متروکه فی البداهه ابدویک روز| محمد امین سیاهپوشان

نام‌ اثر: مجموعه فی البداهه ابد و یک روز
نویسنده: محمدامین سیاهپوشان (سردار کاسپین)
ژانر: عاشقانه، تراژدی

در این جا همه چیز هست کمی از عشق، کمی از نفرت، کمی از فراق و دلتنگی، کمی از همه چیز. تا معجونی بسازد برای درمان دلی بیمار و افسرده یا دلی عاشق و دلتنگ. همه عشق‌ها برای ابد و یک روز نیستند ولی حس‌شان و پوسته خالی‌شان برای ابد و یک روز گوشه قلب‌مان در کنار در ورودی قلب‌مان باقی می‌ماند و گاهی که در گنجه خاک خورده قلب‌مان را باز میکنیم با دیدنش شاد می‌شویم یا اشک چشمان‌مان را غرق به خود میکند.

 

[شاهزاده آبی مرداد]

انتظار محبت داشتن از کسی که قدر محبت تو را نمی داند، همچون غذا دادن به تمساح است ! خودت با پای خودت به قفسش می روی ولی بازگشتت با خودت نیست . وقتی به آدم اشتباهی و قدرنشناس محبت کنی ، کم محلی هایش تو را خرد خواهد کرد .

 

[شاهزاده آبی مرداد]

عاشق ادم‌ اشتباهی شدن مثل آویزان شدن از برج بلند با طنابی پوسیده است که هر لحظه امکان بریدن اش هست ، به او برای ماندن التماس می کنی ولی در نهایت یا طناب را رها می کند یا طناب می برد و تو را به قعر چاه شکست می اندازد.

 

[شاهزاده آبی مرداد]

کاشکی یاد می گرفتیم ، تعهد داشتن یعنی چی ؟

تعهد این نیست که هر کاری دلت خواست انجام بدی بعد بگی وای من به فلان کس متعهدم چرا اینطور رو کردم‌ ! تعهد یعنی حتی اگر دورت هم شلوغ بود و هزاران نفر بهتر از اون هم اومدن ، دلت فقط واسه اون بزنه .

 

[شاهزاده آبی مرداد]

همیشه همه میگن پاییز زیباترین فصل خداست ولی من نظرم دقیقا هم نظر با امین بانیه که تو اهنگ پاییز میگه :
"پاییز یعنی یه غم دیگه یعنی یه سال مبهم دیگه ، از همون پاییز که رفتی من شدم یه آدم دیگه "
پاییز همیشه واسه من خاطرات بدی به همراه داره ، پاییز سرتاسر خاطره با بهترین آدمی که به بدترین وضعیت رهام کرد و رفته .

 

[شاهزاده آبی مرداد]

روزی خواهد آمد !

نه منجی و موعود نمی گویم . روزی خواهد آمد که تمام خاطرات تو به گنجینه خاک خورده هستی بسپارم و هیچ چیز به جز صحنه های شطرنجی باقی نماند که آن هم اهمیتی نداشته باشد.

گنجینه خاک خورده هستی سرشار از وجود آدم های است که آمدند برای ابد و یک روز بمانند ولی سهمشان نیم روزی بیشتر نبود . آن ها رفتند و فراموش شدند ، درست شبیه تو .

 

[شاهزاده آبی مرداد]

تلخ ترین ، ناعادلانه ترین چیز دنیا اینه که یه نفر رو از ته دل بخوای ولی اون مال تو نباشه و دلش باتو نباشه !
دقیقا حسی مثل آدمی که میدونه بی گناهه ولی قاضی براش حکم اعدام میبره داره .

 

[شاهزاده آبی مرداد]

هنوز هم وقتی توی مخاطبین گوشیم می گردم ، به اسمی بر می خورم که دو طرف اسمش رو قلب قرمز گذاشته ام ولی خودش تا ابد رفت . تا ابد رفت و در تندباد غم ناک زمانه تنهایم گذاشت‌ . او هنوز در قلب من است و من تنهای تنها مانده ام در کوره راه خاطراتش و شاید بگویم کامل فراموش شده ام .

 

[شاهزاده آبی مرداد]

تو من رو رها کردی و رفتی. تو منو توی کوره راه ترین مسیر زندگیم تنها گذاشتی، منی که عاشقت بودم. شاید بروی و باز هم عاشق شوی ولی هیچ کس اندازه من عاشقت نمی‌شود .

 

[شاهزاده آبی مرداد]

روزهای زندگیم را همچون برگه‌های بازی ورق بُر زدم و دیدم در تمام روزهای عمرم تنهایی نصیب من بوده به جز روزهای که تو در کنارم بودی که تو هم با رفتنت و تنها گذاشتنم دوباره تنهایی را نصیب من کردی. چه تلخ است تنها بودن و دوست داشتنش وقتی می‌دانی اوست عامل تنهایت تا ابد.

 

[شاهزاده آبی مرداد]

زندگی من همان باغ پر بار و زیبای بود که هر کس از کنارش می‌گذشت با حسرتی جانگداز نگاهش می‌کرد که رفتن تو باغ زیبای زندگیم را تبدیل به باغی خشک و بی آب علف کرد و از میوه‌های سرخ عشق در آن باغ تلی از خاکستر بر جای گذاشت.
آه چه غیر قابل باور بود رفتنت.