مهم ★پیدا کردن رمان‌های بی‌نام★

[دیدار_سماوات]

طلایه

 

[دیدار_سماوات]

سلام من دنبال اسم این رمان میگردم
یه رمان مذهبیه که دختر دایی و پسر عمه هستن باهم عقدن ولی پسره چون تعمیر کاره و فکر میکنه دختره بعد از مدتی بخاطر بی پولیش ولش میکنه به زنش محل نمیزاره فکر میکنم اسم پسره امیر علی بود

اسم رمان به همین سادگی

 

[melika 1485]

به نام خدا

سلام دوست عزیز، به رما‌نیک خوش اومدی!
تا حالا شده یه رمانی رو بخونی و ازش خوشت بیاد ولی دیگه اسمش یادت نیاد و در به در دنبالش باشی؟
توی ر‌مانیک ما بهت کمک می‌کنیم به ر‌مان‌های گمشده‌ت برسی!
کافیه هر چیزی که از ر‌مان، د‌استان یا حتی کتاب گمشده‌ت یادت میاد رو توی این تاپیک برامون بفرستی.
برای پیدا شدن رمانت باید صبر کنی و هر چند روز یه سر به رمانیک بزنی.
خوشحال می‌شیم اگه اسم رمانی که بقیه گم کردن رو می‌دونی، اون‌ها رو راهنمایی کنی. (ما برای تشکر، به هرکسی که به پیدا شدن رمان بقیه کمک کنه ده امتیاز می‌دیم.)
راستی شاید قبل تو یکی دیگه هم این ر‌مان رو گم کرده باشه و به جواب رسیده باشه، حتماً یه سر به پست‌های بقیه هم بزن.

می‌تونی تا وقتی رمانت پیدا میشه، جدیدترین و بهترین رمان‌های آنلاین رو بخونی. (کلیک کن!)
***
دوست داری خودت رمان بنویسی؟ (کلیک کن!)
***
راستی ما این‌جا داستان، دلنوشته، شعر، فیلمنامه و نمایشنامه، فن‌فیکشن، ترجمه باحال‌ترین آثار نویسنده‌های دنیا و حتی ترجمه محبوب‌ترین کمیک‌ها رو هم داریم!
***
کلی آموزش‌های رایگان و تیم‌های جالب هم داریم که اگه علاقه داری می‌تونی بهشون بپیوندی!
***
کار با انجمن رو بلد نیستی؟ (کلیک کن!)​

سلام من اطلاعاتم راجب رمانه خیلی دقیقه ولی اسمش یادم نیست یه دختری بود که مادرش مریضی داشت باباش مجبور بود کار کنه ولی نمیتونست پول درمان رو جور کنه دختره میره با یه پسره صیغه میشه و پولو جور میکنه ولی وقتی میره بیمارستان میبینه باباش خیلی لباسای شیک پوشیده باباعه در واقع پولدار بوده ولی بخاطر که با مامان دختره ازدواج کنه باباش طردشون میکنه دختره یه خواهر و برادر دوقولو هم داره بعد ها کاپل رمانه عوض میشه و خب باباعه چون باید پول عمل زنش رو جور میکرده به درخواست پدرش با یه زنی ازدواج میکنه من نمیدونم چرا باید اسم زن دومه یادم باشه ولی اسم رمان رو نمیدونم ولی خب اسم زنه شهین بوده

 

[zrghb]

دنبال ی رمان می‌گردم که پسره عاشق ی دختر میشه و بعدا با خانواده متوجه میشه اون دختر خواهرشه
اگه کسی اسمشو میدونه بهم بگه لطفا

 

[shishi]

یه رمانی هست که خانواده دختره سر جریانی که تقصیر خود دختره نبوده اونو خ. راب می‌دونستند و اونو اذیت می‌کردند و حتی غذا شو جدا کرده بودند.


***
نام رمان پیدا شد.
رمان سفر به دیار عشق

رمان ترنم رو چک کنید

 

[lona]

کسی اسم این رمان رو میدونه؟
شایان فلاحی مردی بی رحم که هیچکس برا‌ش مهم نیست و حتی مرده و زنده ی عزیزاشم خم به ابروش نمیاره،
بی رحم بودنش از جایی شروع میشه که از زنی که عاشقشه صاحب یه دختر میشه که همون شب توی بیمارستان دشمناش زنش رو میکشن و دخترش گم میشه. 18ساله که دنبالِ دختر گمشده اش میگرده،
ارتان رادمهر از رقیب های دیرینه ی شایان فلاحیست که به دنبال برگ برنده ای برای زمین زدن خاندان فلاحی هاست تا انتقامش رو بگیره.
دختر گمشده ی شایان فلاحی کیست...؟

کسی اینو نمیدونه اسمش چیه؟؟

 

[setin]

سلام.
یه رمانی بود ک نویسندشم اگه اشتباه نکنم خارجی بوده .دختره مادرش برده پدرش بودن بعد پدره مادره رو می‌کشه و پدرش هم خلافکار هس بعد دختره فرار می‌کنه و می‌ره پیش ی راهبه زندگی می‌کنه بعد چند سال پدرش پیداش می‌کنه و میخواد ب جای قرضش بده ب یکی و وقتی میخان بش ***کنن ی مرده نجاتش میده و کارتش رو هم بش میده بعد وقتی دختره پیش راهبه بر میگرده بعد چند سال می‌ره ب آدرس اون کارته و میرسه ب یه کلوپ ب اسم بهشت وقتی مرده رو پیدا می‌کنه اشتباه میفرستنش پیشش و با مرده میخابه بعدش مرده بش پول میده و میگه دوباره بیا دختره اونجا می‌فهمه مرده اونا با کس دیگه اشتباه گرفته و از مرده متنفر میشه و از اونجا می‌ره و بعد می‌فهمه حاملس و بعدش می‌ره جایی پرستار میشه برا خانواده ی مافیا ک فک کنم دو یا سه تا پسر داشته و فک کنم وقتی می‌ره پرستار میشه دو سه سال بعدهه ی دختر ب دنیا آورده. و بعد بابای بچش رو میبینه می‌فهمه ک با کسی ک براش کار می‌کنه مرده رفیقه و دوتاشونم مافیا هستن و بعد دختره و بچش رو بابای دختره می دزده و بابای بچش نجاتشون میده و اونجا دختره رو میشناسه .
مرده بچش رو هویج صدا میزند چون نمی‌دونم موهاش شرابی یا نارنجیه و زنم موهاش شرابیه مثل مادرش اسم مرده یا رفیقش هم اگه اشتباه نکنم متیو بود.
هووو چقد طولانی شد😂🙄

 

[setin]

اسمش ژیکانه تو روبیکاس کانالش

سلام دنبال رمان بیکار هستم اسم شخصیت هاش مسیحا و ماهور بود که مسیحا رییس ماهور بود و به اجبار بهش *** میکنه ولی عاشقشه و ماهور دوسش نداره و خانواده مذهبی داره

 

[mairon]

سلام
یه رمان بود که تا آخر نخوندم
دختره خونواده خیلی متعصب و حساسی داره
چیزی که تا همون صفحه های اول توجه جلب میکنه اینه که گیر بهش میدن نباید کنار پنجره بره
و حتی یه بار وسط اتاقش ایستاده بود و داداشش اومد تو و بهش گفت میخواستی از پنجره بیرون رو نگاه کنی؟

سلام دوستان کسی نمیدونه اسم این رمان رو؟
و مثلا چیز دیگه ای که ازش یادم میاد اینه که اولش اتاق کوچیکی داشته که فکر کنم پنجره نداشته ولی بعدش چون یکی از برادراش ازدواج کرده اتاق اون رو میگیره ولی خب اجازه نداره کنار پنجره بره
لطفا اگه میدونین بگین😁

 

[hanyyyy]

درمورد دختریه فک کنم ب اسم یگانه بعد خانواده پولداری هستن باباش مرده مامانش ازدواج مجدد کرده بعد این عاشق ی پسره ۳۰ساله میشه اگ میدونین کمکم کنید

سلام ی رمان بود اسم دختر خاتونه ۱۷ سالشه با داریوش ازدواج میکنه و عقیمه
خانواده شوهرش اذیتش میکنن تا برادر شوهرش از خارج میاد اون عاشقش میشه
اسمش میدونین ؟

سلام ی رمان بود اسم دختر خاتونه ۱۷ سالشه با داریوش ازدواج میکنه و عقیمه
خانواده شوهرش اذیتش میکنن تا برادر شوهرش از خارج میاد اون عاشقش میشه
اسمش میدونین ؟

عروس نحس