. . .

یک جرعه کتاب! | قسمتی از کتاب

تالار متفرقه ادبیات

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #511
-کافکا: «این روزها، در اصل فقط گرگهائی لباسِ گرم دارند که پوستِ گوسفند به تن کرده‌اند. اینها وضعشان خوبست. لباسِ مناسب را اینها پوشیده‌اند.»

نظرِ شما چیست ؟

-یانوش: اعتراض کردم:«از لطفتان متشکرم آقای دکتر. ترجیح می‌دهم از سرما بمیرم!»

دکتر کافکا به صدای بلند گفت:«من هم همینطور»، و اشاره‌ای کرد به بخاری که از کتریِ فلزیِ روی آن، بخار بیرون می‌آمد:

ما نه احتیاجی به پوستِ خودمان داریم و نه احتیاجی به پوستی امانتی. همان بیابان یخبندانِ راحت، برایمان بهتر است.

گفتگو با کافکا | گوستاو یانوش
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #512
بسیاری از مردم تا نتوانند شنا کنند، شنا نمی کنند. راستی راستی این نشانه هوش و ظریف طبعی نیست؟ اینکه معلوم است که شنا نمی کنند، آنها برای زندگی روی زمین خشک آفریده شده اند! نه برای آب. همچنین این حکم طبیعت نیست که مردم فکر کنند، زیرا آنها برای زندگی آفریده شده اند، نه برای تفکر..بله، و هرکس که فکر کند، یا مهم تر از آت هرکس که تفکر را پیشه ی خود نماید کارش به جاهای باریک می کشد و آن وقت با اینکار زمین خشک را با آب مبادله کرده و روزی هم در ان غرق خواهد شد.

گرگ بیایان | هرمان هسه
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #513
در همه ی خانه ها، در کوچه ها، چه خاموشی و چه آرامشی!

میان پنجاه هزار مردم شهر یک نفر پیدا نمی شود که فریاد بزند و ناسزا بگوید. می بینیم می روند بازار، روز می خورند و شب می خوابند. حرفهای بی مزه به هم می زنند، زناشویی می کنند، پیر می شوند، با چهره ی گشاده مرده های خودشان را به گور می سپارند. ولی آنهایی که درد می کشند ما نمی بینیم. ما نمی شنویم و آنچه در زندگی ترسناک است می گذرد و کسی نمی داند که کجا در پس پرده پنهان است. همه جا آرامش و خاموشی است. تنها اندک شماری گنگ اعتراض می کنند. آنقدر دیوانه، آنقدر سطل های ع×ر×ق که نوشیده شده، آنقدر بچه هایی که از گرسنگی مرده اند.. و یک چنین نظمی تقریبا لازم است.

تمشک تیغ دار | آنتوان چخوف
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #514
آنچه گمنامی را حتی تا قرن نوزدهم به زنان تحمیل می کرد، ته مانده ی همان حس پاکدامنی بود. کورر بل، جورج الیوت، ژرژ ساند، که همه ی آن ها به گواهی نوشته های شان قربانی کشمکش درونی بودند، بیهوده کوشیدند با استفاده از نام مردان، پشت نقابی پنهان شوند. آن ها به این ترتیب به این سنت که شهرت برای زن زشت و زننده است احترام می گذاشتند، سنتی که مردان از آن به شدت حمایت می کردند، حتی اگر به دست آن ها ابداع نشده بود. "پریکلس، مردی که خود بسیار بر سر زبان ها بود، می گفت مهم ترین موفقیت برای زن این است که درباره ی او صحبت نشود.

اتاقی از آن خود | ویرجینیا وولف
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #515
مادر گفت: تو عاطفه نداری. گفتم: «دارم» و دارم. تو هم اگر بودی، مادر، جانت به لب می رسید. پا در خانه ای نمی گذاشتی که آب حوضش سبز شده، سیخ های کاج کف حیاط را پوشانده، سرما پشت پنجره های خاک گرفته ی اتاق ها مانده و اجاق های مطبخ زیر خرت و پرت ها پیدا نیست. بچه گربه ای که در ناودان آن سر حیاط همراه یخ کش آمده، دو ماه است که مدام دارد کش می اید. دیگر حالش نیست که بگویی یکی بیاید بیندازدش پایین. هیچ کس حال روشن کردن بخاری ها را ندارد. آجرهای هفت و هشت بالای دیوارها یکی یکی می افتند، انگار که ساختمان سرما خورده باشد. کسی جارو نمی زند، مهمان نمی آید. لاله های مردنگی سر در خانه شکسته اند. اتاق ها بی اثاثیه بزرگ جلوه می کنند و انعکاس صدای پای آدم بر مغز چکش می زند. صدای نفس لمبر می خورد. حتی دیگر جرات سرفه کردن هم نداری، انگار در مغز خودت می پیچد و می پیچاندت. فقط از آن همه هیاهو و همهمه، کلاغ های کاج مانده اند که چاق تر و پیرتر روی شاخه ها جابه جا می شوند و با صدای دریده شان می گویند: «برف. برف».

سمفونی مردگان | عباس معروفی
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #516
اغلب در جمع افرادی حضور داریم که با جملات به ظاهر امیدوارانه ی خود به ما آرامش می دهند. در حقیقت ما خودمان در جستجوی آرامش نیستیم بلکه هنگامی که با مشکلی مواجه می شویم، به افرادی پناه می بریم که می گویند: «تقصیر تو نیست!»

آنها ما را به اِشکال کار خود واقف نمیسازند، بلکه با این گونه جملات ما را فریب می دهند. حالا ما چرا باید خود را با شنیدن این جملات فریب دهیم؟ چرا نباید گاهی خود را مقصر بداینم و بر اساس آن در جست و جوی راهی باشیم که با مشکلاتمان «مقابله» کنیم؟!

دنبال دلت برو | اندرو متیوس
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #517
نمی گویم که چرا جهان بد است و نمی گویم که خداوند با این که وجود کامل بود یک جهان ناقص آفرید و از یک خدای کامل شایسته نیست که چیز ناقص و بد بیافریند. یگانه ایرادی که ما داریم این است که چرا به من و شما نیروی تمیز و تشخیص داد که بتوانیم بد را از خوب تمیز بدهیم و کارهای او را تنقید کنیم.

اگر ما دارای قوه تمیز نبودیم خوبی و بدی و زشت و زیبا در نظر ما یکسان بود. بنابراین نگویید که من کوچک تر از آن هستم در کارهای خدا مداخله نمایم و آن ها را تنقید کنم؛ زیرا اگر او نمی خواست که شما کارهای او را تنقید نمایید نباید اصلا به شما قوه تشخیص بدهد.

اندیشه های یک مغز بزرگ | موریس مترلینگ
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #518
زن در دنیا بیشتر از مرد، غم می خورد و جنس زن بیشتر از مرد، رنج می برد. مرد، زور دارد و قدرت خود را به کار می برد، دست به عمل می زند، می رود، سرگرم می شود، طرح می ریزد، آینده را در آغوش می گیرد و دلداری ها می یابد؛ اما زن در جای خود می ماند. در مقابل غمی که دارد، می نشیند و هیچ چیز برای او، مایه ی انصراف خاطر نمی شود. تا اعماق پرتگاهی که غم و درد باز کرده است، فرو می رودف عمق آن را اندازه می گیرد و اغلب این پرتگاه را با آرزوها و اشکهای خود پُر می کند.

اوژنی گرانده | انوره دو بالزاک
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #519
بسیاری از مذاکره کنندگان، مثل دونالد ترامپ، به استفاده از رفتارهای تحریک کننده بر سر میز مذاکره مشهور هستند. پرتاب کردن کاغذها، فریاد زدن، تهدیدهای کلامی و... نمونه هایی از این نوع رفتار محسوب می شوند. آیا چنین رفتارهایی می توانند به کسب امتیازهای بیشتر از طرف مقابل منجر شوند؟

بسیاری از رفتارهای تحریک کننده، واقعی و ناشی از عصبانیت طرف مقابل نیستند، بلکه نمایش های از پیش تعیین شده ای هستند که به صورتی دقیق تنظیم و اجرا می شوند تا شما را به پاسخی مشخص ترغیب کنند. بنابراین، رفتارهای تحریک کننده، بیشتر از آنکه در احساسات درونی شخص ریشه داشته باشند، رفتاری استراتژیک محسوب می شوند.

53 اصل مذاکره | تامپسون لیگ
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #520
یک بار جرات کردم از او پرسیدم: چطور شما می توانید با خیالِ راحت آشپزی کنید در حالی که دیگران می دزدند و می کشند.
به من جواب داد: تنها تفاوت بزرگ بین انسان ها، شدت و ضعف حمقِ آنهاست. یکی باهوش شده است و دیگری کمتر و شخصی دیگر کاملا بی هوش.

برای اینکه از حمق برهیم باید به خواندنِ آثار منتخب بپردازیم. حتی جادگری و چیزهای دیگر. باید هر چیز را خواند تا فهمید که خدمتِ واقعی در کدام است. هر لحظه در گوشم تکرار میکرد بخوان؛ خیلی بخوان.

اگر یک کتاب را نفهمیدی آن را هفت بار بخوان و اگر باز هم نفهمیدی دوازده دفعه بخوان!

در زندگی چیزهای زیادی دیده ام. هم از کال هایش دیده ام و هم از رسیده ها.

+ اما تا می توانی کتاب بخوان. آنجا هرچیزی را می توان جُست. می توانی حرفم را باور کنی که کتاب چیز مسخره ای نیست.

در جستجوی نان | ماکسیم گورکی
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4
بازدیدها
477
پاسخ‌ها
1
بازدیدها
170
پاسخ‌ها
2
بازدیدها
58

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 2, کاربران: 0, مهمان‌ها: 2)

بالا پایین