. . .

مهم ★پیدا کردن رمان‌های بی‌نام★

تالار تایپ اثر

ناز

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
7992
تاریخ ثبت‌نام
2024-03-21
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
3
پسندها
3
امتیازها
53

  • #2,471
یه رمان بود تو روبیکا به نام هرکول حالا اسمش دروغ بود یا نه نمی‌دونم خلاصه پسره مثیاق پزشک پور بود دختره مروا مروا میخواد تن فروشی کنه وقتی خیابون بود مثیاق با ماشین نزدیک بود بهش بزنه میبرتش خونه خودش خلاصه بهش پول میده مروا میگه فردا پس میدم فردا نمیتونه باشه بیمارستونی میشه به خودش میگه بعد میدمش فردا تو دانشگاه میبینم هم کلاسیشه و ..... اگه کسی خونده اسمش بگه پی دی افش رو میخام لطفاً لطفاً
 

گلبرگ

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
6785
تاریخ ثبت‌نام
2023-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
17
پسندها
21
امتیازها
13

  • #2,472
سلام
یه رمان بود دختره با نا پدریش زندگی میکرد و خیلی رابطه خوبی داشتن مامانش هم مرده بود بعد از جتد سال برادر ناپدریش میاد و اینا عاشق هم میشن و نا پدریش مخالف هس دختره هم فک کنم کلاس گنکور میرف اونجا رو میپیچوند با برادر ناپدریش میرف بیرون اسم دخترخ فک کنم ترنم بود و فکر کنم پدره یا برادرش اسمش بهزاد_بهروز هنچین چیزایی بود
سلام رمان با سقوط دست های ما
 

گلبرگ

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
6785
تاریخ ثبت‌نام
2023-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
17
پسندها
21
امتیازها
13

  • #2,473
به نام خدا

سلام دوست عزیز، به رما‌نیک خوش اومدی!

تا حالا شده یه رمانی رو بخونی و ازش خوشت بیاد ولی دیگه اسمش یادت نیاد و در به در دنبالش باشی؟
توی ر‌مانیک ما بهت کمک می‌کنیم به ر‌مان‌های گمشده‌ت برسی!
کافیه هر چیزی که از ر‌مان، د‌استان یا حتی کتاب گمشده‌ت یادت میاد رو توی این تاپیک برامون بفرستی.
برای پیدا شدن رمانت باید صبر کنی و هر چند روز یه سر به رمانیک بزنی.
خوشحال می‌شیم اگه اسم رمانی که بقیه گم کردن رو می‌دونی، اون‌ها رو راهنمایی کنی. (ما برای تشکر، به هرکسی که به پیدا شدن رمان بقیه کمک کنه ده امتیاز می‌دیم.)

راستی شاید قبل تو یکی دیگه هم این ر‌مان رو گم کرده باشه و به جواب رسیده باشه، حتماً یه سر به پست‌های بقیه هم بزن.

می‌تونی تا وقتی رمانت پیدا میشه، جدیدترین و بهترین رمان‌های آنلاین رو بخونی. (کلیک کن!)
***
دوست داری خودت رمان بنویسی؟ (کلیک کن!)
***
راستی ما این‌جا داستان، دلنوشته، شعر،
فیلمنامه و نمایشنامه، فن‌فیکشن، ترجمه باحال‌ترین آثار نویسنده‌های دنیا و حتی ترجمه محبوب‌ترین کمیک‌ها رو هم داریم!
***

کلی آموزش‌های رایگان و تیم‌های جالب هم داریم که اگه علاقه داری می‌تونی بهشون بپیوندی!
***

کار با انجمن رو بلد نیستی؟ (کلیک کن!)
سلام یه رمان خیلی وقت پیش خونده بودم کامل یادم نمیاد اینجوری بود که پسره سر شرط بندی با دوستاش به دختره نزدیک میشه تا اونو عاشق خودش کنه ولی بعد خودش عاشقش میشه(وضع دختره هم متوسط اینا و فکر کنم دختره دبیرستانی بوده چون تو راه مدرسه باهم آشنا میشن) بعد یه روز که تو پارک قرار گذاشتن دوست پسره میاد همه چیو به دختره میگه و...
 

Zahraazimi

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
7994
تاریخ ثبت‌نام
2024-03-22
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
4
پسندها
4
امتیازها
3

  • #2,474
یه رمانی بود طی یه ماجرایی دختره و پسره باهم ازدواج میکردن بعد پسره با یکی از هم دانشگاهی های دختره به اسم شراره خیانت میکردن و بعد دختره طلاق میگرفت میرفت خارج بعد اونجا عموش حمایتش میکرد و چند ماه بعد دختره میفهمید حامله اس بعدش که دختر ش رو به دنیا میاورد اسمش رو میزاشت طلا و بعد چند سال برمیگشتن ایران و دختره و پسره همدیگه رو دوباره میدیدن و دختره میفهمید پسره خیانت نکرده و همش سوء تفاهم بوده بعد باهم آشتی میکردن و...

خواهشا اسم رمان رو اگه میدونین بگین من خیلی ذهنم درگیرش شده حتی اسم شخصیت ها هم یادم نمیاد که یه سرچ تو اینترنت بکنم :(
غزال
 

Zahraazimi

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
7994
تاریخ ثبت‌نام
2024-03-22
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
4
پسندها
4
امتیازها
3

  • #2,475
سلام به همگی
یه رمانی بود درباره یه پسر فوتبالیست البته مطمئن نیستم و یک دختری که فک کنم به اجبار پدر مادراشون باهم ازدواج میکنن و از هم خوششون نمیاد و پسره خودش کسه دیگه ای رو هم میخواد و مثل اینکه دختره هم شب خواستگاری خودشو زشت میکنه. اگه درست یادم مونده باشه فک کنم باهم میرن توی یه آپارتمان یه طبقش دختره زندگی میکنه و پسره هم یه طبقه دیگه.
بقیشو دیگه یادم نیست.😂😂😂
طلایه
 

Zahraazimi

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
7994
تاریخ ثبت‌نام
2024-03-22
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
4
پسندها
4
امتیازها
3

  • #2,476
یه رمانی بود که زن و شوهره بچه دار نمیشدن
بعد خانمه میره یکیو پیدا میکنه که واسشون بچه رو به دنیا بیاره به شوهرشم میگه این صورتش سوخته که نسوخته بود در واقع
بعد از چن سال طلاق میگیرن یا نمیدونم فک کنم زنش میمیره بعد مرده میره با اون خانمه که پسرشو به دنیا اورد ازدواج میکنه
تب آغوش سرد
 

Tahmine1369

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
7995
تاریخ ثبت‌نام
2024-03-22
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
1

  • #2,477
سلام یک رمانی بود پسره خانزاده بود، عاشق دختر خان روستای بغلی بود به مدت ده سال، و اول پدرش به زور داده بودم به دختری به اسم ندا که سر یک ماه طلاق گرفتند و بعد ده سال با دختر مورد علاقه ازدواج کرد، برادر نامادری‌اش هم عاشق دختره بود و ناخواهری دختره هم که اسمش باران بود عاشق شوهر دختره بود، اسمشو یادم نمیاد کسی می دونه؟
 

آرامـش

رمانیکی
رمانیکی
نام هنری
آن شرلی کاتبرت
شناسه کاربر
7835
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-26
آخرین بازدید
موضوعات
6
نوشته‌ها
61
پسندها
261
امتیازها
78
سن
20
محل سکونت
اهواز

  • #2,478
سلام دوستان
یه رمانی بود دختره توش روانشناسه برای گرفتن پایان نامش میره تو یه تیمارستان تا تحقیق کنه، بین اون بیمارا مردیو میبینه که علائمی از مریضی نداره وقتی راجبش تحقیق میکنه میبینه خونوادشو گرگ خورده و از اون روز به بعد اون اومده تیمارستان خودشو بستری کرده و تا الان چندین بار دکتر گفته که مرخصه اما خودش تمایلی نداره از اونجا بره، دختره از تصمیم میگیره بهش کمک کنه، اسمشو یادم نیست خیلی وقت پیش خوندمش کسی اسمشو نمیدونه؟
 

Reyhaneh75

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
7996
تاریخ ثبت‌نام
2024-03-22
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
3

  • #2,479
سلام یه رمانی بود ک اسم پسره مسیحاس و اسم دختره ام ماهور دختره خانواده آش خیلی مذهبیه و به غیر از مادرش کسی نمیدونه تو یه شرکت کار میکنه مسیحا ام رعیس شرکتی هس که ماهور توش کار میکنه مسیحا عاشق ماهور میشه ولی ماهور به خاطر رابطه هایی ک مسیحا با دخترا داشته ازش متنفرع و وقتی مسیحا ب ماهور پیشنهاد دوستی میده ماهور رد میکنه مسیحا هم دیوونه میشه و.. من این رمانو روبیکا خونده بودم اسمشو نمیدونم توروخدا اگ میدونین بگین دانلود کنم پی دی افشو

کسی

نمیدونه اسمشو؟؟؟؟
اسم رمانش توی روبیکاژیکان هست ولی من pdfکاملشومیخام یعنی اسم دیگه ای نداره؟
 

پری بانو

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
7865
تاریخ ثبت‌نام
2024-03-01
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
3

  • #2,480
سلام رمان در مورد یه دختر کافه داره که پدرش خیانت کرده و به خاطر همین نامزدش ولش کرده با یکی آشنا میشه به اسم مرتضی که همه بهش میگن مری اسمش یادم نمیاد
سلام منم دنبالشم اگر کسی میدونه بگین لطفا😭
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین