. . .

نقد و بررسی نقد و بررسی سریال گامبی وزیر

تالار سینما و تئاتر

at♧er

رمانیکی نقره‌ای
کاربر ثابت
رمانیکی
شناسه کاربر
1484
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-03
آخرین بازدید
موضوعات
124
نوشته‌ها
837
راه‌حل‌ها
7
پسندها
3,826
امتیازها
483
محل سکونت
مثلث برمودا ∆

  • #1
سریال The Queen’s Gambit «گامبی وزیر» علاوه‌بر چشاندن لذت شطرنج به دوستداران آن، پا را فراتر گذاشته و با تلفیق زیر ژانر بلوغ و حال و هوای جنگ سرد، طیف وسیع‌تری از مخاطبان را همراه می‌کند.
در نگاه اول، شاید تصورش دشوار باشد که سریالی، با محوریت یک کاراکتر شطرنج باز، بتواند به مدت ۷ قسمت مخاطبان را جذب خود کند. این تصور هم ممکن است به واسطه ماهیت بازی شطرنج پیش بیاید. اینکه دو نفر روبروی هم بنشینند و همه چیز در ذهنشان بگذرد و تنها کرد تصویری‌اش، حرکات مهره‌ها روی یک صفحه سیاه و سفید باشد، در بهترین حالت صرفا برای علاقمندان به این ورزش جذاب است. پس تکلیف دیگر مخاطبان چیست؟ کسانی که از قواعد این بازی هیچ اطلاعی ندارند یا اصلا به آن علاقه‌ای هم ندارند چگونه می‌توانند با این سریال همراه شوند؟ بگذارید از همین دریچه استفاده کنیم. سازندگان سریال، رمز موفقیتشان در اشراف به همین مسئله بوده است.

اینکه سریالی بسازند که شطرنج تنها بهانه‌ روایت اصلی‌اش باشد و پا را فراتر هم بگذارند. اما بیایید قبل از ورود به ابعاد گسترده‌تر آن، یکبار دیگر همچون خود سریال، به ماهیت این بازی دقیق‌تر نگاه کنیم. آیا بازی شطرنج تنها به نشستن دو نفر روبروی هم و حرکت دادن چند مهره ختم می‌شود؟ یا اینکه شطرنج خلاصه می‌شود در بازی نگاه‌ها. نگاه‌هایی که مهم‌ترین دستاورد بصری این بازی هستند که هم کارگردان و هم بازیگران به خوبی روی آن حساب باز کرده‌اند. نگاه برنده، نگاه نگران، نگاه غرق فکر و نگاه حاکی از ترس شکست، همه و همه جایش در مدیوم تصویر است. عنصری که از توصیف‌های رمان والتر تویس می‌تواند بیرون کشیده شود و احساسش در یک کلوز آپ سینمایی خلاصه شود. طبعا از چشم‌های جادویی آنیا تیلور نباید غافل شد که به خوبی هم خودش و هم کارگردان روی قصه گویی این چشم‌ها متمرکز شده‌اند.

مسابقه شطرنج در سریال گامبی وزیر
 

at♧er

رمانیکی نقره‌ای
کاربر ثابت
رمانیکی
شناسه کاربر
1484
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-03
آخرین بازدید
موضوعات
124
نوشته‌ها
837
راه‌حل‌ها
7
پسندها
3,826
امتیازها
483
محل سکونت
مثلث برمودا ∆

  • #2
از نگاه‌ها که بگذریم، شطرنج بازی معاشرت است، دو نفر با هم دست می‌دهند، پشت یک میز می‌نشینند، مدام به یکدیگر نگاه می‌کنند، چند کلام با هم صحبت می‌کنند و خاطره این بازی را می‌سازند. این ارتباط غالبا برایشان فراتر رفته و به بیرون از بازی شطرنج هم کشیده می‌شود. همان‌طور که برای بث هارمن (با بازی آنیا تیلور) و رقبایش این اتفاق می‌افتد. زیست و رفاقت همه آن‌ها به واسطه شطرنج، به یکدیگر گره می‌خورد. حتی اگر در ابعاد وسیع نگاه کنیم شاهد هستیم که در اواخر سریال، بازی فردی شطرنج، اتحادی جمعی در پشت صحنه‌اش دارد. آن هم وقتی که همه رقبای آنا در انتها با تحلیل بازی و مشورت‌هایشان به کمک او می‌آیند. حتی یکی از آن‌ها که بنی باشد، به مقایسه روحیه فرد گرایی آمریکایی‌ها در مقایسه با روحیه جمعی روس‌ها می‌پردازد و هدفش از کمک به هارمن جنبه ملی گرایانه دارد.
اما این معاشرت تنها به بازی شطرنج محدود نمی‌شود. تصور کنید برای کاراکتری که از کودکی در یتیم خانه بوده و هیچ ارتباطی با جهان بیرون از آن نداشته است، طبعا وقتی یک قیم پیدا می‌کند و به محیط بیرون از آن‌جا می‌رود، گویی دوباره متولد شده است. مواجهه او با جهان بیرونی و حتی تغییرات درونی خودش، بستری جدای از بازی شطرنج را برای طیف وسیعی از مخاطبان فراهم می‌کند که به‌نوعی تمام مولفه‌های زیر ژانر بلوغ را هم در دل خود دارد. آنیا از ارتباط با جنس مخالف و همین طور از ابعاد زنانه خود، شناخت کاملی ندارد. همه چیز برایش حیرت انگیز است. حتی ساده‌ترین چیزها. داشتن یک اتاق، همراهی یک مادر و به‌دست آوردن اندکی پول. هرچه قدر هم که در مسیرش پیش می‌رود، مفاهیم عمیق‌تری را تجربه می‌کند. غم از دست دادن مادرخوانده، مستاصل بودن از ابراز احساسات و پیش بردن یک رابطه و درنهایت مواجهه و پیوند خوردن با جوهره زندگی‌اش، یعنی تنهایی.

تنهایی او آن هم نه فقط به واسطه فقدان فیزیکی آدم‌ها در کنارش، بلکه به واسطه آنکه اساسا دختری در آن سن که هر جایگاه مهمی که در دنیای شطرنج وجود دارد را یکی یکی کسب می‌کند، خطر پوچ گرایی همواره بر زندگی‌اش سایه می‌اندازد. به همین دلیل است که بسیاری به او می‌گویند نباید همه زندگی‌ات، شطرنج باشد. البته که نوعی کمال گرایی، همواره قهرمانان درام‌های ورزشی را به‌تنهایی محکوم می‌کند. به فضایی که کمتر کسی آن‌ها را به معنای واقعی درک می‌کند. قهرمان‌هایی که خواسته یا ناخواسته، هویتشان، زیستشان، با حرفه ورزشی که دنبال می‌کنند گره می‌خورد و معنا می‌یابد. رهایی یافتن از آن، به هیچ عنوان ساده نیستـ.

اما این معاشرت تنها به بازی شطرنج محدود نمی‌شود. تصور کنید برای کاراکتری که از کودکی در یتیم خانه بوده و هیچ ارتباطی با جهان بیرون از آن نداشته است، طبعا وقتی یک قیم پیدا می‌کند و به محیط بیرون از آن‌جا می‌رود، گویی دوباره متولد شده است. مواجهه او با جهان بیرونی و حتی تغییرات درونی خودش، بستری جدای از بازی شطرنج را برای طیف وسیعی از مخاطبان فراهم می‌کند که به‌نوعی تمام مولفه‌های زیر ژانر بلوغ را هم در دل خود دارد. آنیا از ارتباط با جنس مخالف و همین طور از ابعاد زنانه خود، شناخت کاملی ندارد. همه چیز برایش حیرت انگیز است. حتی ساده‌ترین چیزها. داشتن یک اتاق، همراهی یک مادر و به‌دست آوردن اندکی پول. هرچه قدر هم که در مسیرش پیش می‌رود، مفاهیم عمیق‌تری را تجربه می‌کند. غم از دست دادن مادرخوانده، مستاصل بودن از ابراز احساسات و پیش بردن یک رابطه و درنهایت مواجهه و پیوند خوردن با جوهره زندگی‌اش، یعنی تنهایی.

تنهایی او آن هم نه فقط به واسطه فقدان فیزیکی آدم‌ها در کنارش، بلکه به واسطه آنکه اساسا دختری در آن سن که هر جایگاه مهمی که در دنیای شطرنج وجود دارد را یکی یکی کسب می‌کند، خطر پوچ گرایی همواره بر زندگی‌اش سایه می‌اندازد. به همین دلیل است که بسیاری به او می‌گویند نباید همه زندگی‌ات، شطرنج باشد. البته که نوعی کمال گرایی، همواره قهرمانان درام‌های ورزشی را به‌تنهایی محکوم می‌کند. به فضایی که کمتر کسی آن‌ها را به معنای واقعی درک می‌کند. قهرمان‌هایی که خواسته یا ناخواسته، هویتشان، زیستشان، با حرفه ورزشی که دنبال می‌کنند گره می‌خورد و معنا می‌یابد. رهایی یافتن از آن، به هیچ عنوان ساده نیست.

بث هارمن در تنهایی خود مشغول بازی شطرنج در سریال گامبی وزیر
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین