قید و صفتها چه تأثیری در نوشتۀ ما دارند؟
به مادرش بسیار عشق میورزید…
بهسرعت ازآنجا دور شد…
بهسختی بار زندگی را به دوش میکشید…
در این جملهها فعل، عمل یا حالت را بهخوبی شرح میدهد و قید صرفاً برای تأکید بیشتر به کار میرود. غیرازاین چه کاربردی دارد؟
بهتر نیست بهجای اینکه بگوییم بهسختی بار زندگی را به دوش میکشید، آن را نشان دهیم؟
اعضای خانوادهاش را حمایت میکرد؟ چند شغل داشت؟ مجبور بود شبانهروز کار کند؟
درواقع چه چیزهایی شما را به این نتیجه رساند.
تنها راه این است که وقتی فعل و قید، یک موضوع را بیان میکنند قید را حذف کنیم. در این حالت از اطناب جلوگیری کرده و متن پاکیزهتری خواهیم داشت.
اغلب انتخاب یک فعل مناسب به متن کمک بیشتری میکند تا قید و صفت.
استفاده از قید نوعی تنبلی نوشتاری ایجاد میکند چراکه نویسنده بهجای نوشتن جزئیات و توضیح حالتها به قید روی میآورد.
قیدها تصویر نمیسازند. نشان نمیدهند. احساسات خواننده را درگیر نمیکنند و اثر چشمگیر فضاسازی را کاهش میدهند.
متنهای آکنده از قید، همانهایی هستند که زود از دست مخاطب افتاده و کنار گذاشته میشوند.
در مورد صفت هم همینطور است.
به جملههای زیر دقت کنید:
نگاهش به دریای مواج و خروشانی بود که هر سمت آن به رنگی درآمده. هر چه دورترها را میدید آبیِ نزدیک به سبز متمایل میشد.
چه اتفاقی میافتد وقتی صفتهای زیادی را به دریا نسبت میدهیم؟ به ادامۀ متن چه کمکی میکند؟
آیا نیاز است صفتهای مواج و خروشان را برای دریا به کار ببریم یا بهخودیخود گویای آنها است؟ یکی از این دو کافی نیست؟
بنابراین با واکاوی جملات میتوانیم صفتهای اضافه و آنهایی که یک معنی را میرسانند یا مفهوم آنها در دل جمله است را حذف کنیم.
درواقع صفتها باید چیزی را تعریف کنند که اسم نمیتواند.
مثلاً:
در جنگلی تاریک گم شده بود.
جنگلها معمولاً تاریک هستند و اینجا صفت توضیح اضافه داده.
اما اگر بگوییم:
از کوچۀ تاریکی گذشت.
میتوانیم اینطوری توضیح دهیم که همۀ کوچهها تاریک نیستند و اینجا به صفت نیاز داریم.
یا وقتی میگوییم:
صدای گریۀ دختری کوچک میآمد.
دختر کوچک میتواند نوزاد باشد، یا خردسال و نوپا، یا حدود هفتهشتساله. بهاینترتیب ابهام ایجاد میشود و مخاطب باید حدس بزند که منظور نویسنده چیست. بهتر است برای انتقال درست مفهوم با جزئیات بیشتری بنویسیم.
مثلاً:
صدای گریۀ دخترک که موهایش تا روی شانهاش میرسید و قدش از یک متر بیشتر نبود هرلحظه بلندتر میشد…
بعد بهتناسب متن میتوانیم مدام به آن تصویرهای بیشتری اضافه کنیم.
رنگ و مدل لباس، توصیف چهره، حرکات و هر چیزی که دختر را بهتر نشان دهد.
صفتها بیشتر برای مسائل انتزاعی به کار میروند و توضیح دقیق و ملموسی نمیدهند.
سفر علی طولانی بود.
طولانی بودن، از نظر هرکسی معیاری دارد.
برای عدهای یک هفته طولانی است و برای برخی سه ماه.
میتوانیم بگوییم سفر علی دو هفته و چهار روز طول کشید.
اینطوری تکلیف خواننده روشنتر است.
اینچنین تصویرهای مبهمی نوشته را خام و بیرمق میکند.