. . .

مهم ★پیدا کردن رمان‌های بی‌نام★

تالار تایپ اثر

ASamira

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
7796
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
9
پسندها
11
امتیازها
3

  • #2,561
لعیای عشق رو چک کنید شاید رمان مدنظرتون باشه
سلام دنبال یه رمان میگردم که پسره مریض هست و دختره آگهی پرستاریو میبینه و می‌ره خونشون و مادر پسره استخدامش می‌کنه و بهش میگه باید بیاد اونجا تو اون خونه زندگی کنه که بتونه برای پسرش پرستاری کنه پسره هم مریضه تو ی اتاق جدا ازش نگهداری میشه
لطفاً اگه اسمشو میدونید بهم دزر
 

Baran_ox

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8172
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-23
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
6
پسندها
7
امتیازها
13

  • #2,562

poone20

رمانیکی تازه وارد
بازرس
ناظر
شناسه کاربر
7973
تاریخ ثبت‌نام
2024-03-15
آخرین بازدید
مشاهده صفحه اصلی انجمن
موضوعات
0
نوشته‌ها
11
پسندها
21
امتیازها
48

  • #2,563
خواهش میکنم من خودم خیلی دوستش داشتم چندبار خوندم برا همین اسمش یادم بود کاش رمانا منم پیدابشن😕
اسم شخصیتاشو یا شغل اصلی‌شونو یادته عزیزم؟ هر چقدر اطلاعات اضافی و ریز خصوصا از اسامی داری بگو چون خیلی کمک می‌کنه.
 

ASamira

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
7796
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
9
پسندها
11
امتیازها
3

  • #2,564
اسم شخصیتاشو یا شغل اصلی‌شونو یادته عزیزم؟ هر چقدر اطلاعات اضافی و ریز خصوصا از اسامی داری بگو چون خیلی کمک می‌کنه.
نه چیز زیادی یادم نیس از جزئیات رمان یه خلاصه کلی
اینکه پسر داستان سر یه شرط بندی با دوستاش به دختری که جدی و مغرور بوده وبا هیچ پسری دوست نبوده پیشنهاد دوستی میده فک کنم دانشگاهیم بودن بعد کم کم عاشقش میشه بعد که دختره میفهمه براش نقشه میکشه سر سفره عقد میگه نه که ازش انتقام بگیره ولی آخرش میبخشدش
 

مطهره جانی

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
7726
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-08
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
3
پسندها
5
امتیازها
53

  • #2,565
سلام لطفاً اگه اسم این رمان رو میدونید بهم بگین داستان از این قراره که:
یه دختره(اسمش یادم نمیاد ولی فکنم مانیا بود) شوهرش رو زیاد دوست نداشته ولی شوهرش عاشقش بوده بعد یه روز شوهرش ازش می پرسه منو دوست داری دختره هم میگه نه و شوهرش ناراحت میشه پس تصمیم می‌گیره دختره رو طلاق بده ( خواهره دختره و برادره پسره هم قرار بوده با هم ازدواج کنن) بعدش از هم طلاق میگیرن و آخرش یادمه که پسرشون هم اکه اشتباه نکنم اسمش ایلیا بود بازم مطمئن نیستم میشه بگین اسم رمان چی بود
 

ASamira

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
7796
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
9
پسندها
11
امتیازها
3

  • #2,566
اسم شخصیتاشو یا شغل اصلی‌شونو یادته عزیزم؟ هر چقدر اطلاعات اضافی و ریز خصوصا از اسامی داری بگو چون خیلی کمک می‌کنه.
یکی دیگه از رمانایی هم که دنبالشم اینکه فک کنم سه تادختر بودن مجردی زندگی میکردن یکیشون بهش دست درازی شده بود همگی عهد میکنن هیچوقت ازدواج نکنن ولی یکی از این دخترا که شخصیت اصلی یه پسر دختر باز عاشقش میشه بعدشم بقیشون عاشق میشن خواهش میکنم اگه کسی میدونه یا اگه نزدیک هم هست رمانی به این خلاصه ها بگه🥺
 

poone20

رمانیکی تازه وارد
بازرس
ناظر
شناسه کاربر
7973
تاریخ ثبت‌نام
2024-03-15
آخرین بازدید
مشاهده صفحه اصلی انجمن
موضوعات
0
نوشته‌ها
11
پسندها
21
امتیازها
48

  • #2,567
سلام لطفاً اگه اسم این رمان رو میدونید بهم بگین داستان از این قراره که:
یه دختره(اسمش یادم نمیاد ولی فکنم مانیا بود) شوهرش رو زیاد دوست نداشته ولی شوهرش عاشقش بوده بعد یه روز شوهرش ازش می پرسه منو دوست داری دختره هم میگه نه و شوهرش ناراحت میشه پس تصمیم می‌گیره دختره رو طلاق بده ( خواهره دختره و برادره پسره هم قرار بوده با هم ازدواج کنن) بعدش از هم طلاق میگیرن و آخرش یادمه که پسرشون هم اکه اشتباه نکنم اسمش ایلیا بود بازم مطمئن نیستم میشه بگین اسم رمان چی بود
این «تو هنوز اینجایی» نیست؟ خیلی مثل اونه.
 

bingo

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8219
تاریخ ثبت‌نام
2024-05-04
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
3

  • #2,568
سلام.

اسم رمان رو یادم نمیاد. ولی اسم پسره کاوه بود، یه پسر مهربون و سخت کوش که وضع مالی خوبی نداشت. همیشه هم تخم مرغ میخورد. دانشگاه هم میرفت. با دختره از طریق دوستش که اونم سرمایه داره آشنا میشه، اونم مثل کاوه مهربونه، هردو عاشق هم میشن. ولی پدرمادر دختره مخالفن. پسرخاله دختره میخواد باهاش ازدواج کنه ولی دختره نمیخواد.

آخرش هم یکی پس از دیگری خودکشی میکنن.
 

denizzz

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8221
تاریخ ثبت‌نام
2024-05-04
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
1

  • #2,569
سلام رمان ازدواج اجباری هست اسم دختره هانا اسم پسره امیر ارسلان دختر عمو پسر عمو هستن بهشون میگن باید باهم ازدواج کنین ولی هیچکدوم راضی نبودن پسره میگه نه و از خونه میره بیرون اینجا به هانا برمیخوره پس یه نقشه میکشه برای انتقام وقتی کسی خونه نبود به ارسلان زنگ میزنه میگه بیا خونمون کارت دارم بعد توی شربت ارسلان یه قرص میریزه که...از شانس بدشون خانواده زودتر برمیگردن و مجبورشون میکنن باهم ازدواج کنن..من خیلی دنبال اسمش گشتم ولی پیدا نکردم اگه میدونید بهم بگید لطفا
سلام اسم رمان (بی تو مگه میشه). هست.
 

rana1

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8167
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-22
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
1

  • #2,570
سلام قبلا یه رمان خونده بودم که دختر نیاز به پیوند قلب داشت بعد قلب یه زن متاهل که مرگ مغزی شده بود رو بهش پیوند زدن دختر بعد از پیوند با خانواده اهدا کننده قلب آشنا میشه و دفترچه خاطرات اون رو می خونه و کم‌کم عاشق شوهر اون میشه کسی میدونه اسم این رمان چیه فکر کنم اسم شوهر امیرحافظ بود
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 7, کاربران: 0, مهمان‌ها: 7)

بالا پایین