نام اثر: شرط بندی عشق ممنوع | آرمیتا حسینی کاربر انجمن رمانیک
نام نویسنده: آرمیتا حسینی @Lady Dracula
ژانر: عاشقانه- طنز
سطح: ______
خلاصه:
رژین بادیگار مهرداد میشه و با قدم گذاشتن توی این مسیر به یک شرطبندی برخورد میکنه. شاید شرطبندیای که میتونست کل زندگیش رو از این رو به این رو کنه یا میتونست از بالای قله به زمین پرتش کنه یا پر پروازی برای اوج گرفتن بهش بده. این شرطبندی کدومش میشه؟
مقدمه:
سقوط بود این عشق یا سکوت بود این عشق؟ پرواز بود این عشق یا که پری شکسته در باد بود، این عشق؟ هرچه بود، عشق بود با همان مزه تلخ قهوه، با همان خندیدنهای میان گریه و عشق یعنی همین! عشق، پارادوکسی عجیب است!
برشی از اثر:
در خیابانهای سرد و بی روح قدم میزد. برگهای ارغوانی رنگ، شال حریر و نازکاش را لمس میکردند و زمین میافتادند. باد سردی صورت سفید و نرمش را نوازش میکرد و رد میشد. قدمهایش را تندتر برداشت. دلش گرفته بود، از بیشتر چیزها شاید از همه چیز. حس تنهایی! حس بیکسی! حس گریههای شبانه که به دلش چنگ میانداختند او را خسته کرده بودند .باران شروع کرد به باریدن. اول نم نم زمین را در آغوش میگرفت؛ اما زمانی که حس شیرین آغوش را چشید، با عجلهی بیشتری، خود را در آغوش زمین پرتاب میکرد. پالتوی قرمز و جیگری رنگی پوشیده بود که آستین کوتاهی داشت و از زیر، یک لباس سیاه پوشیده بود تا دستش را بپوشاند. چکمه قهوهای و بلندی پوشیده بود و برگها را زیر پایش له میکرد. خیابانها خلوت بودند و هیچ ماشینی عبور نمیکرد.
دانلود فایل PDF: شرط بندی عشق ممنوع
نظر دادن