. . .

مهم ★پیدا کردن رمان‌های بی‌نام★

تالار تایپ اثر

فاطیماما

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4281
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-18
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
2
پسندها
0
امتیازها
1

  • #1,191
سلام من یه رمانی چند سال پیش خوندم اسمش یادم نیست ولی خیلی رفته رو مخم تورووخدا اگر میدونید بگید
درمورد یه دختریه که فکر کنم برادرش خلافکار بود اما خود دختره نمیدونست و این دختر نه مدرسه میرفت نه دانشگاه کلا همیشه تو خونه بود و یه پسری یه مدت با داداش دختره رفت و امد داشت که به گفته دختر خیلییییی پوستش سیااه بود و فکر کنم اسمش محمد بود این پسره شماره این دختر و پیدا میکنه و باهاش حرف میزنه مثل اینکه میخواد از خونشون یه چیزی پیدا کنع و نمیدونم چه اتفاقاتی میفته که این پسر دختررو میدزده و مشخص میشه که پسره پلیس بوده و مجبور میشه با دختره ازدواج کنه خانواده دختره دختررو تردش میکنن و اینا باهم زندگی میکنن و عاشق هم میشن و یادمه یه تیکه از رمان اینجوری بود که دختره اشتباهی %%%%% میخوره ولی کم که خودش رو به م×س×ت×ی میزنه و ...
 

فاطیماما

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4281
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-18
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
2
پسندها
0
امتیازها
1

  • #1,192
قشاع باشه شاید
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

f_m

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4287
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
51

  • #1,193
سلام من دنبال رمانی هستم ک اسم شخصیت هاش آراد و آرام
آراد خانزاده است و تو تهران زندگی میکنه و ده سال ک عاشق آرام دختر خان روستا کوچیکه میشه و تو مهمونی ها میدیدشه وقتی آرام ۲۱ سالش میشه اینا باهم ازدواج میکنن به اجبار پدر هاشون ولی آراد از خداش بوده
میشه اسمشو برام پیدا کنید
 

sabraaaa

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4291
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
53

  • #1,194

شقایق۷۰

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4292
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
2
پسندها
0
امتیازها
1

  • #1,195
سلامدنبال یه رمان تخیلیم که پسره گرگینه س و حالا داره با یه پری ازدواج میکنه ولی کشش زیادی بهش نداره بعد میفهمه پریه حاملس و بچش جفته این پسرس حالا وقتی بچه به دنیا میاد دوس داره از خون پسره بخوره ولی برای حفاظت از دختره اونو به کشور دیگه یی میبره و حالا بعد بیست سال توی جنگل همو میبینن و وقتی دست های همو میگیرن یه کلاف نقره ای دور دسته شونه یه ساله دارم دنبالش میگردم😭😭
سلام،رمان زاده خون.دو جلده
 

شقایق۷۰

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4292
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
2
پسندها
0
امتیازها
1

  • #1,196
رمان سلام من دنبال یه رمانی میگردم که یه دختره شخصیت اصلی رمان که کل رمان از زبان اون بود اسمش فکر کنم مریم بود یعنی حدس می‌زنم مطمئن نیستم، تو یکی از روستا های شمال زندگی می‌کردند مریم وقتی عقد میکنه درست یه روز بعده عقدش همسرش میره مسافرت ولی یه هفته بعد اتوبوسی که باهاش برمیگرده تصادف میکنه و همه سر نشیناش از جمله شوهره مریم فوت میکنن مردم روستا هم اکثرا میگن مریم شومِ و نحسی اون بود که باعث کشته شدن شوهرش شد بیشتر از همه هم مادر شوهرش خیلی اذیتش میکنه ولی چند وقت بعد که نتیجه کنکور میاد تو یکی از دانشگاه های تهران قبول میشه و به اصرار خواهر زادش زهرا که تقریبا همسن خودشه و با هم صمیمی بودن میره تهران اونجا تو دانشگاه با یه دختره به اسم شیوا اختلاف پیدا میکنه و همیشه دعوا داشتن شیوا همیشه بهش میگفت دهاتی اینم میگفت افتخار میکنم به اینکه دهاتی ام یه روز شیوا حالش بد میشه مریم از سر اجبار میرسونتش بیمارستان وقتی میفهمه که یکی از کلیه هاشو از دست داده از سر دلسوزی یا ناراحتی کلیه خودشو بهش میده شیوا وقتی میفهمه کلی دعواش میکنه ولی بعدش دوستای خیلی صمیمی باهم میشن یه پسره دیگه هم بود که اون هم با مریم خیلی دعوا و اختلاف داست اسمش یادم نیست فقط یادمه تو اسمش ک داشت احتمالا 😅 ولی بعد از کلییی اتفاق که توضیحش الان خیلی طول میکشه فقط یکیش این بود بعد ها وقتی پسره از زبون یکی دیگه میشنوه که مریم بیوه است‌ باهاش تا چند وقت قهر میکنه ولی بعدش با هم خوب میشن و با همون ازدواج میکنه
منم دنبال این رمان میگردم اگه کسی میدونه لطف کنه و بگه.
 

♡sara

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4295
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-20
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
2
پسندها
0
امتیازها
51

  • #1,197
یک‌رمانی‌ بود کارکتراش یاشار و میرا هستن بعد جریانش اینه عشق دخترعمویی ک عاشق پسر عموی 30سالیه بوکسورش میشه چیز بیشتری یاوم نمیاد
عاشق روانی
 

♡sara

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4295
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-20
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
2
پسندها
0
امتیازها
51

  • #1,198
یک‌رمانی‌ بود کارکتراش یاشار و میرا هستن بعد جریانش اینه عشق دخترعمویی ک عاشق پسر عموی 30سالیه بوکسورش میشه چیز بیشتری یاوم نمیاد
عاشق روانی
 

yasi karimi

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4269
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-17
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
3

  • #1,199
یه رمانی بود پسر عموعه عاشق دختر عموش میشه فک کنم اسم برادرش کیان بود بعد یه شعر برای دختره نوشته بود به دختره میگفت پیچک اینم یادمه ک چون دختره گفته بود ماشین هامر دوس دارم پسره گرفته بود و تو عروسی دختره هم دلار سرش ریخته بود
 

محی

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
4294
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-20
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
11

  • #1,200
توی رمان دختره فک‌کنم از خارج برمیگرده بعد می‌ره پیش مامانش بعد مامانش با یکی ازدواج کرده دوتا بچه هم داره ازش و مرده از زن قبلش یه پسر بزرگ تر هم داره و چون دختره میخواد پیششون بمونه با پسره صیغه محرمیت میخونن.
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 3, کاربران: 0, مهمان‌ها: 3)

بالا پایین