی از شاعران و پاسخ دادن به اشعار آنها با لحنی ادبی، باعث می‌شد متن شما مخاطب را درگیر و حالات روحی‌اش را دگرگون کند.
که این دقیقا مصداق ضرب المثل:
هرچه از دل آید بر دل نشیند بود!

اینکه شما اشعار سهراب را تحلیل کرده بودید و در آخر پاسخش را دادید ایده‌ای نو و جذاب بود که کمتر دیده بودم.


تو همان قصه ی نابی که سرانجامت منم!

پ.ن: تو آن قصیده‌ی نابی که شعرباران شد.

****

آنقدر برایم دلنشینی که یک تار موی تو شاهرگ من است.....!

نویسنده گاهی در شروع و یا اتمام هر نوشته، تک جمله‌ای زیبا به کار می‌برد که به زیبایی نوشته خیلی کمک می‌کرد. باعث می‌شد اگر در متن هیچ اوجی نباشد تا حدودی آن را جبران کند.

تو نیمه ی دیگر من نیستی، تمام منی!

همچنین گاهی با به کار بردن تضمین در نوشته باعث می‌شد متن حالت زیباتری به خود بگیرد.
در اصل صنعت تضمین با ایجاد تنوع، به آرایش سخن کمک می‌کند.
نویسنده هم با استفاده از همین تنوع به آرایش نوشته اش کمک کرده بود.


مشکلات نگارشی و دستوری و لحن:

زیاده روی در چیزی دل را می‌زند!

چیزی که بسیار در متن دیده می‌شد استفاده‌ از علائمی چون علامت تعجب بود!
نویسنده در پایان هر جمله بدون توجه به علائم دیگر از این علامت استفاده می‌کرد و حتی درکل بسیاری از نکات نگارشی را رعایت نکرده و متن نیاز به ویرایش داشت!
کاش متن ادبی خود را با استفاده بجا از علامت‌های نگارشی تزئین می‌کردید.
ولی با این تفاسیر نویسنده چارچوب‌هایی را از جمله عدم پرش نثر از ادبی به عامیانه را در متنش رعایت کرده بود.
نوشته به نثر ادبی بود و نویسنده توانسته بود بدون هیچ پرشی آن را ادامه دهد و در این مورد بسیار موفق عمل کرده.


در کل تمنای خیال ارزش خواندن را دارد!

سطح دلنوشته:
نقره‌ای

رده سنی:
نوجوان

قایقت جا دارد سهراب؟!
من نیز از این شهر بریده ام!


قلمتان روان!

#رویا.س

*کادر نقد رمانیک*

@مدیر نقد
 
  • جذاب
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #3
درود!

آرام جانم، تو قشنگ ترین تیتر هر روز زندگی منی...!

نام اثر:

«تمنای خیال»

نام اثر شما همیشه به خواننده می‌گوید که محتوا چیست!
تمنای خیال هم نامی‌ست که با خواندنش می‌توانستم ژانر انتخابی یعنی تراژدی را لمس کنم؛ اما کات!
درست است که تمنای خیال نامی زیبا و قابل لمس است؛ ولی کلمات تمنا و خیال به تنهایی دو کلمه‌ی کلیشه‌ای هستند.
حتی من خودم با دیدن اثر به یاد شعرِ نوی جواد رحیمی افتادم!
این کلمات هر کدام به تنهایی در بسیاری از نوشته‌ها و آثار دیده شده؛
کاش نویسنده نام بهتر و با کیفیت‌تری برای اثرش انتخاب می‌کرد!


مقدمه:

چه می شود روزی خیال تو با خیال من گره بخورد؟

مقدمه شما بسیار ترغیب کننده و زیبا بود.
استفاده از آرایه‌های زیبا به بالا رفتن ارتباط کلمات با خواننده کمک کرده و باعث می‌شد احساساتش با نوشته درگیر شود که نویسنده در این مورد موفق عمل کرده بود.

***


شروع:

هر شروعی نیاز به عناصر قوی‌ای دارد!
نویسنده در همان ابتدا توانست جرقه‌ای را در دل خواننده روشن کند؛ اما به مرور زمان با خواندن متن فکری مرا بیشتر درگیر خود می‌کرد.
آیا این همان پست قبلی نبود؟!
چرا که با بکار بردن توصیف از چشمان یار آن هم نه یکی دوبار! بلکه چندین بار این حس به من دست داد که شاید محتوا یکی‌ست و فقط نوع نگارش‌ها عوض شده.
بعضی جمله‌ها هم تکراری، ولی با نوع نگارشی متفاوت به کار رفته بودند، انگار نویسنده فقط داشت همان جملات را تکرار می‌کرد.
برای مثال:

*تو تنها خواسته‌ی من هستی.
*هیچ چیز جز تورا نمی‌خواهم.
*چشمانم جز تو کسی را نمی‌بیند.


نگاه نویسنده به عشق و یار بسیار زیبا و عمیق بود؛ اما کاش کمی بیشتر به نوشته‌هایش پر و بال می‌داد و نقاط اوج بیشتری را درون هر نوشته‌جای می‌داد.
گاهی نوشته‌ها حالت خاصی نداشتند و انگار صرفا برای بیشتر شدن خط‌های اثر گذاشته شده بودند.


توصیفات:

توصیفات در دلنوشته خیلی متفاوت‌تر از توصیفات در آثار دیگر هستند و باید با بکار گیری از حواس و توصیف هر چیزی که در طبیعت هست متن را زینت بدهی.
برای مثال تشبیه تارهای بلند و نازک مو به شاهرگ و بعضی از توصیفات قابل لمس و زیبای دیگر که در متن دیده می‌شد.
مانند توصیفاتی که از چشمان یار داشتید.
ولیکن می‌توانستید این توصیفات را گسترده‌تر به کار ببرید و فقط روی این مورد متمرکز نشوید.


آرایه‌های ادبی:

تو همانی که با تکیه بر بازوان مردانه ات، غصه و غم، ترس و دلهره، اضطراب از آینده مبهم، همه و همه رخت بر میبندند و میروند که میروند که میروند چون می فهمند که با حضور تو، آنها دیگر معنایی ندارند!

جانا، تو را از بین صدها گل جدا کردم، در سینه آتش عشق تو را برپا کردم، برای یک عمر زندگی من تو را، تو را و فقط تو را انتخاب کردم...!

استفاده‌ی نویسنده از آرایه‌ی تکرار بسیار مشهود بود. این زیادی استفاده کردن از این آرایه باعث می‌شد احساس کنم نویسنده کمی در نوشتن گیج شده و نمی‌داند چه چیزی را باید جایگزین متن کند!
بهتر بود با کمی تفکر، توصیفات یا تشبیه را در متن بکار می‌بردید تا متن قابل لمس‌ باشد.

***
ای آنکه هستی و ندارمت...!
ای آنکه می توانی در کنارم باشی و دور از منی!


مرا به یاد این شعر انداخت:

ای آنکه دوست دارمت، اما ندارمت بر سینه می‌فشارمت!

الهام گیری نویسنده از شاعران دیگر ماهرانه و حتی با تحلیل اشعار بعضی از شاعران و پاسخ دادن به اشعار آنها با لحنی ادبی، باعث می‌شد متن شما مخاطب را درگیر و حالات روحی‌اش را دگرگون کند.
که این دقیقا مصداق ضرب المثل:
هرچه از دل آید بر دل نشیند بود!

اینکه شما اشعار سهراب را تحلیل کرده بودید و در آخر پاسخش را دادید ایده‌ای نو و جذاب بود که کمتر دیده بودم.



تو همان قصه ی نابی که سرانجامت منم!

پ.ن: تو آن قصیده‌ی نابی که شعرباران شد.

****
آنقدر برایم دلنشینی که یک تار موی تو شاهرگ من است.....!

نویسنده گاهی در شروع و یا اتمام هر نوشته، تک جمله‌ای زیبا به کار می‌برد که به زیبایی نوشته خیلی کمک می‌کرد. باعث می‌شد اگر در متن هیچ اوجی نباشد تا حدودی آن را جبران کند.

تو نیمه ی دیگر من نیستی، تمام منی!

همچنین گاهی با به کار بردن تضمین در نوشته باعث می‌شد متن حالت زیباتری به خود بگیرد.
در اصل صنعت تضمین با ایجاد تنوع، به آرایش سخن کمک می‌کند.
نویسنده هم با استفاده از همین تنوع به آرایش نوشته اش کمک کرده بود.



مشکلات نگارشی و دستوری و لحن:

زیاده روی در چیزی دل را می‌زند!

چیزی که بسیار در متن دیده می‌شد استفاده‌ از علائمی چون علامت تعجب بود!
نویسنده در پایان هر جمله بدون توجه به علائم دیگر از این علامت استفاده می‌کرد و حتی درکل بسیاری از نکات نگارشی را رعایت نکرده و متن نیاز به ویرایش داشت!
کاش متن ادبی خود را با استفاده بجا از علامت‌های نگارشی تزئین می‌کردید.
ولی با این تفاسیر نویسنده چارچوب‌هایی را از جمله عدم پرش نثر از ادبی به عامیانه را در متنش رعایت کرده بود.
نوشته به نثر ادبی بود و نویسنده توانسته بود بدون هیچ پرشی آن را ادامه دهد و در این مورد بسیار موفق عمل کرده.


در کل تمنای خیال ارزش خواندن را دارد!

سطح دلنوشته:
نقره‌ای

رده سنی:
نوجوان


قایقت جا دارد سهراب؟!
من نیز از این شهر بریده ام!


قلمتان روان!

#رویا.س

*کادر نقد رمانیک*

@مدیر نقد

نویسنده: @.Mahdieh
منتقد: @ROYA_S

اختصاصی: است
سطح: نقره‌ای
رده بندی: نوجوانان


@N O.o R
@مدیر تایپ
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر کل
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,147
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #4
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین