- نوع اثر
- داستان
- ژانر
- تراژدی, عاشقانه
- سطح
- برنزی
- اثر اختصاصی
- بله
- نویسنده
- Mahsa83(M.M)
- ناظر
- لبخندزمستان
- کپیست
- Mohammad MZ
- ویراستار
- Mahsa83(M.M)
- طراح جلد
- Delvinak
- منبع تایپ
- انجمنرمانیک
- تعداد صفحات
- 23
- حجم اثر (مگابایت)
- 1.59
نویسنده: Mahsa83(M.M)
ژانر: عاشقانه، تراژدی
ناظر: @لبخند زمستان
رصدکننده:Candy
خلاصه:
نمیدانم چه کنم! دوری از او مانند خنجری راه به راه، قلبم را نشانه میگیرد و دردش وجود زخمیام را میلرزاند. او را قلباً دوست میدارم؛ اما با مخالفها چه کنم؟! با درد هجرانِ خود چه کنم؟! و اینک آن وسط ذهنم را، یک چیز درگیر کرده است… آیا در این مسیر عاشقی تنهایم یا نه!
مقدمه:
پا به پای روزگار، عمرم گذشت
عشق او، بر قلب بیتابم نشست
چشم من با دیدنش شد م×س×تِ م×س×ت
عقل و هوشم را گرفت و رخت بست
از قضا معشوق من بیمار گشت
دست سرد مرگ به عشقم داد دست
جسم من با مرگ او، از هم گسست
قلب من مانند یک قلک شکست
درود وقت بخیر
زیبا بود
فقط ی موردی که نظرم رو جلب کرد مقدمه بود چون کاملا محتواش متفاوت بود و به نظر میاومد که معشوق از دنیا رفته و از هم جدا شدن ولی خب بقیه داستان جدایی و مخالفت دیگران رو میرسوند.
موفق باشی بانو