. . .

شعر لیلی و مجنون

تالار متفرقه ادبیات

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #1
داستان بسیار زیبا و خواندنی و حزن انگیز عشق لیلی و مجنون
عشق واژه ای آشنا برای همه موجودات زنده می باشد علاوه بر اینکه عشق در میان انسانها وجود دارد حتی حیوانات نیز معنی و مفهوم عشق را درک می کنند زندگی بدون عشق یک زندگی سرد و بی روح و کسل کننده است خداوند عشق را در نهاد همه موجودات قرار داده تا بتوانند به واسطه ی آن یک زندگی زیبا و دل انگیز را در این جهان بیکران تجربه کنند مانند عشق مادر به فرزند عشق ،عشق خواهر به خواهر و برادر عشق به خدا و عشق زن و شوهر به همدیگر.
 
نام موضوع : لیلی و مجنون دسته : متفرقه ادبیات

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #2
گفتیم عشق همیشه در ذات انسان بوده و در واقع با آفرینش او عشق نیز همراهش زاده می شود و اختصاصی به زمان و مکان خاص ندارد اما عشق ها نیز دارای کمییت و کیفیت هستند یعنی عشق هایی هستند که موقتی بوده و ممکن است پس از یک دوره ی کوتاه برای مدتی یا همیشه از بین بروند ولی عشقهایی نیز هستند که تا آخر عمر ممکن است باقی بماند تا وقتی که دو عاشق به هم برسند و یا تا زمانیکه بهم نرسیده اند نیز ادامه یابد. در این مورد می توان به عشق لیلی و مجنون اشاره کرد که واقعا عشق اسطوره ای و بی مثال داشتند که از گذشته ی دور تا کنون زبان به زبان و نسل به نسل چرخیده و امروزه نیز کتابهای بسیاری در مورد آن نگاشته شده است در واقع می توان از عشق لیلی و مجنون به عنوان یک الگوی بی نظیر یاد کرد که شاید در تاریخ کمتر عشقی مانند آنها جاودانه بوده است.
 

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #3
قصّه عاشقانه ی لیلی و مجنون از بهترین و تکرار نشدنی ترین منظومه غنایی در ادبیات فارسی محسوب می شود که از گذشته تاکنون جایگاه والایی در ادبیات فارسی داشته است چه فارسی زبانان و چه غیر فارسی زبانان در شعر ها و قصه هایشان به اهمیت و ارزش این اثر فاخر بارها و بارها اشاره کرده اند در ادبیات فارسی برای اولین بار نظامی گنجوی در کتاب لیلی و مجنون این داستان با ارزش را به صورت شعر نوشت. بعد از نظامی نویسندگان زیادی در میدان شعر و ادب توانستند چه به صورت نثر چه نظم آن را به رشته ی تحریر در آورند "عندلیب نور محمد" از قصه پردازان و شاعران ترکمن و به نام می باشد که با پیروی از مثنوی معنوی به نگارش لیلی و مجنون پرداخته است.
 

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #4
%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D9%88-%D9%85%D8%AC%D9%86%D9%88%D9%86.jpg


مجنون دیوانه وار عاشق لیلی بود و شب و روزش را با فکردن به لیلی سپری می کرد رفیقان نابخرد او که مفهوم عشق و عاشقی را نمی دانستند شروع به سرزنش مجنون می کردند می گفتند که برای چه آنقدر به لیلی علاقمند است در حالیکه لیلی آن چنان هم زیبا نیست و او را نکوهش می کردند که دخترانی زیباتر و خوشگلتر از لیلی در شهر است ولی تو چرا از میان این همه دختر لیلی را انتخاب کرده ای بهتر است که لیلی را فراموش کنی و دختر دیگری برای عاشق شدن انتخاب کنی ولی مجنون در جواب آنها این چنین می گفت :لیلی در نظر من آنقدر زیبا و دلفریب است که همتایی ندارد او مانند کوزه ی زیبا و فریبنده ی شـ×ر×ا×ب است و من از این کوزه ی شـ×ر×ا×ب فقط زیبایی نوش جان می کنم.
 

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #5
من از چهره ی لیلی به لطف خدا شرابی می نوشم که مرا م×س×ت زیبایی لیلی می کند شما به ظاهر و قیافه ی بیرونی کوزه می نگرید در حالیکه برای من قیافه ی کوزه اهمیتی ندارد. کوزه در واقع چهره ی بیرونی است و زیاد اهمیتی ندارد آنچه که مهم است شـ×ر×ا×ب درون کوزه است که مدهوش کننده می باشد. پروردگار از کوزه ی لیلی به شما سرکه ی بی ارزش داده در حالیکه به من شـ×ر×ا×ب بخشیده است.چرا که شما عاشق نیستید و ارزش آن را نمیدانید ولی من عاشق لیلی هستم و او را هرگونه که هست می پسندم و دوستش دارم.
 

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #6
شما ظاهر بین هستید و فقط صورت و ظاهر کوزه را مشاهد می کنید و شرابی که خالص است با چشمان آلوده ی شما قابل دیدن نیست خداوند از یک کوزه ممکن است به یکی عسل بدهد به یکی سم و به یکی شـ×ر×ا×ب، این در واقع برداشتهای شماست که چه دیدگاهی در مورد آن داشته باشید مثلا دریا برای یک پرنده هیچ وقت خانه نمی شود چرا که پرنده شنا بلد نیست و در دریا غرق می شود ولی مرغابی که شناگر ماهری است دریا برای او یک خانه ی سرشار از نعمت است و هیچ وقت در آن غرق نمی شود.
%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D9%88-%D9%85%D8%AC%D9%86%D9%88%D9%86.jpg
 

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #7
در چند صد قرن پیش مردم عربستان به صورت قبیله ای زندگی می کردند یکی از این قبایل هم قبیله ای به نام بنی عامر بود هر قبیله دارای حاکمی بود قبیله ی بنی عامر هم حاکمی داشت که در جوانمردی بی همتا و در هنرمندی در همه جا مشهور بود اما هیچ بچه ای نداشت همیشه به پیشگاه خداوند مهربان دعا می کرد و شب و روز با خدا راز و نیاز می کرد تا خداوند کریم به او پسری همانند مروارید درخشان بخشید پدرش اسم او را قیس نامید قیس پسری بسیار زیبا روی در میان دیگر قبایل بود قیس کم کم رشد کرد و بزرگ شد و پدرش او را برای فرا گرفتن علم و دانش راهی مکتب کرد در مکتب دختران و پسران خردسال برای درس خواندن با هم حضور می یافتند و از محبت و علم معلم خود بهره می جستند در مکتب میان دختران ، دختری بود:

ﻣﺎه ﻋﺮﺑی ﺑﻪ رخ ﻧﻤﻮدن

ﺗﺮک ﻋﺠﻤی ﺑﻪ دل رﺑﻮدن

در ﻫﺮ دلی از ﻫﻮاش ﻣﻴلی

ﮔﻴﺴﻮش ﭼﻮ ﻟﻴﻞ و ﻧﺎم ﻟﻴلی
 

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #8
که قیس بیشتر از دیگران به او توجه می کرد چرا که قیس پس از آشنا شدن با آن دختر چنان واله و شیدای او شده بود که همه، بعد از آن قیس را دیوانه خطاب می کردند قیس همچون دیوانه ها هر روز دور کوه نجد را که قبیله ی لیلی در آنجا ساکن بودند را طواف می کرد. قیس و لیلی در راه مکتب با هم آشنا شده بودند و بعدها چنان عاشق هم شدند که قصه ی آنها در کتابها نوشته شد آنها ابتدا عشقشان را از همه مخفی کردند اما از آنجا که عشق هرگز نمی تواند در پستوی دل مخفی بماند لذا آن دو رازشان بر ملا شد و داستان عشقشان در همه جای این دنیای بیکران پراکنده شد.

لیلی از یک خانواده ی پولدار و شناخته شده بود برای همین پدرش برای تنها دخترش آرزوها داشت و هرگز حاضر نبود دختر زیبا و یکی یک دانه اش را به هرکسی بدهد آنهم قیس ،پسری که هیچ چیز در دنیا نداشت و تنها داراییش یک دل عاشق و مهربان بود که آنهم با تمام وجودش در عشق لیلی گم شده بود.
 

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #9
قصه ی عشق لیلی و مجنون در همه جا فاش شده بود و همه ی قبایل از این راز خبر داشتند لذا مجنون از پدرش خواست به خواستگاری لیلی برود اما پدر لیلی به دلیل دشمنی که از قبل از قبیله ی قیس داشت به خواستگاری پدر قیس جواب رد داد و پدر قیس به پدر لیلی گفت:

ﻣﻦ درﺧﺮم و ﺗﻮ درﻓﺮوشی

ﺑﻔﺮوش ﻣﺘﺎع اﮔﺮ ﺑﻬﻮشی

اما حال قیس بعد ازشنیدن خبر رد، روز به روز بدتر می شد و پدرش که این وضع قیس را می دید بسیار ناراحت می شد و شروع به پند و اندرز دادن به قیس می کرد و مجنون بعد از شنیدن پند و اندرزهای پدر:

ﺗﺮﻛﺎﻧﻪ ز ﺧﺎﻧﻪ رﺧﺖ ﺑﺮﺑﺴﺖ

در ﻛﻮچگه رﺣﻴﻞ ﺑﻨﺸﺴﺖ

ﭼﻮن واﻣﻖ از آرزوس ﻋﺬرا

ﮔﻪ ﻛﻮه ﮔﺮﻓﺖ و ﮔﺎه ﺻﺤﺮا
 

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,555
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #10
%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D9%88-%D9%85%D8%AC%D9%86%D9%88%D9%86.jpg

وقتی که فامیلها و اقوام قیس بیچارگی پدر و پریشان حالی قیس را دیدند ﮔﻔﺘﻨﺪ:

ﺑﻪ اﺗﻔﺎق ﻳک ﺳﺮ

ﻛﺰ ﻛﻌﺒﻪ ﮔﺸﺎده ﮔﺮدد

اﻳﻦ در ﺣﺎﺟﺘﮕﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﺟﻬﺎن اوﺳـﺖ

ﻣﺤﺮاب زﻣﻴﻦ و آﺳﻤﺎن اوﺳﺖ

مجنون که با شنیدن جواب رد از پدر لیلی مدام گریه و زاری میکرد اما از اقدامش دست بردار نبود ، اما قبیله ی لیلی هم بیکار نمی نشستند و او را آزار و اذیت می کردند و در آخر مجنون مجبور به فرار شد مجنون که درمانده شده بود شخصی به نام نوفل را برای بار چندم به خواستگاری لیلی فرستاد اما باز هم هیچ فایده ای نداشت و جواب آنها باز هم منفی بود .پدر مجنون وقتی که پسرش را در آن حال می دید بسیار غمگین و ناراحت می شد لذا تصمیم گرفت تا مجنون را به کعبه ببرد و به مجنون گفت که از درگاه خداوند طلب شفاعت و یاری کند و مجنون نیز اینگونه با خدای خود شروع به سخن گفتن کرد:

ﻛﺰ ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﻏﺎﻳتی رﺳﺎﻧم

ﻛﻮ ﻣﺎﻧﺪ اﮔﺮ ﭼﻪ ﻣﻦ ﻧﻤﺎﻧﻢ

ﻳﺎرب ﺗﻮ ﻣﺮا ﺑﻪ روی ﻟﻴلی

ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﺪه زﻳﺎده ﻣﻴلی

از ﻋﻤﺮ ﻣﻦ آﻧﭽﻪ ﻫﺴﺖ ﺑﺮ ﺟﺎی

ﺑﺴﺘﺎن و ﺑﻪ ﻋﻤﺮ ﻟﻴلی اﻓﺰای
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
3
بازدیدها
136

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین