. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح داستان گارد لنف و نایره| زینب.م

تالار نقد رمان و داستان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
رده سنی
  1. نوجوانان

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #1
img_20210903_154342_706_rjie_rds9.jpg



نام اثر: داستان گارد لنف و نایره
نویسنده: آبی«زینب.م» @Aby
ژانر: فانتزی، معمایی، رئال جادویی
خلاصه:
تمرکز کرد، به برترین خاطرات تمام عمرش نگاهی انداخت. قدرت و نیروی‌های مختلف را در ذره‌ذره خونش حس می‌کرد! حال؛ آماده بود تا با هر کسی مبارزه کند! حتی گر دشمن یکی از عزیزانش باشد!


سخن نویسنده: همه‌ی شخصیت‌های اصلی داستان واقعی هستند.
لینک اثر:




منتقد: @Laluosh
تاریخ تحویل: ۲۸ شهریور ۱۴۰۱
مهلت اتمام: ۴ مهر ۱۴۰۱
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
راه‌حل
اسم اثر: ارتباطی که بین اسم داستان و محتوا وجود داره منطقیه. با توجه به اینکه هر کدوم از کلمه‌های درون نام اثر معنی خاص خودشون رو دارن میشه گفت عنوان، از چیزی که نشون میده در واقع طولانیتر و عمیقتره. در حالت کلی اندازه اسمی که انتخاب شده تقریبا مناسبه.
با اینکه عنوان انتخابی هیچ موضوعی رو از داستان بیان نمیکنه یا باعث افشای محتوا نمیشه؛ ولی ربط مستقیم به داستان داره که نکته مثبتیه‌. اوا و لحن بیان اسم هر چند کمی سخته ولی میتونه مخاطب رو جذب کنه، راحت یاداوری میشه و تکراری نیست؛ ولی برای این‌که بفهمیم کل محتوا رو پوشش میده باید تا پایان داستان صبر کنیم.
🌸🌸🌸🌸🌸
ژانر داستان: ژانرهایی که برای داستان انتخاب شده بودن فانتزی، معمایی و رئالیسم جادویی بودن که حرف و بحث مفصلی می‌طلبه. درسته که اون ژانر فانتزی براش انتخاب مناسبی بوده( چون نویسنده...

FENRIR𓃦

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
1066
تاریخ ثبت‌نام
2021-10-17
آخرین بازدید
موضوعات
12
نوشته‌ها
396
راه‌حل‌ها
6
پسندها
4,136
امتیازها
178

  • #2
اسم اثر: ارتباطی که بین اسم داستان و محتوا وجود داره منطقیه. با توجه به اینکه هر کدوم از کلمه‌های درون نام اثر معنی خاص خودشون رو دارن میشه گفت عنوان، از چیزی که نشون میده در واقع طولانیتر و عمیقتره. در حالت کلی اندازه اسمی که انتخاب شده تقریبا مناسبه.
با اینکه عنوان انتخابی هیچ موضوعی رو از داستان بیان نمیکنه یا باعث افشای محتوا نمیشه؛ ولی ربط مستقیم به داستان داره که نکته مثبتیه‌. اوا و لحن بیان اسم هر چند کمی سخته ولی میتونه مخاطب رو جذب کنه، راحت یاداوری میشه و تکراری نیست؛ ولی برای این‌که بفهمیم کل محتوا رو پوشش میده باید تا پایان داستان صبر کنیم.
🌸🌸🌸🌸🌸
ژانر داستان: ژانرهایی که برای داستان انتخاب شده بودن فانتزی، معمایی و رئالیسم جادویی بودن که حرف و بحث مفصلی می‌طلبه. درسته که اون ژانر فانتزی براش انتخاب مناسبی بوده( چون نویسنده عزیزمون قراره برامون یه دنیای خیالی رو در ادامه اثرش به تصویر بکشه و موجوداتی غیر واقعی رو هم خلق کرده) و هنوز داستانش به حدی پیش نرفته که بدونیم ارتباطی با ژانر معمایی داره یا نه اما از همین الان کاملاً مشخصه که این داستان یه اثر واقعگرای جادویی نیست. چرا این رو میگم؟ اجازه بدین یه توضیح در مورد رئالیسم جادویی بدم تا متوجه منظورم بشید:
اصطلاح رئالیسم جادویی رو در مورد آثار نویسنده‌هایی مثل مارکز، بورخس، میگل آنخل آستوریاس و... به کار میبرن و توی این نوع آثار واقعیت، خیال و رویا و عناصر سحر آمیز در هم آمیخته میشن و یه ترکیبی به وجود میاد که کاملاً مستقل از روش‌های دیگه نوشتنه و چنان واقعیت و خیال با هم ترکیب میشن که حتی خیالی‌ترین اتفاقات کاملاً طبیعی به نظر میرسن و خواننده ماجراهای رخ داده در داستان رو به راحتی می‌پذیره. داستان در یه شکل خیالی نوشته میشه اما ویژگی‌های آثار خیالی رو نداره. ترتیب توالی زمانی هم در این نوع، به هم می‌ریزه و روایت زمانی وقایع خیلی استادانه جا به جا میشه. از آثاری که به سبک و سیاق رئالیسم جادویی نوشته شدن میشه صد سال تنهایی و خزان پدر سالار مارکز رو اسم برد. اما توی داستان گارد لنف و نایرا ما هیچ کدوم از خصوصیات نوع واقعگرای جادویی رو نمی‌بینیم نه عنصر رویا و نه واقعیت درست با هم ترکیب نشدن و اون جا به جایی زمانی رو شاهد هستیم.
🌼🌼🌼🌼🌼
خلاصه: تا زیادی گیج کننده بود. پیچیده نبود؛ ولی گیج کننده چرا و نمیتونست تصور درستی از محتوا رو به مخاطب برسونه اندازه مناسبی داشت؛ اما توی زمینه گنگ و مبهم بودن یه مقدار بهم ریختگی داره که تناسب محتوا رو با خلاصه از بین میبره.
🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️
نقطه شروع: اغاز داستان تقریبا کلیشه ای بود. توی بعضی فیلمای ترسناک، من با همچین نقطه آغازی رو به رو شدم و هر چند سعی شده بود طور دیگه‌ای بیان بشه؛ اما نویسنده خیلی در این مورد موفق نبوده و حتی می‌تونم بگم خیلی سریع میگذره. درسته که توی داستان کوتاه، معمولاً سیر حوادث آروم پیش نمیره؛ ولی اینقدر هم سریع و ناگهانی نمی‌گذره؛ با این حال برای جذب بعضی مخاطب‌ها مناسبه.
🌺🌺🌺🌺🌺
سیر داستان: داستان به آرومی پیش رفت و حتی اون اتفاقاتی که افتادن باعث نشدن اون آرامش به هم بریزه، یعنی تا اینجا هیجان، سوال، ترس یا نگرانی خاصی هم ایجاد نکرده در ابتدا چند تا جوون و نوجوون به یه خونه‌ی خرابه میرن یه سری وسایل پیدا می‌کنن که به نظر طلسم و نفرینه و بعد مخروبه به لرزه در میاد و جوونا فرار می‌کنن و بعد از اون قهرمانای اصلی داستان با موجوداتی خیالی مواجه میشن و... که به نظرم این زیادی آروم بودن سیر داستان تا اینجا شاید بتونه قابل قبول باشه ولی اگه در ادامه هم بخواد همین‌طور بدون طرح سوال و کشمکش که دو تا عامل مهم برای پیشبرد یه داستان هستن پیش بره با توجه به ژانری که داره یه کم ممکنه برای خواننده ایجاد ناامیدی کنه.
🌻🌻🌻🌻🌻
توصیفات: با توجه به فرم کلی که داستان کوتاهه، نسبتاً توصیفات خوبی داشت؛ ولی همچنان جای کار داشت یعنی میتونست بهتر باشه. اوج توصیفات در توصیف مکان و بعد ظاهر بعضی چیز ها بود؛ اما در پرداخت شخصیت ها، زمان و حالات افراد یه مقدار ضعیف بود. جاهایی سعی شده پرداخت درستی صورت بگیره؛ اما بعد انگار نویسنده حوصله‌ش سر رفته و سرسری از توصیف کردن گذشته و این یه جور پراکندگی و عدم تعادل به وجود آورده که باعث ایجاد ضعف در متن داستان شده هر چند نوع پرداخت شخصیت‌ها برای یه داستان کوتاه، رو چون هنوز ماجرا به پایان نرسیده نمیشه به طور کامل در موردش نظر داد با این وجود مشکل اصلی شخصیت ها خامی اون ها بود به طوریکه با خواننده ارتباط بر قرار نمیکردن به عنوان یه خواننده باید بگم که شخصیت‌هایی واقعی بودن اما هنوز به اون حالت طبیعی که باید باشن نرسیده بودن یعنی به ذات و پختگی نرسیده و طریقت کامل انسانی رو نمایش نمیدادن و صرفا فقط میشد به عنوان افراد یه داستان بهشون نگاه کرد با این حال امیدوارم با تموم شدن داستان این مشکل حل بشه.
در واقع شخصیت پردازی هم یکی از عناصر مهم در داستان نویسیه و باید طوری بهش پرداخته بشه که خواننده به راحتی با شخصیت ارتباط برقرار کنه و یه ذهنیت کلی ازش پیدا کنه. نویسنده باید به کاراکترهاش طرز حرف زدن، نوع لباس پوشیدن، افکار و عقاید، احساسات و عادت‌های خاص خودشون رو بده.
🌸🌸🌸🌸🌸
لحن: لحن یه اثر بسته به نوعش، ژانرش و نثرش باید شکل بگیره مثلا اگه ما یه مقاله علمی داریم می‌نویسیم لحن نباید صمیمی و دوستانه باشه بلکه کاملاً باید به نوشته یه لحن رسمی داده بشه. یا اگه یه داستان طنز می‌نویسیم باید لحن نوشته‌مون شوخ و صمیمی و دوستانه باشه. در داستان گارد لنف و نایره لحن تا این‌جا که ماجرا پیش رفته مناسب بوده و مشکلی نداشته.
🌼🌼🌼🌼🌼
آرایه های ادبی حرفه‌ای و پیچیده رو توی داستان ندیدم که البته یه داستان کوتاه مثل شعر و متن ادبی نیست و نیاز زیادی به استفاده از آرایه‌ها نداره.
🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️
گفت و گو: حجم هردو به اندازه و خوب بود و از حوصله سر بر پیش بردن داستان جلوگیری می‌کردن. کیفیت دیالوگ‌ها معمولی بود. نه خوب و نه بد. یه جورایی نه اونقدر گفت و گوهای سنگین و ادبی داشت که بشه گفت و نه دیالوگ های سبک و بی معنی که بشه گفت اصل دیالوگ‌نویسی رعایت نشده. صرفاً میشه گفت فقط خوب بود فضا سازی بین دیالوگ ها ضعیف بود و جای کار داشت و میتونست خیلی عمیق تر و بهتر باشه فضا سازی بین گفت و گوها خیلی مهمه؛ چون حتی اگه دیالوگ پر بار و قوی نباشه میتونه ازش یه چیز قوی و عمیق خلق کنه.
🌺🌺🌺🌺🌺
پارتها: اندازه پارت‌ها صحیح بود و از حداقل و حداکثر مجاز رد نشده بودن. در رابطه با هدفمندسازی هم در کل اونقدر هدف خاصی نداشتن و یک روایت رو پوشش میدادن.
🌻🌻🌻🌻🌻
کشمکش و درگیری: همون‌طور که قبلاً اشاره کوتاهی کردم، کشمکش‌های ذهنی، جسمی، روانی و... اونقدر زیاد توی داستان جلوه نمیکرد و همونهایی هم که بودن خام و نپخته بود و جای کار بیشتری داشت؛ درسته که داستان کوتاهه ولی جذابیت و رسیدن به نقطه اوجش رو همین درگیری‌های داستانی به وجود میارن.
🌸🌸🌸🌸🌸
زاويه ديد: هر داستان، نیاز داره یه زاویه دید خاصی داشته باشه و این به عهده نویسنده‌ای که بهترین و مناسبترین کانون روایت رو برای اثرش انتخاب کنه و با این انتخاب درست، به جذابیت داستانش اضافه کنه. زاویه دید دانای کل نامحدود برای یه داستان کوتاه، به نظر من نمی‌تونه انتخاب جالبی باشه چون نویسنده مجبور میشه خودش همه چیز رو برای خواننده توضیح بده یعنی همون اتفاقی که توی داستان گارد لنف و نایره افتاده و جای سوال و ابهامی باقی نمی‌ذاره که خواننده کنجکاو رو دنبال خودش بکشونه اگه اثر، یه رمان طولانی بود بسته به نوع ژانرش می‌شد از دانای کل مطلق استفاده کرد اما این یه داستان کوتاه فانتزی و احتمالاً معماییه پس بهترین زاویه دید براش می‌تونست سوم شخص محدود باشه که راوی رو محدود می‌کنه و بهش اجازه تعریف همه چیز رو نمیده و تنها دیده‌ها و شنیده‌ها و افکار یه شخصیت رو بیان می‌کنه. یه زاویه دید دیگه‌ای که برای این داستان می‌تونه مناسب باشه اول شخص مفرده هر چند این‌طوری روایت داستان به خاطر یک طرفه به قاضی رفتن شخصیت اصلی غیر قابل اعتماد میشه. با این‌حال انتخابش داستان بهتر و جذابتری به وجود میاره.
🌸🌸🌸🌸🌸

سخن منتقد: معمولاً داستان‌های کوتاه، به طور کلی هدفمند هستن و در نهایت نتیجه‌گیری منطقی‌ای رو تحویل خواننده میدن؛ ولی خب من هدف خاصی از این اثر احساس نکردم فقط یه داستان بود که جنبه سرگرم کنندگی داشت و با توجه به توضیحاتی که دادم سطح نقره‌ای رو مناسبش می‌دونم.
با آرزوی موفقیت برای نویسنده
رده بندی: نوجوانان
اصلاح و بازنویسی نقد: @Nil@85
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #3
اسم اثر: ارتباطی که بین اسم داستان و محتوا وجود داره منطقیه. با توجه به اینکه هر کدوم از کلمه‌های درون نام اثر معنی خاص خودشون رو دارن میشه گفت عنوان، از چیزی که نشون میده در واقع طولانیتر و عمیقتره. در حالت کلی اندازه اسمی که انتخاب شده تقریبا مناسبه.
با اینکه عنوان انتخابی هیچ موضوعی رو از داستان بیان نمیکنه یا باعث افشای محتوا نمیشه؛ ولی ربط مستقیم به داستان داره که نکته مثبتیه‌. اوا و لحن بیان اسم هر چند کمی سخته ولی میتونه مخاطب رو جذب کنه، راحت یاداوری میشه و تکراری نیست؛ ولی برای این‌که بفهمیم کل محتوا رو پوشش میده باید تا پایان داستان صبر کنیم.
🌸🌸🌸🌸🌸
ژانر داستان: ژانرهایی که برای داستان انتخاب شده بودن فانتزی، معمایی و رئالیسم جادویی بودن که حرف و بحث مفصلی می‌طلبه. درسته که اون ژانر فانتزی براش انتخاب مناسبی بوده( چون نویسنده عزیزمون قراره برامون یه دنیای خیالی رو در ادامه اثرش به تصویر بکشه و موجوداتی غیر واقعی رو هم خلق کرده) و هنوز داستانش به حدی پیش نرفته که بدونیم ارتباطی با ژانر معمایی داره یا نه اما از همین الان کاملاً مشخصه که این داستان یه اثر واقعگرای جادویی نیست. چرا این رو میگم؟ اجازه بدین یه توضیح در مورد رئالیسم جادویی بدم تا متوجه منظورم بشید:
اصطلاح رئالیسم جادویی رو در مورد آثار نویسنده‌هایی مثل مارکز، بورخس، میگل آنخل آستوریاس و... به کار میبرن و توی این نوع آثار واقعیت، خیال و رویا و عناصر سحر آمیز در هم آمیخته میشن و یه ترکیبی به وجود میاد که کاملاً مستقل از روش‌های دیگه نوشتنه و چنان واقعیت و خیال با هم ترکیب میشن که حتی خیالی‌ترین اتفاقات کاملاً طبیعی به نظر میرسن و خواننده ماجراهای رخ داده در داستان رو به راحتی می‌پذیره. داستان در یه شکل خیالی نوشته میشه اما ویژگی‌های آثار خیالی رو نداره. ترتیب توالی زمانی هم در این نوع، به هم می‌ریزه و روایت زمانی وقایع خیلی استادانه جا به جا میشه. از آثاری که به سبک و سیاق رئالیسم جادویی نوشته شدن میشه صد سال تنهایی و خزان پدر سالار مارکز رو اسم برد. اما توی داستان گارد لنف و نایرا ما هیچ کدوم از خصوصیات نوع واقعگرای جادویی رو نمی‌بینیم نه عنصر رویا و نه واقعیت درست با هم ترکیب نشدن و اون جا به جایی زمانی رو شاهد هستیم.
🌼🌼🌼🌼🌼
خلاصه: تا زیادی گیج کننده بود. پیچیده نبود؛ ولی گیج کننده چرا و نمیتونست تصور درستی از محتوا رو به مخاطب برسونه اندازه مناسبی داشت؛ اما توی زمینه گنگ و مبهم بودن یه مقدار بهم ریختگی داره که تناسب محتوا رو با خلاصه از بین میبره.
🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️
نقطه شروع: اغاز داستان تقریبا کلیشه ای بود. توی بعضی فیلمای ترسناک، من با همچین نقطه آغازی رو به رو شدم و هر چند سعی شده بود طور دیگه‌ای بیان بشه؛ اما نویسنده خیلی در این مورد موفق نبوده و حتی می‌تونم بگم خیلی سریع میگذره. درسته که توی داستان کوتاه، معمولاً سیر حوادث آروم پیش نمیره؛ ولی اینقدر هم سریع و ناگهانی نمی‌گذره؛ با این حال برای جذب بعضی مخاطب‌ها مناسبه.
🌺🌺🌺🌺🌺
سیر داستان: داستان به آرومی پیش رفت و حتی اون اتفاقاتی که افتادن باعث نشدن اون آرامش به هم بریزه، یعنی تا اینجا هیجان، سوال، ترس یا نگرانی خاصی هم ایجاد نکرده در ابتدا چند تا جوون و نوجوون به یه خونه‌ی خرابه میرن یه سری وسایل پیدا می‌کنن که به نظر طلسم و نفرینه و بعد مخروبه به لرزه در میاد و جوونا فرار می‌کنن و بعد از اون قهرمانای اصلی داستان با موجوداتی خیالی مواجه میشن و... که به نظرم این زیادی آروم بودن سیر داستان تا اینجا شاید بتونه قابل قبول باشه ولی اگه در ادامه هم بخواد همین‌طور بدون طرح سوال و کشمکش که دو تا عامل مهم برای پیشبرد یه داستان هستن پیش بره با توجه به ژانری که داره یه کم ممکنه برای خواننده ایجاد ناامیدی کنه.
🌻🌻🌻🌻🌻
توصیفات: با توجه به فرم کلی که داستان کوتاهه، نسبتاً توصیفات خوبی داشت؛ ولی همچنان جای کار داشت یعنی میتونست بهتر باشه. اوج توصیفات در توصیف مکان و بعد ظاهر بعضی چیز ها بود؛ اما در پرداخت شخصیت ها، زمان و حالات افراد یه مقدار ضعیف بود. جاهایی سعی شده پرداخت درستی صورت بگیره؛ اما بعد انگار نویسنده حوصله‌ش سر رفته و سرسری از توصیف کردن گذشته و این یه جور پراکندگی و عدم تعادل به وجود آورده که باعث ایجاد ضعف در متن داستان شده هر چند نوع پرداخت شخصیت‌ها برای یه داستان کوتاه، رو چون هنوز ماجرا به پایان نرسیده نمیشه به طور کامل در موردش نظر داد با این وجود مشکل اصلی شخصیت ها خامی اون ها بود به طوریکه با خواننده ارتباط بر قرار نمیکردن به عنوان یه خواننده باید بگم که شخصیت‌هایی واقعی بودن اما هنوز به اون حالت طبیعی که باید باشن نرسیده بودن یعنی به ذات و پختگی نرسیده و طریقت کامل انسانی رو نمایش نمیدادن و صرفا فقط میشد به عنوان افراد یه داستان بهشون نگاه کرد با این حال امیدوارم با تموم شدن داستان این مشکل حل بشه.
در واقع شخصیت پردازی هم یکی از عناصر مهم در داستان نویسیه و باید طوری بهش پرداخته بشه که خواننده به راحتی با شخصیت ارتباط برقرار کنه و یه ذهنیت کلی ازش پیدا کنه. نویسنده باید به کاراکترهاش طرز حرف زدن، نوع لباس پوشیدن، افکار و عقاید، احساسات و عادت‌های خاص خودشون رو بده.
🌸🌸🌸🌸🌸
لحن: لحن یه اثر بسته به نوعش، ژانرش و نثرش باید شکل بگیره مثلا اگه ما یه مقاله علمی داریم می‌نویسیم لحن نباید صمیمی و دوستانه باشه بلکه کاملاً باید به نوشته یه لحن رسمی داده بشه. یا اگه یه داستان طنز می‌نویسیم باید لحن نوشته‌مون شوخ و صمیمی و دوستانه باشه. در داستان گارد لنف و نایره لحن تا این‌جا که ماجرا پیش رفته مناسب بوده و مشکلی نداشته.
🌼🌼🌼🌼🌼
آرایه های ادبی حرفه‌ای و پیچیده رو توی داستان ندیدم که البته یه داستان کوتاه مثل شعر و متن ادبی نیست و نیاز زیادی به استفاده از آرایه‌ها نداره.
🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️
گفت و گو: حجم هردو به اندازه و خوب بود و از حوصله سر بر پیش بردن داستان جلوگیری می‌کردن. کیفیت دیالوگ‌ها معمولی بود. نه خوب و نه بد. یه جورایی نه اونقدر گفت و گوهای سنگین و ادبی داشت که بشه گفت و نه دیالوگ های سبک و بی معنی که بشه گفت اصل دیالوگ‌نویسی رعایت نشده. صرفاً میشه گفت فقط خوب بود فضا سازی بین دیالوگ ها ضعیف بود و جای کار داشت و میتونست خیلی عمیق تر و بهتر باشه فضا سازی بین گفت و گوها خیلی مهمه؛ چون حتی اگه دیالوگ پر بار و قوی نباشه میتونه ازش یه چیز قوی و عمیق خلق کنه.
🌺🌺🌺🌺🌺
پارتها: اندازه پارت‌ها صحیح بود و از حداقل و حداکثر مجاز رد نشده بودن. در رابطه با هدفمندسازی هم در کل اونقدر هدف خاصی نداشتن و یک روایت رو پوشش میدادن.
🌻🌻🌻🌻🌻
کشمکش و درگیری: همون‌طور که قبلاً اشاره کوتاهی کردم، کشمکش‌های ذهنی، جسمی، روانی و... اونقدر زیاد توی داستان جلوه نمیکرد و همونهایی هم که بودن خام و نپخته بود و جای کار بیشتری داشت؛ درسته که داستان کوتاهه ولی جذابیت و رسیدن به نقطه اوجش رو همین درگیری‌های داستانی به وجود میارن.
🌸🌸🌸🌸🌸
زاويه ديد: هر داستان، نیاز داره یه زاویه دید خاصی داشته باشه و این به عهده نویسنده‌ای که بهترین و مناسبترین کانون روایت رو برای اثرش انتخاب کنه و با این انتخاب درست، به جذابیت داستانش اضافه کنه. زاویه دید دانای کل نامحدود برای یه داستان کوتاه، به نظر من نمی‌تونه انتخاب جالبی باشه چون نویسنده مجبور میشه خودش همه چیز رو برای خواننده توضیح بده یعنی همون اتفاقی که توی داستان گارد لنف و نایره افتاده و جای سوال و ابهامی باقی نمی‌ذاره که خواننده کنجکاو رو دنبال خودش بکشونه اگه اثر، یه رمان طولانی بود بسته به نوع ژانرش می‌شد از دانای کل مطلق استفاده کرد اما این یه داستان کوتاه فانتزی و احتمالاً معماییه پس بهترین زاویه دید براش می‌تونست سوم شخص محدود باشه که راوی رو محدود می‌کنه و بهش اجازه تعریف همه چیز رو نمیده و تنها دیده‌ها و شنیده‌ها و افکار یه شخصیت رو بیان می‌کنه. یه زاویه دید دیگه‌ای که برای این داستان می‌تونه مناسب باشه اول شخص مفرده هر چند این‌طوری روایت داستان به خاطر یک طرفه به قاضی رفتن شخصیت اصلی غیر قابل اعتماد میشه. با این‌حال انتخابش داستان بهتر و جذابتری به وجود میاره.
🌸🌸🌸🌸🌸

سخن منتقد: معمولاً داستان‌های کوتاه، به طور کلی هدفمند هستن و در نهایت نتیجه‌گیری منطقی‌ای رو تحویل خواننده میدن؛ ولی خب من هدف خاصی از این اثر احساس نکردم فقط یه داستان بود که جنبه سرگرم کنندگی داشت و با توجه به توضیحاتی که دادم سطح نقره‌ای رو مناسبش می‌دونم.
با آرزوی موفقیت برای نویسنده
رده بندی: نوجوانان
اصلاح و بازنویسی نقد: @Nil@85

نویسنده: @Aby
منتقد: @Laluosh
اصلاح و بازنویسی نقد: @Nil@85

سطح: نقره‌ای
رده‌بندی: نوجوانان
اختصاصی: نیست

@N O.o R
@مدیر تایپ
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #4
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین