تمام شده نقد و تعیین سطح دلنوشته منیم داغیم | هدیه قلی‌زاده

[مدیر نقد]

نام دلنوشته: منیم داغیم
نویسنده: هدیه قلی زاده @هدیه زندگی
ژانر: عاشقانه

مقدمه:

از عشقش مرواریدی ساخته و در قلبم نهادینه کرده‌ام.
صدف قلبم برای همیشه از مروارید عشقش محافظت خواهد کرد، این مراورید دلیل تپیدن های این قلب است و اگر نباشد، دیگر این قلب دلیلی برای تپیدن ندارد.
عشقِ پدرم این زیباترین و خاص ترین هدیه‌ای ‌ بود که خدا قبل از تولدم به من داد.

لینک اثر:

انتشاریافته - دلنوشته منیم داغیم| هدیه قلی‌زاده نویسنده انجمن رمانیک

نام دلنوشته: منیم داغیم نام نویسنده: هدیه قلی‌زاده ژانر: عاشقانه مقدمه: از عشقش مرواریدی ساخته و در قلبم نهادینه کرده‌ام. صدف قلبم برای همیشه از مروارید عشقش محافظت خواهد کرد، این مراورید دلیل تپیدن‌های این قلب است و اگر نباشد، دیگر این قلب دلیلی برای تپیدن ندارد. عشقِ پدرم، این زیباترین...

romanik.ir

منتقد: @Mabuchi__Kou
تاریخ تحویل: ۲ بهمن ماه ۱۴۰۰
مهلت اتمام نقد: ۶ بهمن ماه ۱۴۰۰

 

[*dream_writer*]

نقد دلنوشته ی منیم داغیم​

نام: اسم اثر شما با عنوان "منیم داغیم" اسم خیلی زیبایی برای دلنوشته شماست. اسم هر اثر باید ویژگی هایی از قبیل هماهنگ بودن با محتوا و جذابیت رو به همراه داشته باشه، تا بتونه در اولین نگاه خواننده رو جذب کنه. عنوان دلنوشته ی شما یکی از ویژگی هایی که داشت و من ازش خوشم اومد، اینه که در زبان ترکی "منیم داغیم" میتونه در عین حال به معنای (غم من، غصه ی من) یا امثال اینا باشه. در اولین نگاه ممکنه خواننده یک ژانر تراژدی و غم انگیز از دلنوشته ی شما به ذهنش برسه. اما وقتی توضیحی که در ابتدای دلنوشتتون نوشته بودید رو میخونه، می‌فهمه منظور شما عبارت "کوه من" بودش. داشتید به یک تکیه گاهی که در زندگی داشتید، اشاره می‌کردید و این موضوع ممکنه کاملا خواننده رو شگفت زده کنه؛ که این خیلی خوبه. شما با عنوان "منیم داغیم" به پدرتون اشاره میکنید و پدرتون رو به کوهی در زندگی خودتون تشبیه می‌کنید‌؛ کوهی که نقش تکیه گاه رو داشته باشه. از این لحاظ، اسم دلنوشته ی شما خیلی خوب با اثرتون هماهنگه و خیلیم زیباست. موجب کنجکاوی و ابهام خواننده میشه و از انتخاب یک اسم تکراری هم پرهیز کردید. من از اسم دلنوشتتون خیلی خوشم اومد.


ژانر: ژانر دلنوشته ی شما عاشقانه هستش. در نگاه اول، از ژانرتون یک دلنوشته ی عاشقانه بین یک زوج مثلا ممکنه تلقین بشه. اما در ادامه می‌فهمیم هدف شما بیان عشق یک دختر به پدرش و بیان میزان دوست داشتنشه. حالا موضوع اینه که ژانر عاشقانه در کل عشق بین دو یا چند نفر رو بیان می‌کنه که در راه به هم رسیدن دچار مشکلاتی میشن و یا عشق خوبی رو با هم سپری میکنن. شاید بشه عشق فرزند به والدین رو جز این نوع ژانر پذیرفت ولی نه اون‌قدر زیاد، و بیشتر ژانر تراژدی میشه برای دلنوشته شما مناسب تر باشه


مقدمه: مقدمه یا خلاصه، یکی از بخش هایی در یک اثر هستش که باعث جذب خواننده میشه و باید به شکل خیلی جذابی نوشته شه تا مورد پسند واقع بشه. اغلب برای نوشتن مقدمه های دلنوشته، از جملات ادبی و زیبا استفاده میکنن و این مقدمه باید به خوبی با محتوا هماهنگ باشه. مقدمه ی دلنوشته ی شما همه ی این ویژگی ها رو داشت. شما جملات خیلی زیبایی توی دلنوشتتون به کار برده بودید و تشبیه عشق به مروارید و قلب به صدف، خیلی زیبا بود. با ذکر کردن اینکه مروارید دلیل تپیدن قلب است، مقدمه رو با اسم دلنوشته، و در نهایت با بحث از پدرتون، مقدمه رو با پارت های دلنوشتتون هماهنگ کرده بودید و این هماهنگیتون خیلی زیبا بود. و از نظر اندازه ی مقدمه هم مشکلی نبود.


جلد: جلد اثر شما خیلی زیباست، ولی متاسفانه من نتونستم ارتباطی بین عکس جلدتون و دلنوشته شما ببینم. عکس جلد شما یک کودک رو اگه اشتباه نکنم، نشون میداد که به جایی خیره شده شده بود و توی مکانی مثل فضا ایستاده بود. من در نظر داشتم برای عکس جلد، عکس یک کودک و پدرش رو ببینم و چنین عکسی در واقع برای دلنوشته در نظر گرفته بودم. همچنین ترکیب رنگ عکس جلد هم یکم موجب کاهش کیفیت جلد میشد. ترکیب رنگ تیره، بیشتر یک دلنوشته و محیط غمگین رو القا میکنن، ولی دلنوشته شما غمگین نبود. رنگ های روشن تری که مثلا القا کننده ی عشق باشن، بیشتر میتونن به جلد دلنوشتتون بیان.


توصیفات: توی دلنوشته توصیفات از نظر توصیف احساسات بررسی میشه. که یعنی آیا نویسنده به خوبی تونسته با جملات زیبا، احساسات دلنوشتش رو و اون فضای دلنوشته رو به خواننده منتقل کنه یا نه؟ باید بگم قلم و نوشته ی شما، به خوبی اون حس عشق به پدر رو انتقال داده بود. به خوبی تونسته بودید نقش پدر رو در زندگی نشون بدید و اون حس "واقعا هم تکیه گاه بودن پدر رو"، برای خواننده زنده کنید. توی توصیف احساساتتون مشکلی نبود و حتی این توصیفات با جملات خیلی زیبایی هم نوشته شده بودن.


سیر: نویسنده باید بتونه سیر دلنوشتش رو در تعادل نگه داره و نه خیلی سیر رو تند پیش ببره و نه خیلی روند رو کند بنویسه. از این نظر مشکلی نبود و سیر در تعادل بود.


آرایه های ادبی: استفاده کردن از آرایه های ادبی توی نوشته و متن، موجب ارتقای سطح نوشته میشن و جلوه‌ی زیبایی به نوشته منتقل میکنن. نوشته ای زیباتر و گیراتر هستش که ساده نباشه، به نوعی با آرایه رنگ و روح بهش بدیم. دلنوشته و قلم شما این آرایه ها رو داشت و با استفاده از متون و آرایه های ادبی، جملات خیلی زیبایی نوشته بودید. توی این مورد، مشکلی نداشتید.


لحن و تکرار: توی نوشته ما سه لحن داریم، ادبی، محاوره و معیاری. نوشته ی شما لحن ادبی داره و توی تمامی پارت ها رعایت شده و در آمیختگی لحنی وجود نداشت. از نظر تکرار کلمه، حرف و علائم (مثل چرااااا؟؟؟) هم ایرادی دیده نمی‌شد.


رعایت پارت نویسی: اندازه پارت ها برای دلنوشته 4 خطه ولی این موضوع توی پارت های شما زیاد رعایت نشده؛ به طوری که بعضی از پارت هاتون کوتاه تر از اندازه ی معموله. همچنین پارت ها باید با هم ارتباط معنایی داشته باشن که این مورد هم رعایت شده.

رعایت قوانین: ایرادی نداشت.


...........................
تگ تعلق گرفته:
الماسی

با آرزوی موفقیت برای نویسنده ی گرامی🥰🌹
قلمتان مانا 🌺🌷

@هدیه زندگی @مدیر نقد

 

[مدیر نقد]

نقد دلنوشته ی منیم داغیم​

نام: اسم اثر شما با عنوان "منیم داغیم" اسم خیلی زیبایی برای دلنوشته شماست. اسم هر اثر باید ویژگی هایی از قبیل هماهنگ بودن با محتوا و جذابیت رو به همراه داشته باشه، تا بتونه در اولین نگاه خواننده رو جذب کنه. عنوان دلنوشته ی شما یکی از ویژگی هایی که داشت و من ازش خوشم اومد، اینه که در زبان ترکی "منیم داغیم" میتونه در عین حال به معنای (غم من، غصه ی من) یا امثال اینا باشه. در اولین نگاه ممکنه خواننده یک ژانر تراژدی و غم انگیز از دلنوشته ی شما به ذهنش برسه. اما وقتی توضیحی که در ابتدای دلنوشتتون نوشته بودید رو میخونه، می‌فهمه منظور شما عبارت "کوه من" بودش. داشتید به یک تکیه گاهی که در زندگی داشتید، اشاره می‌کردید و این موضوع ممکنه کاملا خواننده رو شگفت زده کنه؛ که این خیلی خوبه. شما با عنوان "منیم داغیم" به پدرتون اشاره میکنید و پدرتون رو به کوهی در زندگی خودتون تشبیه می‌کنید‌؛ کوهی که نقش تکیه گاه رو داشته باشه. از این لحاظ، اسم دلنوشته ی شما خیلی خوب با اثرتون هماهنگه و خیلیم زیباست. موجب کنجکاوی و ابهام خواننده میشه و از انتخاب یک اسم تکراری هم پرهیز کردید. من از اسم دلنوشتتون خیلی خوشم اومد.


ژانر: ژانر دلنوشته ی شما عاشقانه هستش. در نگاه اول، از ژانرتون یک دلنوشته ی عاشقانه بین یک زوج مثلا ممکنه تلقین بشه. اما در ادامه می‌فهمیم هدف شما بیان عشق یک دختر به پدرش و بیان میزان دوست داشتنشه. حالا موضوع اینه که ژانر عاشقانه در کل عشق بین دو یا چند نفر رو بیان می‌کنه که در راه به هم رسیدن دچار مشکلاتی میشن و یا عشق خوبی رو با هم سپری میکنن. شاید بشه عشق فرزند به والدین رو جز این نوع ژانر پذیرفت ولی نه اون‌قدر زیاد، و بیشتر ژانر تراژدی میشه برای دلنوشته شما مناسب تر باشه


مقدمه: مقدمه یا خلاصه، یکی از بخش هایی در یک اثر هستش که باعث جذب خواننده میشه و باید به شکل خیلی جذابی نوشته شه تا مورد پسند واقع بشه. اغلب برای نوشتن مقدمه های دلنوشته، از جملات ادبی و زیبا استفاده میکنن و این مقدمه باید به خوبی با محتوا هماهنگ باشه. مقدمه ی دلنوشته ی شما همه ی این ویژگی ها رو داشت. شما جملات خیلی زیبایی توی دلنوشتتون به کار برده بودید و تشبیه عشق به مروارید و قلب به صدف، خیلی زیبا بود. با ذکر کردن اینکه مروارید دلیل تپیدن قلب است، مقدمه رو با اسم دلنوشته، و در نهایت با بحث از پدرتون، مقدمه رو با پارت های دلنوشتتون هماهنگ کرده بودید و این هماهنگیتون خیلی زیبا بود. و از نظر اندازه ی مقدمه هم مشکلی نبود.


جلد: جلد اثر شما خیلی زیباست، ولی متاسفانه من نتونستم ارتباطی بین عکس جلدتون و دلنوشته شما ببینم. عکس جلد شما یک کودک رو اگه اشتباه نکنم، نشون میداد که به جایی خیره شده شده بود و توی مکانی مثل فضا ایستاده بود. من در نظر داشتم برای عکس جلد، عکس یک کودک و پدرش رو ببینم و چنین عکسی در واقع برای دلنوشته در نظر گرفته بودم. همچنین ترکیب رنگ عکس جلد هم یکم موجب کاهش کیفیت جلد میشد. ترکیب رنگ تیره، بیشتر یک دلنوشته و محیط غمگین رو القا میکنن، ولی دلنوشته شما غمگین نبود. رنگ های روشن تری که مثلا القا کننده ی عشق باشن، بیشتر میتونن به جلد دلنوشتتون بیان.


توصیفات: توی دلنوشته توصیفات از نظر توصیف احساسات بررسی میشه. که یعنی آیا نویسنده به خوبی تونسته با جملات زیبا، احساسات دلنوشتش رو و اون فضای دلنوشته رو به خواننده منتقل کنه یا نه؟ باید بگم قلم و نوشته ی شما، به خوبی اون حس عشق به پدر رو انتقال داده بود. به خوبی تونسته بودید نقش پدر رو در زندگی نشون بدید و اون حس "واقعا هم تکیه گاه بودن پدر رو"، برای خواننده زنده کنید. توی توصیف احساساتتون مشکلی نبود و حتی این توصیفات با جملات خیلی زیبایی هم نوشته شده بودن.


سیر: نویسنده باید بتونه سیر دلنوشتش رو در تعادل نگه داره و نه خیلی سیر رو تند پیش ببره و نه خیلی روند رو کند بنویسه. از این نظر مشکلی نبود و سیر در تعادل بود.


آرایه های ادبی: استفاده کردن از آرایه های ادبی توی نوشته و متن، موجب ارتقای سطح نوشته میشن و جلوه‌ی زیبایی به نوشته منتقل میکنن. نوشته ای زیباتر و گیراتر هستش که ساده نباشه، به نوعی با آرایه رنگ و روح بهش بدیم. دلنوشته و قلم شما این آرایه ها رو داشت و با استفاده از متون و آرایه های ادبی، جملات خیلی زیبایی نوشته بودید. توی این مورد، مشکلی نداشتید.


لحن و تکرار: توی نوشته ما سه لحن داریم، ادبی، محاوره و معیاری. نوشته ی شما لحن ادبی داره و توی تمامی پارت ها رعایت شده و در آمیختگی لحنی وجود نداشت. از نظر تکرار کلمه، حرف و علائم (مثل چرااااا؟؟؟) هم ایرادی دیده نمی‌شد.


رعایت پارت نویسی: اندازه پارت ها برای دلنوشته 4 خطه ولی این موضوع توی پارت های شما زیاد رعایت نشده؛ به طوری که بعضی از پارت هاتون کوتاه تر از اندازه ی معموله. همچنین پارت ها باید با هم ارتباط معنایی داشته باشن که این مورد هم رعایت شده.

رعایت قوانین: ایرادی نداشت.


...........................
تگ تعلق گرفته:
الماسی

با آرزوی موفقیت برای نویسنده ی گرامی🥰🌹
قلمتان مانا 🌺🌷

@هدیه زندگی @مدیر نقد

نویسنده: @هدیه زندگی
منتقد: @Mabuchi__Kou

اختصاصی: است
سطح: الماسی

@Niloofar°MC⁴
@مدیر تایپ

 

[Miss Nili]

تگ اعمال شد