بحث و گفتگو مشاعره

[tor_anj.kh]

مردم از درد و نمی آیی به بالینم هنوز / مرگ خود می بینم و رویت نمی بینم هنوز

زنده‌ام بی تو همین قدر که دارم نفسی
از جدایی نتوان گفت به جز آه سخن

 

[IM AIDEN]

زنده‌ام بی تو همین قدر که دارم نفسی
از جدایی نتوان گفت به جز آه سخن

نقش مرغی در قفس افتاده روی کاشی‌ام
اشتباهی اتّفاق افتاده در نقّاشی‌ام!
بطری خالی به ساحل می‌رسد؛ بازش کنید
من وصیّت‌نامه‌ی یک ناخدای ناشی‌ام...

 

[tor_anj.kh]

نقش مرغی در قفس افتاده روی کاشی‌ام
اشتباهی اتّفاق افتاده در نقّاشی‌ام!
بطری خالی به ساحل می‌رسد؛ بازش کنید
من وصیّت‌نامه‌ی یک ناخدای ناشی‌ام...

موجم و جرأت پیش آمدنم نیست، مگر
به دل سنگ تو از من نرسد آزاری

 

[IM AIDEN]

موجم و جرأت پیش آمدنم نیست، مگر
به دل سنگ تو از من نرسد آزاری

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

 

[tor_anj.kh]

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

روزی که تو را نیز به دریا بسپارم
نفرین گل سرخ بر این شرم که نگذاشت
یک‌بار به پیراهن تو ب×و×س×ه بکارم

 

[IM AIDEN]

روزی که تو را نیز به دریا بسپارم
نفرین گل سرخ بر این شرم که نگذاشت
یک‌بار به پیراهن تو ب**و**س**ه بکارم

‌‌‌‌‌ معرکه‌ی قشنگی
میشود پیری دل
اگربه پای تو گیر باشد

 

[tor_anj.kh]

‌‌‌‌‌ معرکه‌ی قشنگی
میشود پیری دل
اگربه پای تو گیر باشد

‌‌‌‌‌

در سینه‌ام آویخته دستی قفسی را
تا حبس نفس‌های خودم را بشمارم

 

[IM AIDEN]

در سینه‌ام آویخته دستی قفسی را
تا حبس نفس‌های خودم را بشمارم

ما کیستیم؟ عاشق از جان گذشته‌ای
با درد خود گرفته ز درمان گذشته‌ای
در راه دوست دین و دل از دست داده‌ای
هستی به باد رفته‌ی از جان گذشته‌ای

 

[tor_anj.kh]

ما کیستیم؟ عاشق از جان گذشته‌ای
با درد خود گرفته ز درمان گذشته‌ای
در راه دوست دین و دل از دست داده‌ای
هستی به باد رفته‌ی از جان گذشته‌ای

یک بار به من قرعه عاشق شدن افتاد
یک بار دگر، بار دگر، بار دگر… نه!

 

[IM AIDEN]

یک بار به من قرعه عاشق شدن افتاد
یک بار دگر، بار دگر، بار دگر… نه!

همه کس به یک خوی و یک خاست نیست
ده انگشت با یکدیگر راست نیست