به نام خدا
نقد
دلنوشتهی قصهی دیروز، راز فردا
عنوان:
عنوان
دلنوشتهی شما قصهی دیروز، رازِ فردا بود. این عنوانِ چهار بخشی، از جذابیت زیادی برخوردار بود. کاملا دلنشین و جذاب بود و توانایی جذبِ حداکثری خواننده را به خود داشت. همچنین، کاملا با سیر
دلنوشته هماهنگ بود و در جایجای متن شما، محتوای این اسم دیده میشد. با ژانر هم ارتباطِ وسیعی داشت و کاملا با ژانر اجتماعی هماهنگیِ خوبی پیدا کرده بود.
نامِ پرباری که برای
دلنوشتهتان انتخاب کردید، دارای معناهای زیادی بود که بیشک هر مخاطبی در عمق فکر کردن به این نام فرو میرفت.
ژانر:
ژانرِ اثرِ شما اجتماعی بود و این انتخاب ژانر کاملا صحیح بود. از نظرِ ارتباط با محتوا شما به خوبی عمل کرده بودید و ژانرتان در محتوا به خوبی قابل مشاهده بود. دردهای روزگار و زخمهایی که شما در
دلنوشتهیتان به کار برده بودید ژانر اجتماعی را پدیدارتر میکردید.
اگر بیشتر به متن
دلنوشتهتان دقت میکردیم تراژدی بهترین انتخاب برای انتخابِ ژانر دومتان بود که نقشِ زیبایی را ایفا میکرد. چون در
دلنوشتهی بسیار زیبایتان رد پاهایی از غم و درد و زخم دیده میشد که تراژدیهای خوبی را برای مخاطب تکرار میکرد.
مقدمه:
اولین چیزی که در مقدمهی زیبایتان به چشم میخورد استفاده از کلمات و آرایههای جذاب و دلنشین است. البته، هماهنگی و ارتباط آن با بدنهی
دلنوشته و ژانر اثر کاملا مشهود است و بسیار توصیفات زیبایی در آن بکار گرفته شده که به جذب بیشتر مخاطب به اثر کمک میکند.
مهمترین مشکلی که در مقدمهتان وجود داشت اینتر زدن بی جا بود. گاهی جملهها را از هم جدا مینوشتید و انگار با اینکار مکثِ نادرستی به خواننده میدادید. به اینجا دقت کنید:
(زندگیها، همانند یک حسرت؛ برای دريافت
یک شادی معمولی شده،)
کاملا مشخص است اگر بین دریافت و یک فاصله داده نمیشد متن زیباتر میشد. بهتر است اینترهای بیجا را حذف کنید تا خواننده بهتر بتواند مقدمهتان را درک کند.
مقدمهی روانی داشتید ولی به خوبی از آرایههای ادبی استفاده کرده بودید که
دلنوشتهتان را هر چه بهتر میکرد.
جلد اثر:
جلدِ اثرِ شما بسیار هنرمندانه انتخاب شده بود. کاملا با فضای
دلنوشته در ارتباط بود و حسِ خوشایندی را به خواننده القا میکرد. در انتخاب
رنگ بسیار خوب دقت کرده بودید و ژانرِ اثر را به رخ کشیده بودید. ارتباطِ جلد با نام اثر بسیار مشهود بود و مخاطب کاملا میتوانست مفهومِ جلد را درک کند.
سیر:
سیرِ
دلنوشتهی شما بسیار عالی بود. نحوهی بیانِ شما در هر پارت هیچ تغییری نکرده بود و خسته کننده نیز نبود. توصیفاتِ عالی که بکار برده بودید، در نگه داشتن سیر به حالت معمولی کمکِ شایانی کرده بود. نحوهی بیان بسیار روان و قوی بود و مشخص بود که نویسنده تمام تلاشش را برای بهتر کردنِ سیرِ اثر کرده بود.
توصیفات:
احساسات:
در توصیف احساسات و بیان آن به صورت خیلی عالی عمل کرده بودید. اثرگذاری بینظیری روی خواننده داشت و همانطور که عرض شد، خواننده در این توصیفات بی نهایت زیبا غرق میشد. آرایهها و کلماتِ ادبی که بکار برده بودید به توصیفاتِ
دلنوشته کمک بسیار شایانی میکردند.
لحن:
خوشبختانه در
دلنوشتهی شما در آمیختگی لحن مشاهده نشد و لحنِ ادبی را پیشه کرده بودید. لحنِ انتخابیتان بسیار زیبا و اثر گذار بود. از کلمات ثقیل در مکانهای مناسب استفاده شده بود و شما خیلی خوب این لحن را برای نوشتن اثرِ زیبایتان استفاده کرده بودید.
آرایه:
مهمترین آرایهی پر تکرارِ
دلنوشتهی شما آرایهی تشبیه بود که شما از آن بیشترین استفاده را کرده بودید. این آرایه در بیشتر متنِ شما تکرار شده بود. آرایهی مهم بعدی کنایه و تلمیح بودند. تلمیح در بخشهای از
دلنوشتهی شما دیده شد. مانند صبر یعقوب که در آن هم از تشبیه استفاده شده بود و هم از تلمیح.
شما خیلی خوب توانسته بودید از این آرایهها به خوبی استفاده کنید و قلمتان را به رخ بکشید.
البته که میتوانستید برای تاثیرگذاری هر چه بیشتر متن، از حسآمیزی نیز استفاده کنید. چرا که این آرایه حس بیشتری به متنِ شما متنقل میکند.
تکرار:
تکرار در هیچ گونه از موارد (تکرار حرف، واژه یا مفهوم) دیده نشد و این نکتهی بسیار مثبتی در
دلنوشتهی شما بود.
رعایت پارت نویسی:
هر یک از پارتهای شما هدف خاصی را دنبال میکردند. گاهی از عشق سخن میگفتید و گاهی از دردهای روزگار. این رعایت هدفمندی اثرِ شما را بسیار زیباتر کرده بود. از لحاظ پارت نویسی کمی ضعف داشتید و در بعضی مواقع تعداد خطها به دو خط یا کمتر میرسید. بهتر از این مشکل را حل کنید.
غلط های املایی:
غلط تایپی و اشتباه نویسی در متن
دلنوشته دیده نشد.
سخن منتقد:
از
دلنوشتهی شما بسیار لذت بردم. با آرزوی موفقیت برای شما نویسندهی گرامی