. . .

معرفی کتاب دزیره نوشته آن ماری سلینکو

تالار متفرقه ادبیات
رده سنی
  1. نوجوانان
  2. جوانان
ژانر اثر
  1. عاشقانه
  2. اجتماعی
مشخصات کتاب *دزیره* 📖

نویسنده:آن ماری سلینکو
مترجم: ایرج پزشکزاد
انتشارات فرهنگ معاصر


Screenshot_۲۰۲۳۰۲۲۶-۱۹۳۶۰۱_Chrome.jpg
___________________________________________
🔻درباره کتاب:

کتاب دزیره، رمانی نوشته ی آن ماری سلینکو است که اولین بار در سال ۱۹۵۱ به انتشار رسید. این داستان جذاب و احساس برانگیز، مخاطبین را به درون دنیای شخصی ناپلئون جوان و خانواده اش می برد.

رمان دزیره که داستانی عاشقانه با وجوهی بسیار متفاوت و شگفت انگیز است، ماجرای دختری ساده را روایت می کند که در مسیر زندگی خود با احساسی از وفاداری رو به رو می شود که هیچ وقت تصورش را نمی کرد. مخاطبین کتاب دزیره، بدون تردید در دنیای ملموس و تأثیرگذار این داستان غرق خواهند شد.

🖇️رمان دزیره رو فقط با ترجمه ایرج پزشکزاد بخونید 👌
 

Thumbelina

رمانیکی پیشرو
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
نام هنری
الینا فری
آزمایشی
مدیرتالار آموزش
شناسه کاربر
3925
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-14
آخرین بازدید
موضوعات
438
نوشته‌ها
573
پسندها
465
امتیازها
278
محل سکونت
سرزمین پریان

  • #2
بخشی از کتاب
پرسون در اتاقش بود. برای این که این مرد خیلی جدی است. با هم در سالن نشستیم معمولا او باید روزنامه‌ها را برای من بخواند و من تلفظ او را تصحیح کنم. مثل اغلب روزها من ورقه رنگ‌پریده‌ای را که روی آن اعلامیه حقوق بشر چاپ شده بود همراه برده بودم. این ورقه را پاپا به‌منزل آورده بود و هر کدام از ما آنرا بارها خوانده بودیم که حفظ کنیم. صورت اسب‌آسای پرسون حالت خیلی جدی به‌خود گرفت و گفت که حسرت مال مرا می‌خورد که به‌ملتی تعلق دارم که افکار بزرگ آزادی، برابری، حق حاکمیت ملت را به‌دنیا هدیه کرده است.

سپس اضافه کرد:

ــ برای برقراری قوانین جدید خونهای بی‌گناهان زیادی ریخته شده است. نباید خون آنها به‌هدر برود مادموازل!

پرسون چون خارجی است همیشه به‌مامان «مادام کلاری» و به‌من «مادموازل کلاری» می‌گوید وگرنه این کلمات ممنوع است همه ما «همشهری کلاری» هستیم.

ناگهان ژولی وارد سالن شد و گفت:

«اوژنی خواهش می‌کنم همراه من بیا» و مرا به‌اتاق سوزان برد. سوزان با قیافه درمانده روی کاناپه افتاده بود و جرعه جرعه شـ×ر×ا×ب پورتو می‌خورد. می‌گویند شـ×ر×ا×ب پورتو خیلی قوت می‌دهد. اما به‌من هیچوقت نمی‌دهند. برای این که مامان می‌گوید دخترهای جوان احتیاج به‌تقویت ندارند.

مامان پهلوی سوزان نشسته بود. از قیافه‌اش پیدا بود که سعی می‌کند خیلی جدی باشد. طفلک مامان بیشتر به‌یک یتیم شباهت دارد تا یک بیوه... وقتی مرا دید گفت:

ــ ما تصمیم گرفته‌ایم که فردا سوزان سعی کند خود را به‌آلبیت نماینده مجلس ملی برساند.
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین