- نوع اثر
- رمان
- نام اثر
- سرپناهی دیگر
- ژانر
- اجتماعی, تراژدی, عاشقانه, معمایی
- سطح
- طلایی
- نویسنده
- غزل محمدی
- کپیست
- سین.پ
- ویراستار
- هانی.میم، میم.ستوده، نفس
- منتقد
- هانی.میم
- منبع تایپ
- رمانیک
- تعداد صفحات
- 874
- حجم اثر (مگابایت)
- 14
نام اثر: سرپناهی دیگر
نام نویسنده: غزل محمدی @Ghazal
لینک تاپیک اثر در انجمن: این اثر در انجمن رمانیک تایپ نشده است
ژانر: معمایی، تراژدی، اجتماعی، عاشقانه
سطح: طلایی
تعداد صفحات: 874
خلاصه:
سرپناهی دیگر روایتگر زندگی آدمهای گذشته بر پایهی عقاید سنتی، غرور و تعصبهای بیجا است. بیست سال از حرفها، کارها و اشتباهات گذشته است. هیچکس نمیداند در آن حادثه چه شد. پنج سنگ قبر از بقایای آنها باقی مانده است؛ اما در این میان کسی پی به این اتفاقات میبرد و به دنبال افشای حقیقت میرود؛ اما از هر چه که در این سالها داشته است، گریزان میشود. او میان سوالاتی بیجواب تنها است. با کسی روبهرو میشود که عاجرانه از او کمک میخواهد…
مقدمه:
گاهی به یک نقطه از زندگی میرسیم به اسم ” توقف مطلقاً ممنوع”
نه راه پس داری نه راه پیش!
میمانی،
میمانی وسط وسط برزخ زندگی.
نمیدانی چه کار کنی!
نمیدانی خوب یعنی چه! بد یعنی چه!
چه کسی دروغ میگوید؟ چه کسی راست؟
باورکنم یا نه؟
به جایی میرسی که هیچ نمیدانی!
توقف مطلق یعنی ندانی کجایی و چه خواهد شد!
یعنی یک ” نمیدانم چه خواهد شد” به معنای واقعی کلمه!
الان من در همین نقطه قرار دارم.
همان نقطهای که منتظرم کسی دستم را بگیرد و از این سیاه چال
نمیدانمها مرا بیرون بکشد…
برشی از اثر:
خسته و آرام به سمت گرامافون قدیمی رفت و صفحه را عوض کرد. صدای گوش نواز استاد شجریان درون اتاق پیچید. پشت میزش نشست و به منظرهی برفی روبهرویش خیره شد؛ اما بعد از مکث چند ثانیهای کرکره را پایین داد. سعی کرد حواسش را به موسیقی سنتی و ماندگار بدهد تا مقداری از آن آرامش صدا را، به خودش منتقل کند. دلش آرامش میخواست، آرامشی که ماندگار باشد، مانند صدای استاد شجریان که برای لحظهای هم که شده از افکاری که ذهنش را مشغول کرده بود، بیرون بیاید. چشمانش را فرو بست. چند دقیقهای نگذشته بود که صدای فردی از پشت سرش آمد و باعث شد به خودش بیاید. بعد از یک سال میدانست دیر یا زود به دیدنش میآید.
نظر دادن