. . .

مهم ★پیدا کردن رمان‌های بی‌نام★

تالار تایپ اثر

اوا

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
3319
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-03
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
3

  • #941
یه رمان که دختره توی مهمونی پسر داییش فک کنم *** تا جلو ازدواج پسره رو با مهسا نامی بگیره دختره توی آرایشگاه ناخن کار بوده کم حرف بوده یه شب با پسره توی یه بیابون گم میشن چند روز توی یه کانکس بودن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

melika.dejavu

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
3321
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-03
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
3

  • #942
سلام. یه رمان هست تقریبا 5 سال پیش خوندمش. اگر اشتباه نکنم خارج از کشوره و شخصیتا ایرانی نیستن. درباره یه شهر خیلی دور افتاده ایه که یه دختر جوون که تازه وارد نیروی پلیس شده میره به اون شهر تا تو حل یه پرونده کمک کنه. وقتی میرسه به شهر میره تو یه مسافرخونه زندگی کنه که فکر کنم صاحبش یه مرد چاقه که با مادرش اونجا رو اداره میکنه. کم کم پای خون آشام ها به داستان باز میشه. این دختره هم میفهمه اون پلیسی که تو شهر هست خودش یه موجودیه (انسان نیست) یادمه بال داشتن و اینجور چیزا ... :)
تو همون اداره پلیس هم یه دری هست به زیرِ زمین. که اون پلیسه و ... از اونجا رفت و امد میکنن.
یه قسمتیشو یادمه دختره تو اداره توی یه کمد قایم میشه و حرفای چند نفرو گوش میکنه. یه جایی هم هست تو کلیسا چندتا خون آشام و ... میبینن.
اخرش هم دختره با اون پلیسه با هم از همون در میرن تو یه دنیای دیگه. فکر کنم چند جلد داشت و ترجمه شده هم بود.
 

بهار۶۷

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
3131
تاریخ ثبت‌نام
2022-10-10
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
3

  • #943

Carmen Sandiego

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
2320
تاریخ ثبت‌نام
2022-05-26
آخرین بازدید
موضوعات
9
نوشته‌ها
219
راه‌حل‌ها
9
پسندها
810
امتیازها
208
سن
20
محل سکونت
از سرزمین خیال
وب سایت
romanik.ir

  • #944
سلام. یه رمان هست تقریبا 5 سال پیش خوندمش. اگر اشتباه نکنم خارج از کشوره و شخصیتا ایرانی نیستن. درباره یه شهر خیلی دور افتاده ایه که یه دختر جوون که تازه وارد نیروی پلیس شده میره به اون شهر تا تو حل یه پرونده کمک کنه. وقتی میرسه به شهر میره تو یه مسافرخونه زندگی کنه که فکر کنم صاحبش یه مرد چاقه که با مادرش اونجا رو اداره میکنه. کم کم پای خون آشام ها به داستان باز میشه. این دختره هم میفهمه اون پلیسی که تو شهر هست خودش یه موجودیه (انسان نیست) یادمه بال داشتن و اینجور چیزا ... :)
تو همون اداره پلیس هم یه دری هست به زیرِ زمین. که اون پلیسه و ... از اونجا رفت و امد میکنن.
یه قسمتیشو یادمه دختره تو اداره توی یه کمد قایم میشه و حرفای چند نفرو گوش میکنه. یه جایی هم هست تو کلیسا چندتا خون آشام و ... میبینن.
اخرش هم دختره با اون پلیسه با هم از همون در میرن تو یه دنیای دیگه. فکر کنم چند جلد داشت و ترجمه شده هم بود.
اسم رمان شیفت خون‌آشام هست چند فصله
شیفت خون‌آشام
بیداری خون‌آشام و...
 

z.as.n

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
3355
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-07
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
4
پسندها
4
امتیازها
53

  • #945
سلام یه رمانی بود خونده بودم پسره و دختره همو دوس داشتن ولی پسره بهش نمیگف چون از مامانش خیانت دیده بود نمیخواست ازدواج کنه بعد که دختره خواست عقد کنه پسره رفت عقدشو بهم ریخت ولی پسره چون مامانش خیانت کرده بود بدبین بود بعد نامزد قبلی دختره براش پاپوش درست میکنه پسره فک میکنه زنش بهش خیانت کرده میره خارج درحالیکه اونا بچه دار نمیشدن و بعد از چند وقت دختره حامله شده بود و دختره تازه میخواست بهش بگه بارداره که شوهرش رفته بود بعد چند سال برگشت پسرشو دید که بچه شون میگف چشام شبیه چشای این اقاست اسم شخصیت پسره هم آرمان بود فکر کنم نمیدونست باباشه بعدا فهمید و اینا حالا یجوری آشتی کردن پسره فهمید اشتباه کرده و دختره خیانت نکرده برگشتن بهم اسم رمان چی بود اگه خوندین توروخدا بهم بگین دارم دیونننهههه میشم
 
آخرین ویرایش:

ati_asali

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
3360
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-08
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
3

  • #946
سلام
رمان درمورد دختری هست
که پدرش فوت کرده و با مادرش و برادرش و مادربزرگش زندگی میکنه برادرش یهو بهش زنگ میزنه میگه یه مدارکی زیر تختم هست اونو بردار بده دست پلیس و یهو صدای مبهمی از پشت تلفن میاد پسره میره تو کما دختره وقتی میره بیمارستان دزدیده میشه پسری که اون دختر و دزیده ازش مدارک و میخواد و اونو داخل اتاقش که پشت کتابخونه یه اتاق هست زندونی میکنه آروم آروم با پسره دوست میشه و میفهمه که دایش و پسر دایش تو داستان دست داشتن
رمان و از بازار دانلود کردم
نام نویسنده یاسمن
الا هرچی تو بازار میگردم نیست
 

2747792

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
3361
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-08
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
53

  • #947
سلام رمانی بود اسم پسره ژیوار بود فکنم اسم رمانشم ژیواربود
 

mohadeseh .alizadeh

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
3366
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-09
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
53

  • #948
سلام
رمان درمورد یه پسره با یه دختره هست که پسره پدرش فوت میکنه و با نامزدش که پرستار هست میرن مراسم خاکسپاری و پدر پسره خان اون روستا هست حالا پسره به خاطر یه سری دلایل فوت میکنه و دختره مجبور میشه با دایی پسره ازواج کنه که اسمش اراز هس و اراز هم خالافکارو....


***
نام رمان پیدا شد.

رمان عابر بی سایه
 

Monamoghadasi

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
3372
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-10
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
7
پسندها
6
امتیازها
3

  • #949
به نام خدا

سلام دوست عزیز، به رما‌نیک خوش اومدی!

تا حالا شده یه رمانی رو بخونی و ازش خوشت بیاد ولی دیگه اسمش یادت نیاد و در به در دنبالش باشی؟
توی ر‌مانیک ما بهت کمک می‌کنیم به ر‌مان‌های گمشده‌ت برسی!
کافیه هر چیزی که از ر‌مان، د‌استان یا حتی کتاب گمشده‌ت یادت میاد رو توی این تاپیک برامون بفرستی.
برای پیدا شدن رمانت باید صبر کنی و هر چند روز یه سر به رمانیک بزنی.
خوشحال می‌شیم اگه اسم رمانی که بقیه گم کردن رو می‌دونی، اون‌ها رو راهنمایی کنی. (ما برای تشکر، به هرکسی که به پیدا شدن رمان بقیه کمک کنه ده امتیاز می‌دیم.)

راستی شاید قبل تو یکی دیگه هم این ر‌مان رو گم کرده باشه و به جواب رسیده باشه، حتماً یه سر به پست‌های بقیه هم بزن.

می‌تونی تا وقتی رمانت پیدا میشه، جدیدترین و بهترین رمان‌های آنلاین رو بخونی. (کلیک کن!)
***
دوست داری خودت رمان بنویسی؟ (کلیک کن!)
***
راستی ما این‌جا داستان، دلنوشته، شعر،
فیلمنامه و نمایشنامه، فن‌فیکشن، ترجمه باحال‌ترین آثار نویسنده‌های دنیا و حتی ترجمه محبوب‌ترین کمیک‌ها رو هم داریم!
***

کلی آموزش‌های رایگان و تیم‌های جالب هم داریم که اگه علاقه داری می‌تونی بهشون بپیوندی!
***

کار با انجمن رو بلد نیستی؟ (کلیک کن!)
سلام دنبال یه رمانم چند سال پیش خوندم یه دختره با مادرش زندگی میکرد تنها ولی مادرش دوست پسر داشت مادرش میخواد بره مسافرت یکی از دوست پسرهاش میاد خونشون که مراقب دخترش باشه تو نبود مادره ولی اینا باهم کل کل داشتن و عاشق هم میشن اما مادره ک برمیگرده میگه از پسره حاملس یه همین چیزایی بود کسی میدونه اسمشو
 

Monamoghadasi

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
3372
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-10
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
7
پسندها
6
امتیازها
3

  • #950
سلام دنبال یه رمانم چند سال پیش خوندم یه دختره با مادرش زندگی میکرد تنها ولی مادرش دوست پسر داشت مادرش میخواد بره مسافرت یکی از دوست پسرهاش میاد خونشون که مراقب دخترش باشه تو نبود مادره ولی اینا باهم کل کل داشتن و عاشق هم میشن اما مادره ک برمیگرده میگه از پسره حاملس یه همین چیزایی بود کسی میدونه اسمشو
اسم مادره فکر کنم شراره بود که دختره از مدرسه با دوستش و داداش دوستش برمیگشته مبینه پسره جلوی درشون الکی به اونا میگه پسردوست مادرش
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 6, کاربران: 0, مهمان‌ها: 6)

بالا پایین