- شناسه کاربر
- 300
- تاریخ ثبتنام
- 2021-01-16
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 519
- نوشتهها
- 4,411
- راهحلها
- 183
- پسندها
- 35,139
- امتیازها
- 1,008
- سن
- 19
- محل سکونت
- خرابههای خاطرات :)
شاید شما هم هنگام خواندن برخی گزینگویهها از قدرت آنها شگفتزده شده باشید. قدرتی که از نسبت معکوسِ میان اندازهٔ متن گزینگویه و معنای آن سرچشمه میگیرد و از ویژگیهای خاص این ژانر است.
چطور این حجم بیشینه از معنا، در کمینهٔ کلام جا گرفته است؟
گزینگویهها چطور کار میکنند و چه تکنیکهایی ممکن است در گزینگویگی به کار آید؟
نگاهی دقیقتر به این ژانر میتواند به سطح پیچیدهتری از آگاهی بیانجامد که شما را از یک خواننده منتقد فراتر برد و به درک بهتر تکنیکهای گزیدهگویی خلاق کمک کند.
مقالهٔ پیش رو نوشتاری در باب کوتاهترین گونهٔ ادبی یعنی گزینگویه است. گزینگویه به عنوان واحد بنیادین تفکرِ قابل فهم، میکروفرمی است که از ژرفنای فرهنگها و تاریخهای جهان تاب آورده است، از کنفسیوس تا توییتر، از هراکلیتوس تا نیچه و از بودا تا عیسی. در گزینگویه هیچ چیزی زائد نیست و هر کلمه وزنی دارد.
در این مقاله میخواهیم به دور از هیاهوی شبکههای اجتماعی، به بررسی حیاتِ ژرف گزینگویهها بهعنوان یک فرم ادبی بپردازیم.
تعریف گزینگویه
گزینگویه عبارتی یک یا چند جملهای است که مستقل از هر متنی و مستقل از عبارات قبل و بعدش در هر متنی، حاوی معنای کامل و مستقلی است که البته این معنای عمیق و ژرف در قامت یک ساختار ادبی و فاخر ترکیب یافته است و نسبتی روشن و دقیق میان صورت و معنا و فرم و مضمون حاکم است و از این حیث تناسب کامل دارد.
گزینگویه بصیرتی اجمالی است که در قالب عبارات و جملاتی شیوا و بلیغ و در عین حال سرشار از ظرائف و دقائق ادبی بیان شده و حاوی دقائق فراوان حکمی و معرفتی است که نیازمند آن است تا از عالم اجمال به وسیله تفسیر به عالم تفصیل قدم نهد تا تمامی معانی حکمی و معرفتی مستتر و مندرج در آن تبیین گردد. این عبارات متضمن افقهای معرفتی و حکمی والایی است که تفصیل و تفسیر آنان کار هر کسی نیست و اهل خود را میطلبد.
نکتهٔ دیگر آن است که گزینگویه متضمن نحوی بصیرتهای ناب ملفوف به اشارت و رمز است که بیشتر در قالب استعاره و آرایههای ادبی رخ مینماید و متمثل میشود، که همین امر آن را مستعد تأویل و تفسیر و تفصیل مینماید.
دکتر محمد علی مختاری در مقدمهٔ کتاب «فرهنگ و پندنامه غرغریون» تالیف جاناتان گرین اینگونه مینویسد که:
افوریسمهای بقراط سیاههٔ بلندبالایی از آراء دربارهی عوارض و علائم امراض بود. بعدها این واژه در فرضیههای علوم فیزیکی و سپس در علوم به طور عام به کار رفت.
در قرنهای ۱۷ و ۱۸ میلادی افوریسم به نثر غیر تخیلی موجز اطلاق میشد. پاسکال، لاورشفوکو و لبرویر جزو قصارنویسان شاخص قرن هجدهم هستند.
رنه شار افوریسم را وسیله «خرد کردن زبان» (pulverising) میداند. یعنی باعث میشود کلمات منفرد یا گروهی از لغات از قید بدیع و ضرورت وضوح رهایی یابند و به صورت صخرههای یک مجمعالجزایر مغروق در آیند.
چطور این حجم بیشینه از معنا، در کمینهٔ کلام جا گرفته است؟
گزینگویهها چطور کار میکنند و چه تکنیکهایی ممکن است در گزینگویگی به کار آید؟
نگاهی دقیقتر به این ژانر میتواند به سطح پیچیدهتری از آگاهی بیانجامد که شما را از یک خواننده منتقد فراتر برد و به درک بهتر تکنیکهای گزیدهگویی خلاق کمک کند.
مقالهٔ پیش رو نوشتاری در باب کوتاهترین گونهٔ ادبی یعنی گزینگویه است. گزینگویه به عنوان واحد بنیادین تفکرِ قابل فهم، میکروفرمی است که از ژرفنای فرهنگها و تاریخهای جهان تاب آورده است، از کنفسیوس تا توییتر، از هراکلیتوس تا نیچه و از بودا تا عیسی. در گزینگویه هیچ چیزی زائد نیست و هر کلمه وزنی دارد.
گزینگویه؛ کمینهای با تنشِ بیشینه
گزینگویههای ماندگار کیفیتی اتمی و تجزیهناپذیر دارند ـ تودهٔ متراکمی که هنوز منفجر نشدهاند. با این حال در مقایسه با تاریخ ستبر ادبیات، داستان، شعر یا نمایشنامه، به گزینگویه ـ این ابتداییترین فرم ادبی ـ آنچنان که باید توجه نشده است. تا زمان حاضر که پستهای ۲۸۰ حرفی میتوانند تا حد زیادی اثرگذار باشند.در این مقاله میخواهیم به دور از هیاهوی شبکههای اجتماعی، به بررسی حیاتِ ژرف گزینگویهها بهعنوان یک فرم ادبی بپردازیم.
تعریف گزینگویه
گزینگویه عبارتی یک یا چند جملهای است که مستقل از هر متنی و مستقل از عبارات قبل و بعدش در هر متنی، حاوی معنای کامل و مستقلی است که البته این معنای عمیق و ژرف در قامت یک ساختار ادبی و فاخر ترکیب یافته است و نسبتی روشن و دقیق میان صورت و معنا و فرم و مضمون حاکم است و از این حیث تناسب کامل دارد.
گزینگویه بصیرتی اجمالی است که در قالب عبارات و جملاتی شیوا و بلیغ و در عین حال سرشار از ظرائف و دقائق ادبی بیان شده و حاوی دقائق فراوان حکمی و معرفتی است که نیازمند آن است تا از عالم اجمال به وسیله تفسیر به عالم تفصیل قدم نهد تا تمامی معانی حکمی و معرفتی مستتر و مندرج در آن تبیین گردد. این عبارات متضمن افقهای معرفتی و حکمی والایی است که تفصیل و تفسیر آنان کار هر کسی نیست و اهل خود را میطلبد.
نکتهٔ دیگر آن است که گزینگویه متضمن نحوی بصیرتهای ناب ملفوف به اشارت و رمز است که بیشتر در قالب استعاره و آرایههای ادبی رخ مینماید و متمثل میشود، که همین امر آن را مستعد تأویل و تفسیر و تفصیل مینماید.
دکتر محمد علی مختاری در مقدمهٔ کتاب «فرهنگ و پندنامه غرغریون» تالیف جاناتان گرین اینگونه مینویسد که:
افوریسم (aphorism) از ریشه apo (از) و horizein (محدود کردن) یونانی به معنی «تعریف» میآید که بسیار به «تعریفات» عبید زاکانی نزدیک است. اولین کسی که این واژه را به کار برد بقراط حکیم بود.
افوریسمهای بقراط سیاههٔ بلندبالایی از آراء دربارهی عوارض و علائم امراض بود. بعدها این واژه در فرضیههای علوم فیزیکی و سپس در علوم به طور عام به کار رفت.
در قرنهای ۱۷ و ۱۸ میلادی افوریسم به نثر غیر تخیلی موجز اطلاق میشد. پاسکال، لاورشفوکو و لبرویر جزو قصارنویسان شاخص قرن هجدهم هستند.
رنه شار افوریسم را وسیله «خرد کردن زبان» (pulverising) میداند. یعنی باعث میشود کلمات منفرد یا گروهی از لغات از قید بدیع و ضرورت وضوح رهایی یابند و به صورت صخرههای یک مجمعالجزایر مغروق در آیند.
«افوریسم خلاصهکردن تجربهٔ زندگی است به صورت گفتهای کوتاه، خوشساخت و طنزآمیز، افوریسم به شنونده یا خواننده القا میکند که از زندگی معمولا توقع زیادی نداشته باشد و با تقیبح آن از پیش، از طعنههای کوچولوی آن انتقام میگیرد.»
نام موضوع : قدرت گزین گویه | از کنفسیوس تا توییتر
دسته : متفرقه آموزش نویسندگی