. . .

در دست اقدام دیالوگ نویسی قفل بی کلید| دمیورژ

تالار دیالوگ نویسی
نویسنده: دمیورژ (آرمیتا حسینی)
ژانر: اجتماعی، تراژدی
نام: قفل بی کلید
- به نظرم پذیرش باعث میشه زندگی توی درد راحت‌تر بشه. پذیرش همه چیز رو راحت می‌کنه
- مخالفم. پذیرش باعث میشه تو تسلیم تاریکی‌های زندگی بشی و به مرور زمان، تو هم بخشی از تاریکی میشی.
- خب. وقتی بخشی از درد بشی، بهتر درکش می‌کنی.
- که چی؟ تو با پذیرش دو کار می‌تونی بکنی. یا بپذیری و تسلیم بشی! یا بپذیری و بشناسیش و آماده جنگ بشی.
- نمیشه کل زندگی رو جنگید.
- اگر نجنگی کل زندگیت رو چی کار می‌کنی؟ زندگی می‌کنی؟
- آره
- درحالی که اسیر و برده انسان‌های قدرتمندی و زندگیت دست اونا بازی داده میشه، زندگی می‌کنی؟ وقتی نمی‌جنگی و
به عنوان اسیر گرفته میشی، زندگی می‌کنی؟
- تو فکر می‌کنی زندگی چیه؟
- زندگی یک جریان و حرکته. جنگ تا زمانی که رو به جلو و برای به دست آوردن اهداف باشه، یک نوع زندگیه. و تسلیم شدن، چیزی جز مرگ نیست.


 

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
2,795
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,332
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #2
«جنگ برای چه؟»
- چرا باید بجنگیم؟
- جنگ دو حالت داره. یا برای دفاع از حق و حقوق رخ میده یا برای ت×جـ×ـا×و×ز× به حقوق بقیه.
- چرا باید بخوایم به حقوق بقیه ت×جـ×ـا×و×ز× بکنیم؟
- چون قدرتمند میشیم. زندگی مردم دست ماست و ما مالک حقوق بقیه‌ایم.
- خب چرا دنبال قدرتیم؟
- چون انسان‌های ضعیف زود از بین میرن.
- جایی که جنگی نباشه انسان ضعیف میمیره؟
- ممکن نیست جنگ نباشه
- اگر ما دنبال قدرت بیشتر و تصاحب زندگی بقیه نباشیم، جنگی هم نخواهد بود
- ولی دنبالشیم
- آره اما دلیلش ترس از ضعیف موندن و از بین رفتن نیست.
- دلیل قدرت طلبی چیه پس؟
- لذت. ما از تاریکی فراری هستیم اما خودمون کسایی هستیم که جلوی نور رو گرفتیم تا بقیه
نبینن و بخورن زمین! ما دنبال نابود کردن تاریکی یا جنگ نیستیم، بلکه دنبال استفاده از اون به نفع خودمونیم.
- پس یعنی ما منشا تاریکی هستیم؟
- دقیقاً. تو فکر کن یک چراغ دستته و چراغ جهانی خاموش شده.
- خب؟
- مردم میان بهت پول میدن و بهت احترام می‌ذارن تا بذاری با چراغت، جهان رو ببینن.
- خب؟
- اگر چراغ جهانی قابل درست شدن باشه، می‌ذاری درستش بکنن؟
- نه. چون اون موقع دیگه مردم بهم اهمیت نمیدن.
- پس جنگ هست، چون ما می‌خوایم باشه.

 

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
2,795
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,332
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #3
(پیروزی برای چه؟)
- اصلاً منو تو بحث کردیم! اصلاً دنیارو ریختیم وسط بحث و من اشتباه گفتم تو درست! بعدش چی؟
- این سوالت خودش مشکل بزرگیه که باید روش بحث بشه.
- چرا؟
- شماها آدمایی هستین که می‌شینین درباره کل زندگی «که چی؟» پشت سر هم می‌چینین، بعدش به هیچی می‌رسین.
تهش هم میگین نباید کاری کرد. دنیا درست نمیشه، همینه که هست.
- مگه غیر اینه؟
- آره غیر اینه. وقتی ما بحث می‌کنیم دنبال این نیستیم نظر خودمون رو به یکی دیگه منتقل کنیم بعد با ذوق بگیم
ایول بابا من درست گفتم! بعد به خودمون ببالیم که ایول تو بجث بُردم.
- نود درصد تو بحث این شکلین.
- من اصلاً با درصدها کاری ندارم. من اصول رو بیان می‌کنم. ما درباره زندگی بحث می‌کنیم تا به نتیجه درستی برسیم و تو زندگی
به کار ببریم. جهان واکنش، تمام کنش‌های ماست! درست نگاه کنیم، درست حرکت کنیم، واکنش درستی دریافت می‌کنیم.
تمام هدف از بحث آگاهی بخشی و درست کردن این همه حماقته. حالا تو بیا بگو«که چی؟»
- تو فکر کردی دنیا به ساز ما می‌رقصه؟
- مطمئنم دنیای تو با سازت نمی‌رقصه.
- نکنه ساز و کار زندگیمون فرق داره؟
- دیدگاهمون فرق داره. اگر خودت رو بَرده بدونی، قرار نیست پادشاه باشی. وقتی فکر می‌کنی هیچی تحت کنترلت نیست و جهان
تو رو بازی میده، پس قراره همینطور باشه. اما من، همه اتفاقات رو تنها واکنش، تمام کنش‌هام می‌دونم. شاید تو امروز ع×و×ض×ی باشی ولی یک سال دیگه جوابش رو بگیری. حالا فکر نکن یک سال دیگه این تلافی دنیا، نامردی بود!
- این همه جنایتکار راست راست می‌گردن
- ببین حتی این جنایتکاری که تو زندگی میاد جلوت، واکنشی برای کنش‌هاته.
- سیاهی رو با سیاهی پاک می‌کنن؟
- هیچی پاک نمیشه. سیاهی خودت توی جهان منعکس میشه و بهت برمی‌گرده.
- می‌خوای به چی برسی؟
- من رسیدم ولی تو هم بهش برس
- به چی؟
- که انفعال بدترین نوع مرگه. و سوالت به همین ختم میشه.

 

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
2,795
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,332
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #4
(مقصر غریزه است؟)
- اینکه انقدر آدم بدی هستیم، دلیلش ذاته.
- یعنی میگی همه با یک ذات کثیف متولد شدیم؟
- همین الان اگر فقط یک بطری آب باشه، و هردو تشنه باشیم. یا من تو رو می‌کشم یا تو من رو تا دست خودمون به آب برسه.
- اخلاق و از گذشتگی، فداکاری. هیچی از اینا نمی‌دونی نه؟
- وقتی گرسنه یا تشنه باشی، اینا دیگه معنی نداره. آدم گرسنه که اخلاق حالیش نمیشه.
- سخت در اشتباهی. اینطوری ما با حیوون فرقی نداریم.
- داریم.
- چه فرقی؟
- ما بلدیم تظاهر به آدم بودن بکنیم، اونا بلد نیستن.
- ما پست نیستیم. تو دیگه خیلی بد بینی.
- هرگز پست نیستیم!
- خودتم نمی‌دونی چی میگی.
- وقتی تو رو بُکُشم تا به آب برسم و بنوشمش. من مگه پست میشم؟
- نمیشی؟
- هرگز! من دارم برای بقای خودم یک کنش طبیعی انجام میدم. این غریزه‌ها همشون برای ادامه بقا و زنده موندنه.
- زنده بمونی که چی بشه؟
- تو نمی‌تونی این رو بپرسی. میل به زنده موندن و جاودانگی، وحشت از مرگ ، همشون تو ذات و وجود ماست. نمی‌تونی انکارش بکنی.
- ما دارای اخلاقیاتیم. صرفاً یک حیوون با غریزه نیستیم.
- شاید جایی تو افسانه‌ها، اخلاقی هم باشه. اما الان چیزی که از جامعه می‌بینیم اینطور نیست.
- وقتی قبلاً اخلاق بوده، پس الان هم هست.
- الان فقط یک مشت حیوونیم با لباس آدم، که هر جا قضیه به نفعمون نباشه کتمون رو در میاریم و حیوانیت رو به رخ می‌کشیم.
ما یک مشت آدم منفعت طلب، خودخواه، کثیفیم که پشت میز جلسه سخنرانی دم از اخلاق می‌زنیم. ولی می‌دونی چیه؟
- چیه؟
- تو همون جلسه اخلاق اگر پاشی حرفی ضدشون بزنی ، پرتت می‌کنن بیرون.
- آدمای بد وجود دارن و تو حتماً خیلی ضربه دیدی که بدبین شدی.
- تو هم لابد تا حالا کسی رو قلقلک ندادی و باعث نشدی ذات واقعیش رو واست رو بکنه.
- یعنی هیچ کس تو دنیا نیست که به خاطرش فداکاری بکنی و آب رو بهش بدی؟
- الان میگم هست! اما وقتی تشنه باشم، کسی رو نمی‌شناسم فقط می‌خوام زنده بمونم. تو هم مثل منی، الان داری انکار می‌کنی چون تشنه نیستی.
- کسی نیست که به خاطرش بخوای بمیری تا زنده بمونه؟
- ببین من از پشت میز حرف نمی‌زنم. عمل خیلی فرق داره با حرف زدن خیله خب؟ شاید دو سه تا قهرمان این کار رو کرده باشن. اما نمی‌تونیم بگیم ما هم می‌تونیم. چون یک شیر تو جنگل من رو دید و نخورد، نمی‌تونم بگم همه شیرها خوبن.
- فرق داره
- نداره نه نداره! اونم طبق غریزه باید من رو بخوره ولی استثنا شد و این کار رو نکرد. آدمم طبق غریزه باید آب رو بخوره و زنده بمونه. کی گفته من و تو استثنای این ماجراییم؟
- چون استثنا هست، نمی‌تونیم منکر وجود اخلاق بشیم. زمانی می‌تونی بگی هیچ اخلاق و فداکاری‌ای نیست که حتی دو سه نفر از بین ما، نتونن این کار رو بکنن. مغالطه نکن! استثناها قابل چشم پوشی نیستن.
 

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
2,795
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,332
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #5
(شبیه حرف‌هایمان نیستیم)
- می‌دونی چرا زندگی کردن بین آدما انقدر سخته؟
- چرا؟
- هیچ کس شبیه حرفاش نیست. انگار باید علم غیب داشته باشی که بتونی بین این همه دروغ دووم بیاری.
- تنها راه زندگی کردن بین دروغگوها، نفهم بودنه. زمانی که هیچی ندونی، کمتر درد می‌کشی.
- اما وقتی بهم لبخند می‌زنه و پشت لبخندش ازم متنفره، این درد نیست؟
- نه نیست. چون تو فکر می‌کنی بهت لبخند می‌زنه.
- چرا شبیه حرفامون نیستیم؟
- اگر همه شبیه حرفاشون می‌شدن دنیا جای زندگی کردن نبود. باید فرار می‌کردیم. به هر کوچه نگاه می‌نداختی یک هیوولا می‌دیدی.
- یعنی انقدر ترسناکیم؟
- حتی بیشتر. ما اگر قشنگ باشیم، مطمئن باش شبیه حرفامون خواهیم بود. و وقتی خودمون یک مشت هیوولای بد صفتیم، مجبوریم حرفای قشنگی بزنیم و پشتش قایم بشیم.
- کی گفته مجبوریم؟
- صادق بودن محض، خطرناکه. الان هر فکری دربارت داشته باشم رک بهت بگم، تو دووم نمیاری. بهت بگم تو لوسی، زیادی سر هرچیزی جوش میاری و گاهی واقعاً حوصلم رو سر می‌بری. الان شبیه حرفم شدم. خوشت میاد؟
- نه اخه...
- اخه نداره. نظرمون رو رک درباره همه بگیم که سنگ رو سنگ بند نمیشه.
- خب اگر ازم بدت میاد نیاز نیست بگی ازم بدت میاد. حداقل نگو ازم خوشت میاد که بعداً از رفتارهات بی توجهی و سردی و بداخلاقی ببینم. اینجوری که رفتارت شبیه حرفت نیست، این تضاد من رو آزار میده و من درد می‌کشم. شاید اگر بگی ازم بدت میاد یک بار درد بکشم ولی وقتی هر روز میگی دوستم داری و انقدر باهام بدی، من هر روز درد می‌کشم، هر روز!
- خب یک جورهایی با رفتارم میگم ازت خوشم نمیاد پس تو می‌تونی خودت بری. گاهی نیاز نیست واقعاً رک حرف بزنیم.
- اما اینجوری دو دلیم.
- دو دل شدن نداره. رفتار رسماً واقعیت رو نشون میده.
- ما انقدر دروغ شنیدن رو دوست داریم که خودمون رو توجیح می‌کنیم و دلیلی برای رفتار طرف مقابل می‌چینیم.
- پس تو واقعاً دنبال واقعیت نیستی .

 

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
2,795
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,332
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #6
(ما بت پرستیم)
- راستش رو بخوای، من یکتا پرستی اینجا نمی‌بینم.
- آره خب قبول دارم. بعضی‌ها ثروت رو می‌پرستن و بعضی‌ها...
- منظورم این نیست.
- پس چیه؟
- هیچ کس بی عیب نیست. هر شخصی، هنرمند، نقاش، موزیسین، نویسنده و هر شخصی حتی اگر خیلی بزرگ و معروف باشه
صددرصد باز ایراداتی داره و اشکال‌هایی هست که می‌تونیم بهش نقد بکنیم. اما ما چی کار می‌کنیم؟
- چی کار می‌کنیم؟
- از اون اشخاص بت می‌سازیم. و با چنان تعصبی ازشون در برابر انتقادات و نظرات منفی دفاع می‌کنیم که انگار درباره الهی مقدسی حرف می‌زنیم. چه خبره؟ از کی تا حالا به جای اثر، نویسنده اثر مهم شده؟ مگه این اثر نیست که نویسنده رو نویسنده می‌کنه؟ چه مرگمونه؟ مگه این کار درست نیست که باعث میشه اون انسان درست رو بشناسیم؟ پس حالا چرا باید حتی از اثر اشتباهی دفاع کنیم چون نویسندش فلان شخصه؟
- خب چون اون‌ها دیگه خیلی خوبن و استادن و آثار فاخری رو ایجاد کردن، برای همین اعتراض بهشون وارد نیست. ما در حدی نیستیم که انتقاد بکنیم.
- چرا؟ ما بزرگ‌ترین نقش رو داریم. یک نویسنده بدون خواننده‌هاش نویسنده نیست! یک رهبر بدون گروهش رهبر نیست! چرا انقدر ما رو کوچیک می‌کنین و به پایین می‌کشین؟ ما حق داریم هرچیزی که به نظرمون اشتباه بود رو نقد بکنیم و نظرمون رو بگیم.
- مگه خودت به درجه اون شخص رسیدی که بتونی نقدش بکنی؟ نظرات شخصی بی ارزش هستن.
- به هیچ وجه بی ارزش نیستن. نویسنده فقط برای نویسنده‌ها و افراد عالم نمی‌نویسه. داره برای مردم عادی می‌نویسه. و من به عنوان یک شخص عادی، حق نظر دادن دارم. هیچ کس بت من نیست و چون بت کسی رو نمی‌پرستم، قرار نیست مجازات بشم.
- مساله اینه که کسی که همیشه داره درست میره، حتی اگر اشتباهی بکنه اون اشتباه دیگه مهم نیست . به خاطر اینکه می‌دونیم اون خیلی راه‌های درستی رفته و همش رو بلده.
- بلده که چی بشه؟ من خیلی آدم خوبیم و درست کاری رو خیلی بلدم و همیشه درست کارم حالا یک بار رشوه گرفتم این مهم نیست چون درست کاری رو بلدم! بلده که همیشه بهش عمل بکنه. اصلاً دفعات انجام کار درست ملاک نیست. یکی ده تا کار درست کرده یک اشتباه کرده پس ولش کنیم اما اون یکی سه تا کار درست کرده یک اشتباه کرده بیاین بکشیمش؟
- ملاک چیه؟ ما می‌تونیم برای آدمای بزرگ به خاطر کارهای بزرگشون تخفیف قائل بشیم.
- ملاک کار انجام شدست. همین اشتباهی که الان کرده باید نقد بشه و مجازاتی که برای هر شخصی قائل میشیم برای اون هم باید بشیم و مهم نیست قبلاً چه کارهایی کرده مهم اینه الان چه کاری کرده! باید به مساوی پاداش و مجازات برپا بشه بدون اینکه اهمیت بدیم طرف مقابل کیه. باید بتونیم انتقاد بکنیم و باید از هیچ کسی بت نسازیم چون آدم‌ها به واسطه کارهاشون بزرگ شدن به خودی خود بزرگ نبودن و همین الان اگر کار اشتباهی بکنه باید به کارش نگاه بشه نه به خودش!
- تو حق نداری اینطور صحبت بکنی.
- تو حق من رو تعیین نمی‌کنی.

 

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
2,795
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,332
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #7
- انگار مشکل ماییم. همش می‌شینیم فکر می‌کنیم و درد می‌سازیم. انقدر حساس نباشیم و فکر نکنیم
اصلاً نیاز نیست دنبال کلید بگردیم واسه قفلمون. این ماییم که قفل کردیم.
- ای کاش همینی بود که می‌گفتی. ای کاش وقتی وسط جنگ جهانی دوم بودیم، با دستامون جلوی چشممون رو می‌گرفتیم و
جنگ تموم می‌شد.
- ما بزرگش کردیم.
- یعنی میگی وقتی می‌شینیم حرف می‌زنیم تا مشکلات رو حل کنیم، درواقع داریم فقر و گرسنگی و جنگ و خشونت و سیاست‌های کثیف و سلب آزادی و
فساد رو بزرگ می‌کنیم؟ چه ما بزرگش کنیم چه نه، روزانه تعداد قبلا توجهی کودک در اثر گرسنگی میمیرن.
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
0
بازدیدها
198

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین