. . .

مهم ★پیدا کردن رمان‌های بی‌نام★

تالار تایپ اثر

Khzar

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
3398
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-13
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
53

  • #961
سلا یه رمانی بودپسره خیلی خطرناک بود مرزبان هم بود خیلی راحت ادم میکشت ولی چند ساله که خونوادشو ول کرده توی جنگل زندگی میکنه بعد یه دختره میاد که موسییقی کار میکنه توی خونش انواع سازها رو داره بعد دخترع بخاطر اینکه از خانوادهشو کلا ادما دور باشه میره توی همون جنگلی که پسره بود کسی اسمشو میدونه؟؟؟
 

Maha

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
3399
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-13
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
3

  • #962
رمانی که یه دختر به این آهو داره مادر و پدرش مردن با نامادری و زن عموش که معتاد زندگی می کنه و باید کار کنه هر جا می ره به هر دلیلی بیرونش می کنن آخر سر با جاوید خان آشنا می شه که چند سالی همسرش و از دست داده و یه تا پسر شیطون داره
 

Sepehr

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
3405
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-14
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
3

  • #963
سلام یه رمانی بود من قبلا یکم ازش خوندم پاک کردم اسمش از یادم رف خلاصش این بود که یه دختر برا اولین بار *** میشه پسر عمش میفهمه و باهاش ... میکنه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

فاطی۲۶

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
3403
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-14
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
13

  • #964
یه رمان بود شخصیتای اصلیش محمد و یاسی بودن
یاسی بی بند و بار بود محمد دکتر بود یهو میبینتش عاشقش میشه ولی یاسی چون محمد مومن بود ولش میکنه با ی پسر دیگ ک اسمش بابکه نامزد میشه ولی بابک اذیتش میکنه محمدم با دخترعموش ازدواج میکنه ی پسر معلول ب دنیا میارن
بعد چند سال ی سری اتفاقا میافته یاسی میره مشهد و اونجا محمدو میبینه دوباره سعی میکنه اونو عاشق خودش کنه
هرچی فک میکنم اسمش یادم نمیاد...میدونین بهم بگید لطفا خل شدم اینقد فکر کردم
 

AYSAN

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
3354
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-07
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
53

  • #965
سلام !
من دنبال رمانیم که اسم شخصیتاش و یادم نیس، 80 صفحه هم داره .
داستان از این قرارع که دختره یه خواهر داره و یه برادر و تو خونواده خیلی خوبیم زندگی میکنه
خواهرش چندروز مونده به عروسیش پسرعمش و میکشع که اگه اشتبا نکنم اسمش ارسلان بوده
دختره برا اینکه عروسی خواهرشه قتل و گردن میگیره و اونو مجبور به ازدواج غیابی میکنن با برادر مقتول یعنی همون پسر عمشون که تا بحال ندیدنش .
خونواده دختره اونو یه فرد ن*ج*س میبینن و اجازه نمیدن که باهاشون هم غذابشه
دختره هم برای زنده موندن خودش میره تو یه شرکت کارکنه
تواون شرکت میفهمه همسر غیابیش همون رییس شرکته ...🥺🥺
 

Zahra99

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
3409
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-15
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
3
پسندها
3
امتیازها
3

  • #966
سلام، دنبال یه رمانی میگردم با موضوع ازدواج اجباری، که در مورد دختری به نام ندا بود که دوست پسرش بعد از *** بهش اونو ول میکنه و میره خارج، پدر دختر هم وقتی متوجه موضوع میشه دخترش و میبره خونه ی پسره ولش میکنه، خانواده پسر هم، دختر رو به عقد پسر دیگشون درمیارن که اسمش وهاب و روانشناسه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

مهشیددد

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
3411
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-15
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
3

  • #967
سلام من حدودا سه سال پیش یه رمان خوندم الان اسمش فراموش کردم شخصیت های اصلی اون امیر که یه قاضی معروف و ارشیدا دانشجوی نصرافی دارو سازی که امیر با مهتاب دوست قدیمی ارشیدا توی خونشون هی بهش خ**ی**ا**ن**ت میکنه اینم برای طلاق پیش ؟وست قدیمی امیر سپهر میره بعد طلاق اخرشم بازم پیش هم برمیگردن اگه کسی اسمش بلده ممنون میشم بگین
منم دنبال این رمانم . اسمشو پیدا کردی?
 

Mayt

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
3412
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-15
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
3

  • #968
رمانی که پسره یکم مشکل بینایی داره بعد خودش یه دخترو که دوست داره عقد می‌کنه یه خونه اجاره میکنه اسم داداش پسره هم رهامه
 

giso

رمانیکی
رمانیکی
شناسه کاربر
2673
تاریخ ثبت‌نام
2022-07-22
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
5
پسندها
7
امتیازها
73

  • #969
اسم رمانه یادم نیست ولی اسم پسره رادینه تو گوگل بزنی رمان رادین و .... میاره میتونی خلاصه هاشونو بخونی پیدا کنی
 

giso

رمانیکی
رمانیکی
شناسه کاربر
2673
تاریخ ثبت‌نام
2022-07-22
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
5
پسندها
7
امتیازها
73

  • #970
سلام !
من دنبال رمانیم که اسم شخصیتاش و یادم نیس، 80 صفحه هم داره .
داستان از این قرارع که دختره یه خواهر داره و یه برادر و تو خونواده خیلی خوبیم زندگی میکنه
خواهرش چندروز مونده به عروسیش پسرعمش و میکشع که اگه اشتبا نکنم اسمش ارسلان بوده
دختره برا اینکه عروسی خواهرشه قتل و گردن میگیره و اونو مجبور به ازدواج غیابی میکنن با برادر مقتول یعنی همون پسر عمشون که تا بحال ندیدنش .
خونواده دختره اونو یه فرد ن*ج*س میبینن و اجازه نمیدن که باهاشون هم غذابشه
دختره هم برای زنده موندن خودش میره تو یه شرکت کارکنه
تواون شرکت میفهمه همسر غیابیش همون رییس شرکته ...🥺🥺
فکر میکنم رمان کارمند و رئیس باشح
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 5, کاربران: 0, مهمان‌ها: 5)

بالا پایین