نویسندهی عزیزی که قصد تایپ رمانت رو داری، کافیه که روی فرستادن موضوع کلیک کنی و اسم اثر، نویسنده و خلاصه رمانت رو به همراه ژانرش بنویسی و منتظر تایید توسط مدیر مربوطه باشی. لازم به ارسال مجدد تاپیک اثرت نیست.
سلام دنبال یه رمانم دختر محبور به ازدواج اجباری با مردی هست که باخانوادش خارج زندگی میکنه دختر میره خارج پیش اون ها زندگی میکنه ولی پسر نمیدونسته که این همون دختریه که باید باهاش ازدواج کنه چون خواهر زاده پسر میگه فعلا هویت اصلی دختر مخفی بمونه واون رو خواهر دوستش به داییش یا همون کسی که قرار بوده بادختر ازدواج کنه معروفی میکنه اگه میدونید بگید لطفا
سلام دنبال یه رمانم دختر محبور به ازدواج اجباری با مردی هست که باخانوادش خارج زندگی میکنه دختر میره خارج پیش اون ها زندگی میکنه ولی پسر نمیدونسته که این همون دختریه که باید باهاش ازدواج کنه چون خواهر زاده پسر میگه فعلا هویت اصلی دختر مخفی بمونه واون رو خواهر دوستش به داییش یا همون کسی که قرار بوده بادختر ازدواج کنه معروفی میکنه اگه میدونید بگید لطفا
سلام دنبال یه رمان میگردم که دختر بادوست داداشش ازدواج میکنه ولی بهم علاقه نداشتن داداش دخترهم با خواهر پسر ازدواج میکنه اینا بهم علاقه داشتن یه بار که پسر با دختر دعوا شون میشه داداش دختر میفهمه با زنش که خواهر پسر میشده بد رفتاری میکنه ومیگه اگ تو زنمی خواهرم زندگیمه بعد میفهمه زنش حامله بوده اگه اسمشو میدونین بهم بگید ممنون
اسم یه رمان میخوام دختر با پسر ازدواج اجباری میکنه پسر هرروز دختره رو کتک میزده ومیگه پدرو مادرم نفهمن دختر یه بار فرار میکنه میره خونه پدرشوهرش پسر میفهمه میره خونه باباش دختره که ترسیده بوده فرار میکنه داخل خیابون بهش ماشین میزنه اسمشو میشه بگید
سلام لطفا اسم این رمان ها رو بگید .
یه رمانی بود پسره اسمش رادمان و یه دختری رو دوست داشت ولی دختره داشت با یکی دیگه عقد میکرد و رادمان اومد و عقدشون رو بهم زد و بیرون رفت و دختره دنبالش می دوید و یک ماشین نزدیک بود به دختره بزنه اما رادمان اون رو هل داد و رفت زیر ماشین و مرد بعد دختره فلج شد و به خارج رفت و اونجا برادر دوقلوی رادمان رو دید و فکر میکرد رادمانه و پسره پلیس بود و رمان دوم هم یه پسری بود با دوستش و خواهر دوستش توی یه خونه زندگی میکردن و به دختره موسیقی یاد می داد و عاشق دختره بود و دختره هم دوستش داشت اما یه روز یه دزد کیف دختره رو دزدید و دختره هم خداست کیفش رو بگیره سرش توی جدول خورد و به کما رفت و پسره نذر کرد اگر دختره ب هوش اومد دیگه عاشقش نباشه و بعد دختره با پسری به اسم کیان ازدواج میکنه
یه رمان بود دختره که نامزدش م×س×ت بود یه زن حامله رو به اسم نسرین زیر میگیره بعد نسرین میمیره دختره کار نامزدش رو گردن میگیره و زندان میره بعد شوهر نسرین که باشگاه بدنسازی داشت از دختره انتقام میگیره.
یه رمان دیگه هم اسم پسره آرشاویر بود که دکتر بود بعد با زنی ازدواج کرده بود که چند تا دوست داشت که اسم یکی از اون ها امیر بود بعد با هم انتقام میگرفتن بعد امیر میمیره و به دختره میگه عاشقش بود بعد زنه از آرشاویر پسردار میشه
سلام دوست عزیز، به رمانیک خوش اومدی! تا حالا شده یه رمانی رو بخونی و ازش خوشت بیاد ولی دیگه اسمش یادت نیاد و در به در دنبالش باشی؟ توی رمانیک ما بهت کمک میکنیم به رمانهای گمشدهت برسی! کافیه هر چیزی که از رمان، داستان یا حتی کتاب گمشدهت یادت میاد رو توی این تاپیک برامون بفرستی.
برای پیدا شدن رمانت باید صبر کنی و هر چند روز یه سر به رمانیک بزنی.
خوشحال میشیم اگه اسم رمانی که بقیه گم کردن رو میدونی، اونها رو راهنمایی کنی. (ما برای تشکر، به هرکسی که به پیدا شدن رمان بقیه کمک کنه ده امتیاز میدیم.) راستی شاید قبل تو یکی دیگه هم این رمان رو گم کرده باشه و به جواب رسیده باشه، حتماً یه سر به پستهای بقیه هم بزن.