. . .

مهم ★پیدا کردن رمان‌های بی‌نام★

تالار تایپ اثر

artin5677

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8094
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-08
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
51

  • #2,511

Zahraaaaaa

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8102
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-09
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
3

  • #2,512
سلام دنبال یه تمامی ام ثبات خونه بودم اما الان یادم رفته اسمشو و خیلی دوست دارم دوباره بخونمشاسم شخصیت های یادم نیست. ولی ی دختر عاشق پسر عکس میثمه میثم ازدواج می‌کنه و این دختره مریضی قلبی میگیره یهو سر کله یه پسری پیدا میشه و میگه ک من عاشق توام و از بچگیک ی بار دیدمت عاشقت شدم و هنوز دوست دارم و دختره با خودش میگه وقتی میثم منو نخواست منم اینو نمیخوامش با سنگدلی ولش می‌کنه و تی اتفاق هایی باهم همکار میشن و به ترکیه برای کار میرم ک اونجا عاشق هم میشن
 

Hanaw

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8107
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-10
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
3
پسندها
8
امتیازها
13

  • #2,513
سلام دوستان
یه رمانی بود دختره توش روانشناسه برای گرفتن پایان نامش میره تو یه تیمارستان تا تحقیق کنه، بین اون بیمارا مردیو میبینه که علائمی از مریضی نداره وقتی راجبش تحقیق میکنه میبینه خونوادشو گرگ خورده و از اون روز به بعد اون اومده تیمارستان خودشو بستری کرده و تا الان چندین بار دکتر گفته که مرخصه اما خودش تمایلی نداره از اونجا بره، دختره از تصمیم میگیره بهش کمک کنه، اسمشو یادم نیست خیلی وقت پیش خوندمش کسی اسمشو نمیدونه؟
التهاب یک دوران
 

fateme.sadi2125

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8106
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-10
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
1

  • #2,514
سلام یه رمان بود که دختره شوهرش اعدام میشه و یه بچه هم توی شکمش داره، اینقدر که وضع مالیش خرابه میره حلقه ازدواجش رو بفروشه. توی طلا فروشی شکمش درد میگیره و اون اقای طلا فروش با دوتا پسر جوونش میبرنش بیمارستان و یکی از پسره عاشق دختره و میشه و به دلیل اینکه دختره جایی رو برای زندگی نداره پدره و همسرش ک خیلی مهربونن یه اپارتمان میگیرن برای دختره و بچش ک اونجا زندگی کنن
 

آرامـش

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
نام هنری
آن شرلی کاتبرت
شناسه کاربر
7835
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-26
آخرین بازدید
مشاهده کاربران
موضوعات
5
نوشته‌ها
56
پسندها
187
امتیازها
63
سن
20
محل سکونت
اهواز

  • #2,515

lona

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8061
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-03
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
5
پسندها
9
امتیازها
53

  • #2,516
سلام یه رمان بود که دختره شوهرش اعدام میشه و یه بچه هم توی شکمش داره، اینقدر که وضع مالیش خرابه میره حلقه ازدواجش رو بفروشه. توی طلا فروشی شکمش درد میگیره و اون اقای طلا فروش با دوتا پسر جوونش میبرنش بیمارستان و یکی از پسره عاشق دختره و میشه و به دلیل اینکه دختره جایی رو برای زندگی نداره پدره و همسرش ک خیلی مهربونن یه اپارتمان میگیرن برای دختره و بچش ک اونجا زندگی کنن
شاه مقصود از ریحانه کیامری
 

ayliii

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8109
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-10
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
3

  • #2,517
سلام یح رمانیه راجب یح دختره کح حافظشو از دست داده و پیش خالش و شوهر خالش زندگی میکنه
یح پسره عم کح قبلن عاشقش بوده اونو میدزده و فک میکنه کح دختره بهش خیانت کرده.
میبره خونش کح فکرکنم تو خارجه شکنجش میکنه
پاهاشو میخواد با اره برقی قطع کنه و با میله داغ رو کمر دختره مینویسه برده ی من و ....
اگه کسی میدونه سریع بگه خیلی وقته دنبالشم🙁💔
اسمش شکنجه گر من هست
 

zara_rjb

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8082
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-06
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
3
پسندها
5
امتیازها
53

  • #2,518
سلام من چند سال پیش یه رمانی خونده بودم که خیلی وقته دارم دنبالش میگردم ولی پیداش نمیکنم اگر کسی میدونه اسمش چیه لطفا بگه

دختره خواهره ۱۷ سالشو به یه پسره ۳۰ ساله میفروشه پسره آهنگسازه و دختره آرزوش درس خوندنه
بعد از کلی سختی و هوس بازی پسره با دخترای دیگه عاشق هم میشن و دختره باردار میشه ولی اولش بچه رو نمیخواد اما به دنیاش میاره ولی بعدش به یسری دلایلی پسره رو ترک میکنه و میره دنبال تحصیلش و روانشناس میشه و پسره بچشو بزرگ میکنه ولی دختره رو بعد از ۴ سال از طریق دوستش که استاد موسیقیه و قرار بود جلوی اون اجرا کنه میبینه و اینگه دو فصل داشت
 

فاطمه نیک

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8111
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-11
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
3

  • #2,519
سلام.
دنبال اسم رمانی میگردم که دختره و پسره تو نوجوونی باهم دوست بودن در حدی که دختره دوس دخترای پسره رو براش جور یا رد میکرده بعد در اثر یه سوتفاهم که دختره فکر کرده پسره چاقیشو پیش دوستای دیگش مسخره کرده از هم دور میشن در حالی که پسره اینکارو کرده بوده چون دوستش میخواسته به دختره شماره بده ولی پسره خودش دختره رو مخفیانه دوس داشته .بعد سالها که دختره با رژیم لاغر شده همدیگه رو میبینن و هر دوشون استاد یه دانشگاه هستن و دختره به خاطر اینکه یهویی وزن کم کرده هی میوفته فکر میکنه دست و پا چلفتیه.تا ابنکه پسره میبرتش باشگاه و..‌.فکر کنم اسم دختره رها و اسم پسره ماهان ساسان یه همچین چیزی بود
اسم رمان هیچکی مثل تو نبود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

lona

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8061
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-03
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
5
پسندها
9
امتیازها
53

  • #2,520
سلام دختره خواهره ۱۷ سالشو به یه پسره ۳۰ ساله میفروشه پسره آهنگسازه و دختره آرزوش درس خوندنه
بعد از کلی سختی و هوس بازی پسره با دخترای دیگه عاشق هم میشن و دختره باردار میشه ولی اولش بچه رو نمیخواد اما به دنیاش میاره ولی بعدش به یسری دلایلی پسره رو ترک میکنه و میره دنبال تحصیلش و روانشناس میشه و پسره بچشو بزرگ میکنه ولی دختره رو بعد از ۴ سال از طریق دوستش که استاد موسیقیه و قرار بود جلوی اون اجرا کنه میبینه و اینگه دو فصل داشت
عزیزم من این پرسش شما رو جواب دادم اسم این رمان می گل هستش
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 2, کاربران: 0, مهمان‌ها: 2)

بالا پایین