- شناسه کاربر
- 300
- تاریخ ثبتنام
- 2021-01-16
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 519
- نوشتهها
- 4,411
- راهحلها
- 183
- پسندها
- 35,139
- امتیازها
- 1,008
- سن
- 19
- محل سکونت
- خرابههای خاطرات :)
از زدن حرفهای قلمبهسلمبه دربارۀ چیزهایی که میخوانم خوشم نمیآید، به نوشتههای بیرمقی هم که اسم نقد رویشان میگذارند هیچ علاقهای ندارم؛ بنابراین زیاد رودهدرازی نمیکنم. برویم سراغ اصل مطلب.
داستانهایی که روایتگر زندگی نویسندهها هستند را دوست دارم.
از اول هفته مشغول خواندن باغ همسایه خوسه دونوسو بودم.
باغ همسایه قصۀ یک رماننویس سرخورده است، یک تبعیدی شیلیایی که میخواهد از ماجرایی شش روزی که در زندان بوده شاهکاری ماندگار بیافریند، اثری که خلق آن چیزی جز سرخوردگی را در پی ندارد.
برای من خواندن ترجمههای عبدالله کوثری درس فارسی نوشتن است. از این رمان هم فارسی یاد گرفتم و کلمات تازهای به دامنۀ واژگانم اضافه شد.
اثربخشترین چارۀ احساساتی مثل رخوت و دلتنگی و تکرار، همچنان برای من رمان است. رمان نفس تازهایست برای ذهنی که دچار آشوب است.
جملات زیر را از باغ همسایه بیرون کشیدهام:
داستانهایی که روایتگر زندگی نویسندهها هستند را دوست دارم.
از اول هفته مشغول خواندن باغ همسایه خوسه دونوسو بودم.
باغ همسایه قصۀ یک رماننویس سرخورده است، یک تبعیدی شیلیایی که میخواهد از ماجرایی شش روزی که در زندان بوده شاهکاری ماندگار بیافریند، اثری که خلق آن چیزی جز سرخوردگی را در پی ندارد.
برای من خواندن ترجمههای عبدالله کوثری درس فارسی نوشتن است. از این رمان هم فارسی یاد گرفتم و کلمات تازهای به دامنۀ واژگانم اضافه شد.
اثربخشترین چارۀ احساساتی مثل رخوت و دلتنگی و تکرار، همچنان برای من رمان است. رمان نفس تازهایست برای ذهنی که دچار آشوب است.
جملات زیر را از باغ همسایه بیرون کشیدهام:
- چرا ما فقط وقتی خوشحال میشویم که همدیگر را ببلعیم، چرا باید یکسر توی وجود یکدیگر دست کنیم و بگردیم تا هیچ کنج و پستوی تاریک یا بههمریخته یا خصوصی باقی نماند، حتی ذرهای خوابوخیال که بتوانیم برای خودمان نگه داریم و آفتابیاش نکنیم؟
- چشم، چشم است، حالا قشنگ باشد یا نباشد، چشم باید کار خودش را بکند، یعنی ببیند.
- رمان بزرگ هیچوقت مُلهم از ایمان و اعتقاد نبوده، از دل مایه گرفته.
- آدم دست به قلم نمیگیرد تا چیزی بگوید، بلکه میخواهد بداند چه میخواهد بگوید و چرا بگوید و به کی بگوید؟
- اگر میدانستی چند تا رمان نانوشته توی سینۀ من حبس شده، که مثل گربههایی که توی کیسه انداخته باشی به جان هم افتادهاند و دارند همدیگر را تکهپاره میکنند.
- تنهایی و سکوت از تجملاتی است که فقط نصیب پولدارها میشود.
نام موضوع : نویسندگی در باغ همسایه
دسته : متفرقه آموزش نویسندگی