زخم کاری بر اساس رمانی به نام بیست زخم کاری نوشته «محمود حسینی نژاد» ساخته شده که خود این
رمان کوتاه (انتشار یافته در نشر چشمه که اتفاقا این روزها بخاطر پخش سریال نسخه فیزیکی آن کمیاب هم شده!) نیز برداشتی از آزاد از
نمایشنامه جاویدان مکبث اثر ویلیام شکسپیر است. هیچ
داستان و قصه دیگری مانند مکبث به مساله قدرت و تشنه بودن برای آن نپرداخته است و موارد دیگر تقلیدی ناشیانه و یا کپی خوبی از آمالهای مکبث و لیدی مکبث (همسرش) را نشان میدهند.
تراژدی شکسپیر روایت زندگی سرداری به نام «مکبث» است که «دانکن»، پادشاه شریف و مهربان اسکاتلند، او را از میان هواخواهان خود برمیکشد و به او جایگاهی بلند میبخشد، اما مکبث با تلقین جادوگران و وسوسه نفس و اغوای زن جاهطلبش در شبی که پادشاه مهمان اوست او را در خواب به قتل میرساند. مکبث از آن پس گرفتار عذاب وجدان میشود، آنچنانکه هر اتفاقی او را هراسان میکند.
در این
نمایشنامه قدرت حرف اول و آخر را میزند و تمام خصلتهای بد و پلیدی که در کنار قدرت گرفتن به سراغ آدمی میرود به زیبایی هرچهتمامتر روایت میشوند. زمانی که انسان عادی به اندک قدرتی میرسد کاملا خودش را عوض میکند و این تغییرات آرام آرام صورت میگیرد ولی ذره ذره نیز شتاب میگیرد. درست مانند سریال که در قسمت اول به نظر میرسد حرف چندانی برای گفتن ندارد و حالا پس از پخش قسمت دوم و سوم، به جایی رسیده که تماشاگران بیصبرانه منتظر ادامه نمایش چیده شده توسط مهدویان هستند.
زخم کاری
داستان خانوادهای ایرانی را روایت میکند که پدربزرگ خاندان یک فعال اقتصادی بسیار کلهگنده است و کسب و کار خودش را خانوادگی راه انداخته است. این خانواده بزرگ هر یک نقش کوچکی در بیزینس عظیم «خان عمو» دارند. یک نفر حقوقدان هولدینگ است و یکی منشی و یکی هم «منطقه» دارد و در واقع
مدیریت یک سری محدودههای خاص به آنها سپرده شده است. خان عمو و خانواده بزرگش روابط پیچیدهای با یکدیگر دارند ولی علیالظاهر همگی با هم خوب و خوش و خرم هستند، البته به جز پسر خان عمو (ناصر) و پسر «حاج آقا اسمال چی»؛ مردی که همسر سمیرا بوده ناصر یا همان پسر خان عمو! چندان چشم دیدنش را ندارد؛ هرچند فرزندان این دو نفر که نوجوانانی پرشور هستند با یکدیگر روابط عاطفی برقرار کردهاند.