. . .

یک جرعه کتاب! | قسمتی از کتاب

تالار متفرقه ادبیات

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #681
هر آنچه در مورد خودمان باور داریم، قصه ای است که آن را بر اساس واقعیت خلق کرده ایم و صرفا دیدگاه خودمان است. دیدگاه ما هم براساس تجربه ای است که از آن شناخت داریم.

هر آنچه می دانیم و باور داریم، صرفا برنامه است و چیزی جز کلمات و عقایدی که ما از دیگران یا تجربیات زندگی خود یاد گرفته ایم، نیست. انسان واقعیت را درک می کند، اما شیوه ی توجیهی و توصیفی ادراک ما واقعی نیست؛ بلکه یک قصه است. من این قصه را رویا می نامم.

ذهن انسان با تلفیقی از ادراک و تخیل و احساسات، خواب و خیالی را خلق می کند، اما قصه به همین جا ختم نمی شود زیرا ذهنیت هر آدمی با فردی دیگر ترکیب می شود و ذهنیت سیاره ی زمین، رویای سیاره را می سازد. رویای سیاره، رویای همه ی انسان ها با هم است. ما می توانیم آن را جامعه یا ملت بنامیم، اما حاصل خلق ذهن، چه فردی یا جمعی، رویا است.

با خدای خودت درد دل کن | میگل روئیز
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #682
گندمزار زیباست و انسان عجیب! انسان یگانه پرتو آسمان ها و زمین است که به ژرفای تاریکی ها می تازد؛ اما نور می شکند و تاریک غلیظ است. اگر نور چنان تیز نباشد که سیاهی را بشکافد، سرانجام، توان از دست داده، به آسمان و زمین خود باز می گردد.

گاه نیز چنان تیز است که از تمامی سیاهی ها می گذرد و به آسمان و زمینی دیگر می رسد. بزرگ تر یا کوچک تر، زشت تر یا زیباتر، مهم نیست، همه چیز در ماهیت به آنی باز می گردد که کامل است.

اندوه ماه | آرش حجازی
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #683
وقتی درختی را از تنه قطع می کنند از پایه جوانه زدن را آغاز می کند. همین طور روح آدمی؛ روحی که در زمان شکوفایی ضایع می شود راه خود را به سوی بهار آغازها و کودکی آینده نگر باز می جوید به خیال اینکه شاید آنجا امیدهای تازه ای کشف کند و دوباره این رشته های پاره شده را به هم گره بزند.

در مورد درخت ریشه ها سریع رشد می کنند و پر از شیره می شوند، ولی لین فقط شباهتی به زندگی دارد و این درخت دیگر هرگز درخت سالمی نخواهد شد.

زیر دنده های چرخ | هرمان هسه
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #684
ترس از مرگ توجیهی است از دلبستگی بی حد و حساب به آنچه که در وجود انسان زنده است و همه افرادی که حرکات لازم برای زنده ماندن و زندگی کردن را از خود نشان نداده اند و همه آنهائی که می ترسند و به ناتوانی میدان می دهند، این ها همه از مرگ می ترسند زیرا، این مرگ پاداش حیاتی است که آنها در آن دخالتی نداشته اند.

آنها نه تنها به اندازه ی کافی زندگی نمی کنند، بلکه حتی، از اصل چیزی به نام زندگی نداشته اند. و مرگ حرکتی است که آب را تا ابد از مسافری که بیهوده برای فرو نشاندن تشنگی اش به دنبال آن است، باز می دارد.

اما، برای دسته ای دیگر حرکتی عطوفت بار و حیاتی است که با خندیدن به حق شناسی ها و تمرد ها، هم پاک کننده است هم انکار کننده.

خوشبخت مردن | آلبر کامو
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #685
بهش می گم: خدای من، اصلا نفهمیدم امسال چطور گذشت.

بهم جواب می ده: من پارسال رو هم نفهمیدم چطور گذشت.

+ من هم همینطور.

درست مثل سال های قبل ترش. اصلا من هیچی رو نمی فهمم چطور می گذره، به جز حیوون هایی که سرشون رو می بریم.

بورچ تو افکارش غرق شده، دیگه به حرف هام گوش نمی ده.

می دونی، شاید همین جوری بهتره. به هر حال چیز زیادی از دست نمی دیم. نمی ارزه کندتر از این هم بگذره.

منگی | ژوئل اِگلوف
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #686
آزادی را در رستگاری می خواهم.

باید دهها عالم سالخورده الهیات را که چهره آفتاب سوخته آنها به سان چرم جلد کتابهایشان شده است، فرا خواند تا به تفسیر این جمله همت گمارند. چرا که امروزه آزادی را بدون رستگاری داریم. باری، شاید آزادی جز در رستگاری نباشد، حال هر معنایی که می خواهیم بدین واژه بدهیم.

نوشتار همواره یک خطاب است. زمانی دراز مخاطب نوشتار خدا بود. امروزه مخاطب آن غریزه ج×ن×س×ی است. این شاید صرفا از آن روی باشد که سرهای ما فرو آمده است، به طرز مضحک و تاسف آوری به پایین فرود آمده است...

نور جهان | کریستیان بوبن
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #687
در این دنیا نه خوشبختی هست و نه بدبختی فقط قیاس یک حالت با حالتی دیگر است. تنها کسی که حد اعلای بدبختی را شناخته باشد می تواند حد اعلای خوشبختی را نیز درک کند. میبایست انسان خواسته باشد بمیرد، تا بداند زنده بودن چقدر خوب است.

پس زندگی کنید و خوشبخت باشید. هرگز فراموش نکنید که تا روزی که خداوند بخواهد آینده انسان را آشکار کند، همه شناخت انسان درد وکلمه خلاصه میشود: صبر، امید...

کنت دو مونت کریستو | الکساندر دوما
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #688
می پنداشتم که عشق، هرگز دیگر به خانه ی من نخواهد آمد. می پنداشتم که شعر، برای همیشه مرا ترک گفته است. می پنداشتم که شادی، کبوتری ست که دیگر به بام من نخواهد نشست.

می پنداشتم که تنهایی، دیگر دست از جان من نخواهد کشید و خستگی، دیگر روح مرا ترک نخواهد گفت. تو طلوع کردی و عشق باز آمد، شعر شکوفه کرد و کبوتر شادی بال زنان بازگشت؛ تنهایی و خستگی بر خاک ریخت.

من با توام و آینه های خالی از تصویرهای مهر و امید سرشار می شوند. کنار تو، خود را بازیافته ام، به زندگی برگشته ام و امیدهای بزرگ رویایی ترانه های شادمانه را به لب های من باز آورده اند. هرگز هیچ چیز در پیرامون من از تو عظیم تر نبوده است.

مثل خون در رگ های من | احمد شاملو
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #689
اگر با آن همه خلافی که انجام داده بودم موفق میشدم به بهشت بروم، آرزو داشتم فقط چند دقیقه جلسه خصوصی با پروردگار داشته باشم.

دلم میخواست بگویم ببین، من میدانم منظور تو این بود که دنیا و همه چیز را خوب بیافرینی، اما چطور توانستی اجازه دهی همه چیز این گونه از دست تو خارج شود؟ چه طور توانستی روی نظریه اولیه خودت درباره بهشت ایستادگی کنی؟ زندگی همه آدمها به هم ریخته است!

زندگی اسرارآمیز زنبورها | سومونک کید
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #690
خدا عشق است. عشقی که هنگام نفوذ به درون ما، نرم می کند، ناب می کند، تازه می کند، بازسازی می کند، درون آدمی را باز می سازد. نیروی اراده، انسان را دگرگون نمی کند.

زمان، انسان را دگرگون نمی کند. اما عشق دگرگون می کند. پس بگذارید عشق وارد شود. در بنیان تمامی مخلوقات، عشق همچون عطیه برتر حاضر است؛ زیرا هنگامی که هرچیزِ دیگری به پایان می رسد، عشق می ماند.

عطیه برتر | پائولو کوئیلو
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4
بازدیدها
477
پاسخ‌ها
1
بازدیدها
170
پاسخ‌ها
2
بازدیدها
58

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین