- شناسه کاربر
- 300
- تاریخ ثبتنام
- 2021-01-16
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 519
- نوشتهها
- 4,411
- راهحلها
- 183
- پسندها
- 35,061
- امتیازها
- 1,008
- سن
- 19
- محل سکونت
- خرابههای خاطرات :)
نوشتن مثل دویدن است.
همۀ ما (البته اگر مشکل خاصی نداشته باشیم) میتوانیم بدویم و این مهارت را از کودکی، با گام برداشتن، زمین خوردن و برخاستن، و تلاش کردن فراگرفتهایم بدون اینکه تحت آموزشی جدی باشیم. استعداد دویدن درون اکثر ما وجود دارد و بسته به میزان آن و شرایط محیطی کمی زودتر یا دیرتر شکوفا میشود.
همۀ ما میتوانیم بدویم، اما همۀ ما دونده نیستیم.
نوشتن نیز چنین است.
همه ما اگر قلم به دست بگیریم از پسِ نوشتن برمیآییم، اما نویسنده نیستیم.
همان طور که یک دونده بزرگ برای رسیدن به قهرمانی و موفقیت علیرغم تمرین و تلاش به یک مربی نیازمند است، کسی که قصد نویسنده شدن دارد نیز باید مربی داشته باشد.
جیمز ان فری در مقالهای تحت عنوان «آیا میتوان داستاننویسی را آموزش داد؟» با اشاره به این نکته مینویسد:
همۀ ما (البته اگر مشکل خاصی نداشته باشیم) میتوانیم بدویم و این مهارت را از کودکی، با گام برداشتن، زمین خوردن و برخاستن، و تلاش کردن فراگرفتهایم بدون اینکه تحت آموزشی جدی باشیم. استعداد دویدن درون اکثر ما وجود دارد و بسته به میزان آن و شرایط محیطی کمی زودتر یا دیرتر شکوفا میشود.
همۀ ما میتوانیم بدویم، اما همۀ ما دونده نیستیم.
نوشتن نیز چنین است.
همه ما اگر قلم به دست بگیریم از پسِ نوشتن برمیآییم، اما نویسنده نیستیم.
همان طور که یک دونده بزرگ برای رسیدن به قهرمانی و موفقیت علیرغم تمرین و تلاش به یک مربی نیازمند است، کسی که قصد نویسنده شدن دارد نیز باید مربی داشته باشد.
جیمز ان فری در مقالهای تحت عنوان «آیا میتوان داستاننویسی را آموزش داد؟» با اشاره به این نکته مینویسد:
با بررسی بازیهای المپیک درمییابید که هر چند همه دوندگان بدون آنکه کسی چیزی به آنها بیاموزد بهطور طبیعی میدانستند چطور بدوند، اما همه آنها بدون استثنا یک مربی داشتهاند.