. . .

مهم ★پیدا کردن رمان‌های بی‌نام★

تالار تایپ اثر

Zeinab313

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8306
تاریخ ثبت‌نام
2024-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
3

  • #2,601
یه رمانی بود که دختره تو شب عروسی همسایشون پسری که شایعه درموردش بوده که از خانواده ترد شده رو از روی کنجکاوی دنبال میکنه و کوزه عسل رو میشکنه و پسره میفهمه
بعد از عروسی پدرش میخواد به اجبار بدتش به پسری که دوسش نداره ولی بعد از کش مکش ها عاشق هم میشن ولی دوست دختره شایعه می‌سازه که دختره و اون پسره که ترد شده همو دوست دارن و پدر دختر چون تعصبی بوده دختر رو به اجبار به عقد پسر در میاره و اون پسر گذشته بدی داشته و میخواسته به دختری کمک کنه که اون دختر انگ ل×ا×ش×ی بودن به پسره میزنه ولی کم کم دختره با پسره خوب میشه و پسره بهش اجازه درس خوندن میده دختره پزشک میشه و پسره هم گالری میزنه و... دختره اتفاقی عشق قبلیمو میبینه که با زنش برای درمان اینکه زنش حامله نمیشه رو میبینه
میشه بگید این رمان کدومه؟
 

Atousa

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8307
تاریخ ثبت‌نام
2024-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
53

  • #2,602
سلام
من یه سال پیش یه رمانی رو خوندم که اسمشو یادم رفته.
اسم دختره خورشید بود و با عمویش زندگی میکردم دختر مو بلند و زیبایی هم بود یه شب با دختر عموش میرن پارتی و دختر عموش اونو میفروشه به یکی وقتی دختر چشم باز می‌کنه میبینه خارجه و توی برده فروشی خلاصه پسره که اسمشو یادم نمیاد میاد میخردشو بعد کلی ماجرا پسره دختره رو می‌فرسته ایران و نمی دونه دختره ازش حامله بوده بعد یه سال پسر وقتی که توی تصادف حافظه اش رو از دست داده برمیگرده پیش دختره بچشون که اسمش نورا است
آخر سر پسره می‌فهمه نورا دختره و خورشید و نورا رو برمیداره می‌بره خارجو ...
 
آخرین ویرایش:

zahra0624

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8312
تاریخ ثبت‌نام
2024-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
1

  • #2,603
سلام
یه رمانی بود اسم پسره ایلیا یود، اول رمان اینجوری شروع میشه که ایلیا یه دختری که تن فروشه رو به خونه خودش دعوت میکنه، به اسم پسرش دعوت میکنه، ایلیا میخاد این دختره رو از تن فروشی نجات بده(دختره رو از قبل میشناخته)، ایلیا وضع مالی خوبی داشت و متاهل هم بود.
لطفا اگه اسمشو میدونین بگین دارم خل میشم😅
 

گلبرگ

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
6785
تاریخ ثبت‌نام
2023-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
20
پسندها
24
امتیازها
23

  • #2,604
یه رمانی بود که دختره تو شب عروسی همسایشون پسری که شایعه درموردش بوده که از خانواده ترد شده رو از روی کنجکاوی دنبال میکنه و کوزه عسل رو میشکنه و پسره میفهمه
بعد از عروسی پدرش میخواد به اجبار بدتش به پسری که دوسش نداره ولی بعد از کش مکش ها عاشق هم میشن ولی دوست دختره شایعه می‌سازه که دختره و اون پسره که ترد شده همو دوست دارن و پدر دختر چون تعصبی بوده دختر رو به اجبار به عقد پسر در میاره و اون پسر گذشته بدی داشته و میخواسته به دختری کمک کنه که اون دختر انگ ل×ا×ش×ی بودن به پسره میزنه ولی کم کم دختره با پسره خوب میشه و پسره بهش اجازه درس خوندن میده دختره پزشک میشه و پسره هم گالری میزنه و... دختره اتفاقی عشق قبلیمو میبینه که با زنش برای درمان اینکه زنش حامله نمیشه رو میبینه
میشه بگید این رمان کدومه؟
رمان وسوسه
 

ارزوـ......

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8316
تاریخ ثبت‌نام
2024-05-30
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
1

  • #2,605
سلام من یه رمان خونده بودم الان اسمش و فراموش کردم

داستاندختری که پدر و مادرش توی تصادف میمیرن بعد پیش خانواده عموش زندگی میکنه پسرعموش عاشقش شده و عموش ازش خواستکاری میکنه

دختره چون فکر میکنه که به عموش مدیونه خواستگاری پسرعمو رو قبول میکنه اما براش شرط میزاره و میگه فقط تو خونه با هم همخونه هستیم

بعد ازدواج میکنن و کم کم عاشق پسره میشه

دایی دختره هم با دخترعموش ازدواج میکنه
 

ارزوـ......

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8316
تاریخ ثبت‌نام
2024-05-30
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
1

  • #2,606
سلام من یه رمان خونده بودم الان اسمش و فراموش کردم

داستاندختری که پدر و مادرش توی تصادف میمیرن بعد پیش خانواده عموش زندگی میکنه پسرعموش عاشقش شده و عموش ازش خواستکاری میکنه

دختره چون فکر میکنه که به عموش مدیونه خواستگاری پسرعمو رو قبول میکنه اما براش شرط میزاره و میگه فقط تو خونه با هم همخونه هستیم

بعد ازدواج میکنن و کم کم عاشق پسره میشه

دایی دختره هم با دخترعموش ازدواج میکنه
 

Maedeh_mahan

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8322
تاریخ ثبت‌نام
2024-05-30
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
53

  • #2,607
سلام منم دنیال یه رمان میگردم که درباره دختری که از بچگی لکنت زبان داره و یجورایی لاله و مهندسی معماری خونده و نقشه کشه و داخل شرکتی استخدام میشه و کم کم عاشق رئیس شرکت میشه و دختره تنها با مادربزگش یعنی خاله مامانش زندگی میکنه
 

Maedeh_mahan

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8322
تاریخ ثبت‌نام
2024-05-30
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
53

  • #2,608

kimi&√

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8267
تاریخ ثبت‌نام
2024-05-18
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
53

  • #2,609

asalasal

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8327
تاریخ ثبت‌نام
2024-06-01
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
3

  • #2,610
یه رمان بود که دختره توی تصادف حافظشو از دست میده یه پسر معروف که فکر کنم خواننده بود و همسرشو از دست داده بود و یه دختر داشت (به اسم نهال) ازش مراقبت میکنه بهم علاقه مند میشن و ازدواج میکنن بعد یه روز که داشتن باهم دعوا میکردن نهال از پله ها میفته میمیره بعد این دوتا میخوان ازهم جدا بشن ولی نمیشن و.. کسی اسم رمانو میدونه؟
خیلی دنبالش گشتم اگه بگید ممنون میشم
کسی چرا نگفته
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 7, کاربران: 1, مهمان‌ها: 6)

بالا پایین