- شناسه کاربر
- 277
- تاریخ ثبتنام
- 2021-01-07
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 374
- نوشتهها
- 4,754
- راهحلها
- 74
- پسندها
- 32,119
- امتیازها
- 837
- محل سکونت
- آغوش مــآه
نام داستان: پوکر
نام نویسنده: N.G
@G O-O N
خلاصه:
گفتند حکم؟
ورق دست گرفتیم و خندیدیم!
قرار شد حکم آفتابگردان باشد!
تمام سر ها دست خورشید بود.
زمین دست از ما گرفت...
دو به دو دل دادیم!
آسمان، آسِمان را برید!
دو به تک باختیم...
بازی مقابل چشمان یار عاقبت ندارد!
"هومن شریفی با تغییر"
مقدمه:
این روزها دلم هوای بازی های کودکی کرده!
قایم موشک بازی کنیم؟
قایم بشوم تو پیدایم نکنی؟
شاید هم بالا بلندی بد نباشد؟
من بالا بروم... و دیگر پایین نیایم؟
بگذار کمی راحت ترش کنیم...! هوم؟
یادم می آید استپ آزاد را خوب بلد بودی!
پس استپ آزاد بازی میکنیم!
من میگویم استپ! و دیگر آزادش نمیکنم!
آه! میگویی تمام اینها سخت است!
پس بیا امروزی باشیم.
پوکر بازی میکنیم...
من همه چیزم را میبازم!
فقط! دست از سرِ روزگارم بردار...
*نقد کاربران*
نام موضوع : معرفی و نقد داستان پوکر| G O_O N
دسته : نقد خوانندگان آثار