عنوان: مانگاتا
نویسنده: tooska
ژانر: هیجانی( دلهرهآور)، طنز
ناظر: @فاطره
خلاصه:
دختری بودم که تو زندگی چیزی کم نداشتم ،حداقل میشه گفت کم نداشتم! الان دارم میرسم به خونه، بالاخره دارم میرم کشور خودم و آدمایی که هیچوقت چشم دیدنم رو نداشتن حبیبی ولکام تو ایران... وقتی داشتم میرفتم همه فکرا طوری بود که فقط باید یا پول باشه یا بری تجربی دکتری چیزی بشی بتونی بری اونور ولی من به عنوان یه موزیسین کوچیک رفتم و یکی از بیست تا استاد موسیقی برتر جهان شدم کسی که حدود بیست سازو مینوازه... بزارید خودم رو معرفی کنم من مبینام البته بهم مبین میگن حدود بیست شش سالمه که هفده سالگیم با تصادف پدر و مادرم از همه چیز زدم و رفتم فرانسه حالا بعد بیست سال متوجه شدم ک من بچه خانواده دیگهای هستم و باید برگردم ایران تا ببینم روزگار چطور پیش میره....
نویسنده: tooska
ژانر: هیجانی( دلهرهآور)، طنز
ناظر: @فاطره
خلاصه:
دختری بودم که تو زندگی چیزی کم نداشتم ،حداقل میشه گفت کم نداشتم! الان دارم میرسم به خونه، بالاخره دارم میرم کشور خودم و آدمایی که هیچوقت چشم دیدنم رو نداشتن حبیبی ولکام تو ایران... وقتی داشتم میرفتم همه فکرا طوری بود که فقط باید یا پول باشه یا بری تجربی دکتری چیزی بشی بتونی بری اونور ولی من به عنوان یه موزیسین کوچیک رفتم و یکی از بیست تا استاد موسیقی برتر جهان شدم کسی که حدود بیست سازو مینوازه... بزارید خودم رو معرفی کنم من مبینام البته بهم مبین میگن حدود بیست شش سالمه که هفده سالگیم با تصادف پدر و مادرم از همه چیز زدم و رفتم فرانسه حالا بعد بیست سال متوجه شدم ک من بچه خانواده دیگهای هستم و باید برگردم ایران تا ببینم روزگار چطور پیش میره....
آخرین ویرایش توسط مدیر: