نام اثر: رمان ژویین گربه خاص | آرمیتا حسینی کاربر انجمن رمانیک
نویسنده: آرمیتا حسینی
ژانر: فانتزی، عاشقانه
خلاصه:
داستان راجب یک گربه شرور و شیطانی اما شیرین و بامزه است که با تمام گربهها فرق دارد و زندگیش را از آنها جدا میکند، او بنابر اتفاقاتی وارد زندگی پسر جوانی به نام اَرشان میشود و در آنجا ماجراهایی رخ میدهد که این گربه متوجه تغییر عجیبی در خود میشود! او زندگی دو وجهی را تجربه میکند و با همان اتفاقات عجیب در کنار اَرشان و خانوادهاش به سر میبرد تا اینکه موضوع عاشق شدن اَرشان هم پیش میآید و…
برشی از اثر:
– من نمیفهمم پله به این بلندی به چه دردی میخوره حیف دستم به سازنده این خونه نمیرسه.
وارد پذیرایی شدم که در آن مبلهای راحتی و سفید به شکل دایره چیده شده بودند و وسطشان میز عسلی قرار داشت و البته مقابلشان یک تلوزیون. از دسته مبل بالا پریدم و خودم را روی مبل انداختم. کنترل را در دست گرفتم و با پنجهام دکمه قرمز رنگ را فشوردم تا روشن شود.
اینکه پریسیما صبح تا شب داخل آن آشپزخانه این ور و آن ور برود و مدام زیرلب صحبت کند کمی غیر طبیعی بود البته من از اول میدانستم که مادر اَرشان دیوانه است، اما حال مطمئن شدم. اصلا مشخص نیست چه میگوید فقط وز وز میکند دقیقا مانند یک زنبور، احتمالا غذایی هم که میپزد نقش عسل را دارد. البته پدر اَرشان هم نقش یک خرس گنده و خواب آلو را دارد. او سرکارش فقط پشت میز مینشیند و ورقهایی را با خط بدش مینویسد، یک بار اَرشان مرا با خود به محل کار پدرش برده بود، من مدام با خود فکر میکنم نوشتن ورق باعث خستگی میشود؟ خب اگر بشود هم فوقش کمی باید استراحت کنی نه اینکه شب بخوابی بعد اظهر بلند شوی. تنها موجودی که در این خانه حیوان نبود اَرشان بود. سارن هم مانند یک گربه ملوس رفتار میکند و مدام چشمانش را گشاد میکند و لب غنچه میکند تا مثل گربه شرک شود. البته بیشتر شبیه موش میشود تا گربه…
سخن نویسنده:
خوب دوستان امیدوارم از این رمان لذت ببرین سعی میکنم خیلی ادبی و جذاب بنویسمش این اولین تجربه منه که دارم رمان از زبان یک حیوان مینویسم اما خب تجربه شیرینیه دوست دارم دنیا رو از دید خیلیا ببینم، تو این رمان به خیلی از موارد با ذهن به ظاهر کوچیک اما بزرگ گربه میپردازم. پس لطفا حمایت کنین…
برای خواندن ادامه این اثر آن را در انجمن رمانیک دنبال کنید:
لینک اثر در انجمن: رمان ژویین گربه خاص | آرمیتا حسینی کاربر انجمن رمانیک
سلام
من از رمان شما خوشم اومد؛ انشالله موفق باشین و بتونین رمانتون رو چاپ کنین و خواننده های زیادی داشته باشین.
ممنونم ازتون. خوشحالم که خوشتون اومده
بهترینی خانم حسینی بعد از خانه اجنه این یکی اثرتون روخوندم عالی بود