ایرما
مدیر تالار دین و مذهب
پرسنل مدیریت
مقامدار آزمایشی
مدیر
ناظر
- نام هنری
- مسیحا
- آزمایشی
- ناظر+رمانیکیخوان
- مدیر
- تالار دین و مذهب
- شناسه کاربر
- 5244
- تاریخ ثبتنام
- 2023-05-28
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 124
- نوشتهها
- 246
- پسندها
- 475
- امتیازها
- 318
- محل سکونت
- سرزمین هیچکسان
صِدّیق، به معنای بسیار راستگو، به کسی میگویند که همیشه راست میگوید و از او دروغ سر نمیزند. در قرآن از برخی انبیا و مؤمنان با این لقب یاد شده است.
صدیق اکبر، لقب اختصاصی حضرت علی(ع) است؛ رسول خدا(ص) او را به صدیق اکبر و فاروق ملقب کرده است، صِدِّیقه و صِدِّیقه کبری نیز لقب حضرت زهرا(س) است.
در لغت و قرآن
پیامبر(ص):
صدّیقان سه نفرند: حبیب بن مری نجار (مؤمن آل یاسین)، و حزقیل (مؤمن آل فرعون)، و علی بن ابیطالب که سومین آنها و برترینشان است.
ابن حنبل، فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع)، صص۲۳۸،۲۷۸.
امام علی(ع):
انا عبدالله و اخو رسوله و انا الصدّیق الاکبر لا یقولها بعدی الا کاذب مفتر (ترجمه: من بنده خدا، برادر رسول خدا و صدیق اکبر هستم، هیچکس پس از من چنین سخن نگوید( و چنین ادعایی نکند)، جز آنکه دروغگو باشد.)
نسائی، سنن نسایی، ج۵، ص۱۰۷؛ مثقی هندی، کنزالعمال، ج۱۳، ص۱۲۲؛ حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۱۲.
صدّیق صیغه مبالغه از صدق، به معنای کسی که ملازم راستی باشد، یا کسی که رفتارش گفتههایش را تصدیق کند و یا به قولی کسی را گویند که دروغ از او سر نزند.[۱]
صدیق در قرآن بهصورت مفرد، چهار بار و بهصورت جمع، دو بار بهکار رفته است.[۲] در قرآن از حضرت ابراهیم[۳] و ادریس[۴] با لقب صدیق، و از مریم با لقب صدیقه[۵] یاد شده است. در روایات نیز از حضرت علی(ع) به عنوان صدیق[۶] و فاطمه زهرا بهعنوان صدیقه یا صدیقه کبری یاد شده است.[۷]
مقام صدیقین
محمدحسین طباطبایی مؤلف تفسیر المیزان معتقد است آیه ۸۰ سوره اسراء بر مقام صدیقان دلالت دارد.[۸] به گفته وی، مصداق واقعی آیه کسی است که زبان، رفتار و اعتقاد او یک چیز را بخواهد، نه فردی که با زبان خود خدا را میخواند، ولی توجه قلبی او به دیگران است.[۹] به گفته راغب اصفهانی، صدّیقین کسانی هستند که در فضیلت از پیامبران پایینترند.[۱۰] بنا بر روایتی که در کتب روایی شیعه نقل شده است، صدیقه را جز صدیق غسل نمیدهد، از این رو حضرت علی، فاطمه را و حضرت عیسی، مریم را غسل دادهاند.[۱۱]
صدیق اکبر
لقب اعطایی رسول خدا
در روایات شیعه و اهل سنت، از حضرت علی(ع) به عنوان صدیق اکبر یاد شده است. بنا بر روایات این لقب را رسول خدا به او داده است.[۱۲]
در روایتی رسول اکرم، علی بن ابیطالب، مومن آل فرعون و حبیب نجار را بهعنوان صدیقان معرفی کرده و حضرت علی(ع) را برترین آنان دانسته است.[۱۳]
در بیان حضرت علی(ع)
حضرت علی(ع) در هنگام خلافت و بر منبر بصره[۱۴] خود را صدیق اکبر نامیده و فرموده هیچ کس بعد از من این ادعا را نمیکند مگر آن کسی که کَذّاب (بسیار دروغگو) است.[۱۵]
در منابع اهل سنت
برخی از منابع اهل سنت، بر اساس خبری درباره معراج پیامبر، لقب صدیق را به ابوبکر منتسب دانستهاند.[۱۶] با این حال بسیاری از محدثین اهل سنت سند این خبر را صحیح نمیدانند و آن را جزو موضوعات (احادیث جعلی) شمردهاند.[۱۷]
برخی نیز گفتهاند که وی از دوره جاهلی بدین لقب شهرت داشته است.[۱۸] نسایی( محدث اهل سنت و نویسنده سنن نسائی۲۱۴-۳۰۳ق.) در کتاب خصائص امیرالمؤمنین از امام علی(ع) نقل کرده که فرمود: «أنا عبد الله وأخو رسول الله وأنا الصديق الاكبر ، لا يقولها بعدي إلا كاذب آمنت قبل الناس سبع سنين» من بنده خدا و برادر رسول خدا هستم و من صدیق اکبرم. پس از من جز دروغگو هیچ کس این ادعا را نمیکند. من هفت سال پیش از همه مردم ایمان آوردم. [۱۹]
منابع و ماخذ:
ابن منظور، لسانالعرب، ج۱۰، ص۱۹۳-۱۹۴.
المعجم المفهرس، ص۴۰۶؛ نساء، آیه۶۹
سوره مریم، آیه ۴۱.
مریم، آیه۵۶.
سوره مائده، آیه ۷۵.
کاشانی، منهج الصادقین، ص۳۴۲؛ صدوق، الامالی، ص۲۷۴؛ صدوق، مسندالرضا، ج۲، ص۹
ابن شهرآشوب، المناقب، ج۳، ص۱۳۳؛ صدوق، امالی، ص۶۶۸.
طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۱۷۶.
طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۱۷۶.
راغب اصفهانی، المفردات، ص۲۲۷.
کلینی، الکافی، ج۳، ص۱۵۹؛ شیخ طوسی، تهذیب، ج۱، ص۴۴۰؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۵۳۰.
کاشانی، منهج الصادقین، ۱۳۳۳ش، ص۳۴۲؛ صدوق، الامالی، ۱۴۱۷ق٬ ص۲۷۴؛ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ۱۴۰۴ق٬ ج۲، ص۹؛ متقی هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۹ق٬ ج۱۱، ص۶۱۶؛ اربلی، کشف الغمه، دارالأضواء، ج۲، ص۱۲؛ ابن شهر آشوب، المناقب، المکتبة الحیدریة، ج۲، ص۲۸۶؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۳۱؛ ابن ابیشیبه، المصنف، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۴۹۸؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۰۰؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۶، ص۲۶۹.
ابن مغازلی، مناقب علی بن أبیطالب (ع)، ۱۴۲۶ق، ص۲۰۰؛ متقی هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۹ق، ج۱۱، ص۶۰۱.
عاملی، الصحیح من سیرة النبی، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۲۶۳-۲۷۰؛ امینی، الغدیر، ج۲، ص۳۱۲-۳۱۴
ابنماجه، سنن ابن ماجة، دار إحياء الكتب العربية، ج۱، ص۴۴؛ حاكم نيشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۲۰؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳۱۰؛ نسائی، خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، ۱۴۰۶ق، ص۲۱-۲۲؛ ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۹؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق٬ ج۳، ص۲۶؛ جوینی، فرائد السمطین، ۱۳۹۸ق، ج۱، ص۱۴۰، ص۲۴۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۲، ص۱۴۶؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱۳، ص۲۲۸؛ سیوطی، الجامع الصغیر، ۱۳۷۳ق، ج۲، ص۵۰.
ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۷؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۰۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۳، ص۱۷۰.
ابن جوزی، الموضوعات، ۱۳۸۶ق، ج۱، ص۳۲۷؛ متقی هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۹ق، ج۱۳، ص۲۳۶؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ۱۳۸۲ق، ج۱، ص۵۴۰؛ ابن حبان البستی، المجروحین، دارالباز، ج۲، ص۱۱۶.
دروزه، تاریخ العرب فی الاسلام، المکتبه المصریه٬ ص۲۶
نسائی، خصائص أمير المؤمنين، مقدمه محمدهادی امینی، ص۴۶.
صدیق اکبر، لقب اختصاصی حضرت علی(ع) است؛ رسول خدا(ص) او را به صدیق اکبر و فاروق ملقب کرده است، صِدِّیقه و صِدِّیقه کبری نیز لقب حضرت زهرا(س) است.
در لغت و قرآن
پیامبر(ص):
صدّیقان سه نفرند: حبیب بن مری نجار (مؤمن آل یاسین)، و حزقیل (مؤمن آل فرعون)، و علی بن ابیطالب که سومین آنها و برترینشان است.
ابن حنبل، فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع)، صص۲۳۸،۲۷۸.
امام علی(ع):
انا عبدالله و اخو رسوله و انا الصدّیق الاکبر لا یقولها بعدی الا کاذب مفتر (ترجمه: من بنده خدا، برادر رسول خدا و صدیق اکبر هستم، هیچکس پس از من چنین سخن نگوید( و چنین ادعایی نکند)، جز آنکه دروغگو باشد.)
نسائی، سنن نسایی، ج۵، ص۱۰۷؛ مثقی هندی، کنزالعمال، ج۱۳، ص۱۲۲؛ حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۱۲.
صدّیق صیغه مبالغه از صدق، به معنای کسی که ملازم راستی باشد، یا کسی که رفتارش گفتههایش را تصدیق کند و یا به قولی کسی را گویند که دروغ از او سر نزند.[۱]
صدیق در قرآن بهصورت مفرد، چهار بار و بهصورت جمع، دو بار بهکار رفته است.[۲] در قرآن از حضرت ابراهیم[۳] و ادریس[۴] با لقب صدیق، و از مریم با لقب صدیقه[۵] یاد شده است. در روایات نیز از حضرت علی(ع) به عنوان صدیق[۶] و فاطمه زهرا بهعنوان صدیقه یا صدیقه کبری یاد شده است.[۷]
مقام صدیقین
محمدحسین طباطبایی مؤلف تفسیر المیزان معتقد است آیه ۸۰ سوره اسراء بر مقام صدیقان دلالت دارد.[۸] به گفته وی، مصداق واقعی آیه کسی است که زبان، رفتار و اعتقاد او یک چیز را بخواهد، نه فردی که با زبان خود خدا را میخواند، ولی توجه قلبی او به دیگران است.[۹] به گفته راغب اصفهانی، صدّیقین کسانی هستند که در فضیلت از پیامبران پایینترند.[۱۰] بنا بر روایتی که در کتب روایی شیعه نقل شده است، صدیقه را جز صدیق غسل نمیدهد، از این رو حضرت علی، فاطمه را و حضرت عیسی، مریم را غسل دادهاند.[۱۱]
صدیق اکبر
لقب اعطایی رسول خدا
در روایات شیعه و اهل سنت، از حضرت علی(ع) به عنوان صدیق اکبر یاد شده است. بنا بر روایات این لقب را رسول خدا به او داده است.[۱۲]
در روایتی رسول اکرم، علی بن ابیطالب، مومن آل فرعون و حبیب نجار را بهعنوان صدیقان معرفی کرده و حضرت علی(ع) را برترین آنان دانسته است.[۱۳]
در بیان حضرت علی(ع)
حضرت علی(ع) در هنگام خلافت و بر منبر بصره[۱۴] خود را صدیق اکبر نامیده و فرموده هیچ کس بعد از من این ادعا را نمیکند مگر آن کسی که کَذّاب (بسیار دروغگو) است.[۱۵]
در منابع اهل سنت
برخی از منابع اهل سنت، بر اساس خبری درباره معراج پیامبر، لقب صدیق را به ابوبکر منتسب دانستهاند.[۱۶] با این حال بسیاری از محدثین اهل سنت سند این خبر را صحیح نمیدانند و آن را جزو موضوعات (احادیث جعلی) شمردهاند.[۱۷]
برخی نیز گفتهاند که وی از دوره جاهلی بدین لقب شهرت داشته است.[۱۸] نسایی( محدث اهل سنت و نویسنده سنن نسائی۲۱۴-۳۰۳ق.) در کتاب خصائص امیرالمؤمنین از امام علی(ع) نقل کرده که فرمود: «أنا عبد الله وأخو رسول الله وأنا الصديق الاكبر ، لا يقولها بعدي إلا كاذب آمنت قبل الناس سبع سنين» من بنده خدا و برادر رسول خدا هستم و من صدیق اکبرم. پس از من جز دروغگو هیچ کس این ادعا را نمیکند. من هفت سال پیش از همه مردم ایمان آوردم. [۱۹]
منابع و ماخذ:
ابن منظور، لسانالعرب، ج۱۰، ص۱۹۳-۱۹۴.
المعجم المفهرس، ص۴۰۶؛ نساء، آیه۶۹
سوره مریم، آیه ۴۱.
مریم، آیه۵۶.
سوره مائده، آیه ۷۵.
کاشانی، منهج الصادقین، ص۳۴۲؛ صدوق، الامالی، ص۲۷۴؛ صدوق، مسندالرضا، ج۲، ص۹
ابن شهرآشوب، المناقب، ج۳، ص۱۳۳؛ صدوق، امالی، ص۶۶۸.
طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۱۷۶.
طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۱۷۶.
راغب اصفهانی، المفردات، ص۲۲۷.
کلینی، الکافی، ج۳، ص۱۵۹؛ شیخ طوسی، تهذیب، ج۱، ص۴۴۰؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۵۳۰.
کاشانی، منهج الصادقین، ۱۳۳۳ش، ص۳۴۲؛ صدوق، الامالی، ۱۴۱۷ق٬ ص۲۷۴؛ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ۱۴۰۴ق٬ ج۲، ص۹؛ متقی هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۹ق٬ ج۱۱، ص۶۱۶؛ اربلی، کشف الغمه، دارالأضواء، ج۲، ص۱۲؛ ابن شهر آشوب، المناقب، المکتبة الحیدریة، ج۲، ص۲۸۶؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۳۱؛ ابن ابیشیبه، المصنف، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۴۹۸؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۰۰؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۶، ص۲۶۹.
ابن مغازلی، مناقب علی بن أبیطالب (ع)، ۱۴۲۶ق، ص۲۰۰؛ متقی هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۹ق، ج۱۱، ص۶۰۱.
عاملی، الصحیح من سیرة النبی، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۲۶۳-۲۷۰؛ امینی، الغدیر، ج۲، ص۳۱۲-۳۱۴
ابنماجه، سنن ابن ماجة، دار إحياء الكتب العربية، ج۱، ص۴۴؛ حاكم نيشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۲۰؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳۱۰؛ نسائی، خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، ۱۴۰۶ق، ص۲۱-۲۲؛ ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۹؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق٬ ج۳، ص۲۶؛ جوینی، فرائد السمطین، ۱۳۹۸ق، ج۱، ص۱۴۰، ص۲۴۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۲، ص۱۴۶؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱۳، ص۲۲۸؛ سیوطی، الجامع الصغیر، ۱۳۷۳ق، ج۲، ص۵۰.
ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۷؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۰۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۳، ص۱۷۰.
ابن جوزی، الموضوعات، ۱۳۸۶ق، ج۱، ص۳۲۷؛ متقی هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۹ق، ج۱۳، ص۲۳۶؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ۱۳۸۲ق، ج۱، ص۵۴۰؛ ابن حبان البستی، المجروحین، دارالباز، ج۲، ص۱۱۶.
دروزه، تاریخ العرب فی الاسلام، المکتبه المصریه٬ ص۲۶
نسائی، خصائص أمير المؤمنين، مقدمه محمدهادی امینی، ص۴۶.
نام موضوع : صدیق کیست
دسته : متفرقه مذهبی