بسمالله الرحمن الرحیم.🐚☘️.
✍🏻
نقد دلنوشتهی •| نوزده سال بعد|•
🔔عنوان|•
مؤثرترین قدمی که یک نویسنده برای شروع یک اثر برمیداره، انتخاب اسم مناسب برای اون اثره. اسم باید علاوه بر اندازهی مناسب، زیبایی، مفهوم و معنا، با خود اثر تناسب داشته باشه، در غیر اون صورت اسم سوا و خود اثر جدا میشه که این جالب نیست.
عنوان باتوجه به ایده، مناسب بود. از سه بخش تشکیل شده و از چهاربخش معقول برای نامگذاری، اندازه خوب بود. اگر اسم به صورت "نوزدهمین سال.." بود، نوعی ترکیب گروه اسمی تشکیل میشد و عنوان هسته"سال" و وابستهی پیشین"نوزدهمین" که از نوع صفت شمارشی ترتیبی نوع۱ بود. درواقع از نوزده سال بعد مبهمتره و ترکیب بهتری داره!
همخوانی نام با اثر|•✅
🔔ژانر|•
ژانر چهارچوبیه که اثر در اون شکل میگیره و باید در هر سطر اثر، این چهارچوب رعایت شده باشه و فراتر از اون نرفته باشه؛ در غیر اون صورت نباید توقع سطح بالایی از اثر داشت.
با توجه به
دلنوشته، سطرهایی دیدم که چکیدهای عاشقانه داشت یا رخدادات اجتماعی، پس بر اساس پررنگ بودن هر کدوم باید ترتیب ژانرها به این صورت باشه
°° تراژدی، عاشقانه، اجتماعی°°
نکته* ترتیب ژانرها مهمه!
🔔مقدمه|•
مقدمه در واقع یک مفهوم یا پیام کلی
از اثره که با خوندن اون میشه متوجه ماجرا شد که آیا این اثر قراره چه چیزی رو ارائه بده.
مقدمهی کوتاهی بود و البته مبهم!
یک نوع حس کنجکاوی رو به خواننده القا میکرد که نوزده سال بعد قراره چه اتفاقی بیوفته؟
همچنین به صورت دیالوگ توصیف شده بود که خب ترجیحا زیاد توصیه نمیشه. بهتر بود یکم پیچ و تاب داده میشد و اندازه یک سطر، مقدمه نوشته میشد. علاوه بر پوئن مثبت مبهمسازی برای ایجاد حس اشتیاق و میل به خوندن، باید
رنگ و لعاب به نوشته داده بشه و با اطلاعات بیشتر کلمات به بازی گرفته بشه.
🔔لحن|•
لحنها شامل معیار، محاوره و ادبی هستن. لحن اثر، ادبی بود و مشکلی در این زمینه دیده نشد.
🔔جلد|•
اثر فاقد جلد بود.
🔔سیر|•
خیلی وقتها سیر، عامل خوندن یک اثر توسط خواننده میشه! چطور؟
خب اگر نامتعادل باشه یعنی یا خیلی کند که خواننده خسته بشه و دست از خوندن بکشه، یا خیلی تند که همه چیز خیلی سطحی و آنی توصیف بشه جوری که خواننده اصلا متوجه نشه چیبود و چیشد؟!
یا بعضی وقتها دیده شده که هم کنده هم تند، نصف یا کمترین پارت در اثر با سیر کند توصیف شده و مابقی تند و در این صورته که سیر نامتعادل میشه!
سیر میشه گفت خوب بود؛ اما توصیه میشه بیشتر روی این مورد کار بشه.
تقریبا سیر رو به تندی بود، و من به عنوان یک خواننده منتظر بودم که توصیفات بیشتری راجع به اتفاقات و حالات دریافت کنم یا طوری که اون حس متن بهم منتقل بشه.
🔔اندازه پارت|•
تا یازده پارت، اندازهها تقریبا هماندازه بودن و میشه گفت کمی هم کوتاه؛ ولی بعد اون تا پونزدهمین پارت، از اون اندازه خارج شده و طولانی بود.
بهتره اندازه پارتها حالت استاندارد خودشونو داشته باشن!
🔔توصیفات|•
بخوام رو راست بگم، توصیفات سادهای ارائه شده بود. ببینین
دلنوشتههایی که با لحن ادبی نوشته میشن باید پر از توصیفات قشنگ باشن، باید آرایهها پررنگتر از بقیه چیزا خودشونو نشون بدن.
خیلیاز جملهها هستن که معنی خاصی ندارن؛ اما با ارایههای تشبیه یا استعاره، جانبخشی، قلب، حس آمیزی و .... زیبایی خاصی به دست میارن.
توی اثرتون آرایه ندیدم، توصیفات جالب توجهی ندیدم و این باعث شده بود ایدهی خوبتون جلوهی قشنگی پیدا نکنه و انگار به صورت یک
داستان روایت شده.
با این وجود اگر لحن به محاوره تغییر پیدا میکرد باز هم وجود توصیفات ضروری هست.
یه جا دیدم بین زمانها اختلال ایجاد شده دقت کنین👇🏻
"با ناراحتی و کمی دلخوری میپرسی چرا گفتم فقط نوزده سال زنده میمانم؟ "
❌خب "میپرسی" با توجه به توصیف از زمان گذشته درست نیست، چون گذشته با افعال ماضی شرح داده میشه مثل" پرسیدی، رفتی، خوردی..." که دلنوشته شما حالت روایتی بود و اینطور تعاریف به صورت ماضی بیان میشن.
میپرسی یک نوع فعل حال هست"حال استمراری" و ایا بنظر خودتون چه تناسبی بین حال و گذشته هست؟
درستش اینه👇🏻
✅با ناراحتی و کمی دلخوری میپرسیدی چرا گفتم فقط نوزده سال زنده میمانم؟
✍🏻باید از ماضی استمراری استفاده کرد.
✍🏻باید دقت بیشتری توی چینش جملات در نظر گرفته بشه، افعال درست قرار داده بشن تا جمله بهم نریزه.
🔔ایده پردازی|•
ایدهی خوب و جدیدی بود که حداقل من توی
دلنوشتههای اخیر دیدم.
🔔علائم نگارشی|•
نیم فاصله رعایت شده بود جز در واژه °°میکنی°° که اینطوری نوشته شده بود*میکنی*
قبل از "اما، لیکن، ولی..." باید " ؛ " قرار داده بشه.
چندجا دیدم این علامت نگارشی رو اشتباه گذاشته بودین👇🏻
⬅️نوزده سال از لحظهای که نور برای اولین بار درچشمم افتاد میگذرد؛ ان شش سال تمام شد
مکان قرار گرفتنش صحیح نیست❌
همچنین اینجا هم رعایت نشده👇🏻
بگذار از نوزده سالی که سپری کردم بگویم؛ قول بده نگویی چه مشکل پیش پا افتادهای!❌
و همچنین اینجا👇🏻
ان روز از تو خیلی دور بودم؛ فکر میکردم مرا میبینی..❌
⬅️گفتی مگر میشود؟❌
گفتی مگر میشود؟✅
⬅️قول بده نگویی چه مشکل پیش پا افتاده ای❌
قول بده نگویی چه مشکل پیش پا افتادهای✅
⬅️میکنم❌ میکنی❌
میکنم✅ میکنی✅
⬅️میپرسی❌میپرسی✅
🔗🔍سخن
منتقد|•
دلنوشتهی جالبی بود؛ اما اگر روی توصیفاتتون کار کنین خیلی خوب میشه و همینطور مابقی نکاتی که گفته شد رو اصلاح کنین، اینطوری اثرتون ساده نیست و از اون ساختار ساده درمیاد.
خسته نباشین و قلمتون مانا🌻
🔔تگ اثر|•
"برنزی"