- شناسه کاربر
- 300
- تاریخ ثبتنام
- 2021-01-16
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 519
- نوشتهها
- 4,411
- راهحلها
- 183
- پسندها
- 35,139
- امتیازها
- 1,008
- سن
- 19
- محل سکونت
- خرابههای خاطرات :)
در قسمت اول میخوانید:
بعضی وقتها باید قلم به دست گرفت و اجازه داد تا متن تو را به هر کجایی که میخواهد ببرد.
بعضی وقتها باید از قبل آنقدر محتوای ذهنت را زیرورو کرده باشی که درنهایت بتوانی تنها «در یک جمله» منظور هزاران جملهای را که میخواهی بنویسی، بیان کنی.
در قسمت دوم میخوانید:
بعضی نویسندهها ترجیح میدهند قصههای کتاب را پسوپیش بگویند. توالی خاص و نظم مشخصی در روایتگری این کتابها وجود ندارد.
نویسنده برای ایجاد زیبایی و هیجان بیشتر در قصهگویی، با زمان قصهها بازی میکند و آنها را بالا و پایین میکند.
این کار باعث میشود هم کنجکاوی خواننده برانگیخته شود و هم زیبایی داستان افزایش پیدا کند.
در قسمت سوم میخوانید:
مضمون کتاب ملت عشق سرشار از پند و اندرز است اما وقتی آن را میخوانید به هیچ عنوان این حالت نصیحتگونه و هدایتگر را احساس نمیکنید.
توصیهها در عین حال که شفاف و روشن بیان شدهاند، مستقیم رو به خواننده نیستند و این فضا را ایجاد میکنند تا خواننده با آنها مواجه شود و به انتخاب خود یا روی آنها بماند یا از کنارشان عبور کند.
بیشتر این پند و اندرزها در قالب گفتوگوهایی درونی نقل شدهاند.
در قسمت چهارم میخوانید:
هنرمندی نویسنده در به کار بردن این زاویه دید در این است که هر بار تعویض راوی و تغییر زاویه دید نهتنها آزاردهنده نیست که به یکی از جذابترین قسمتهای کتاب تبدیل شده است.
این کار باعث میشود صفحات کتاب را پشت سر هم بخوانید بدون اینکه احساس خستگی یا دلزدگی داشته باشید.
در قسمت پنجم میخوانید:
تجربهای که الیف شافاک با نوشتن کتاب ملت عشق به خواننده میدهد، از گذر کاربرد درست لحن و درگیر کردن مخاطب با شخصیتهای متعدد داستان است.
نویسنده آنقدر در عمق هر شخصیت فرو میرود که میتوانی باور کنی هرکدام را به تمامیت زیسته و از مهمترین دغدغهها، اولویتها و زوایای ذهنش باخبر است.
در قسمت ششم میخوانید:
تنها چند صفحه لازم است تا بهیکباره از زندگی مولوی پرت شوی داخل زندگی یک %%%%%. همینطور از زندگی شمس بهعنوان یک صوفی والامقام به زندگی یک م×س×ت خیابانی.
این اتفاق ممکن است در هر کتابی پیش بیاید اما مسئله اینجاست که چون فصلهای این کتاب هر یک مربوط به یکی از شخصیتهای داستان است و همانطور که قبلاً گفته شد ما داستان را از راه خودگوییها و صحبتهای درونی شخصیتها میخوانیم، این است که تغییر صحنه جذابتر و بهیکباره قابلتأملتر میشود.
بعضی وقتها باید قلم به دست گرفت و اجازه داد تا متن تو را به هر کجایی که میخواهد ببرد.
بعضی وقتها باید از قبل آنقدر محتوای ذهنت را زیرورو کرده باشی که درنهایت بتوانی تنها «در یک جمله» منظور هزاران جملهای را که میخواهی بنویسی، بیان کنی.
در قسمت دوم میخوانید:
بعضی نویسندهها ترجیح میدهند قصههای کتاب را پسوپیش بگویند. توالی خاص و نظم مشخصی در روایتگری این کتابها وجود ندارد.
نویسنده برای ایجاد زیبایی و هیجان بیشتر در قصهگویی، با زمان قصهها بازی میکند و آنها را بالا و پایین میکند.
این کار باعث میشود هم کنجکاوی خواننده برانگیخته شود و هم زیبایی داستان افزایش پیدا کند.
در قسمت سوم میخوانید:
مضمون کتاب ملت عشق سرشار از پند و اندرز است اما وقتی آن را میخوانید به هیچ عنوان این حالت نصیحتگونه و هدایتگر را احساس نمیکنید.
توصیهها در عین حال که شفاف و روشن بیان شدهاند، مستقیم رو به خواننده نیستند و این فضا را ایجاد میکنند تا خواننده با آنها مواجه شود و به انتخاب خود یا روی آنها بماند یا از کنارشان عبور کند.
بیشتر این پند و اندرزها در قالب گفتوگوهایی درونی نقل شدهاند.
در قسمت چهارم میخوانید:
هنرمندی نویسنده در به کار بردن این زاویه دید در این است که هر بار تعویض راوی و تغییر زاویه دید نهتنها آزاردهنده نیست که به یکی از جذابترین قسمتهای کتاب تبدیل شده است.
این کار باعث میشود صفحات کتاب را پشت سر هم بخوانید بدون اینکه احساس خستگی یا دلزدگی داشته باشید.
در قسمت پنجم میخوانید:
تجربهای که الیف شافاک با نوشتن کتاب ملت عشق به خواننده میدهد، از گذر کاربرد درست لحن و درگیر کردن مخاطب با شخصیتهای متعدد داستان است.
نویسنده آنقدر در عمق هر شخصیت فرو میرود که میتوانی باور کنی هرکدام را به تمامیت زیسته و از مهمترین دغدغهها، اولویتها و زوایای ذهنش باخبر است.
در قسمت ششم میخوانید:
تنها چند صفحه لازم است تا بهیکباره از زندگی مولوی پرت شوی داخل زندگی یک %%%%%. همینطور از زندگی شمس بهعنوان یک صوفی والامقام به زندگی یک م×س×ت خیابانی.
این اتفاق ممکن است در هر کتابی پیش بیاید اما مسئله اینجاست که چون فصلهای این کتاب هر یک مربوط به یکی از شخصیتهای داستان است و همانطور که قبلاً گفته شد ما داستان را از راه خودگوییها و صحبتهای درونی شخصیتها میخوانیم، این است که تغییر صحنه جذابتر و بهیکباره قابلتأملتر میشود.
نام موضوع : کتاب ملت عشق الیف شافاک و درس های نویسندگی
دسته : متفرقه آموزش نویسندگی