قسمت اول"پیچکعشق"
ی چیز هایی هست فقط برای خوده ادمه
فقط فقطبرای تو ساختنش
نمیشه با کسی قسمتش کرد
انگار قسمتشکنی دستمالی میشه
مثل بچه گیمون که یه عروسک رو خیلی دوست داشتیم و با کسی راه نمیومدیمکه بدیم دستش تا باهاش بازی کنه و یا وقت بگذرونه
مثل دوست داشتن تو
که هر بارکه میبینمت مثل روز اول؛قلبم...
آخ قلبمجوری تو سینهم برای تو میتپه که یه صدای گوش نوازی ایجاد میشه.
مثل صدای گیتار
مثل نت سُل یا نه بهتره بگیمنت سُل قلبم
میدونی
منخیلی حسودم
به قدری حسودمکه
هیچ زاویه ای نمیزارم که بخاد نفر سوم وارد این دوست داشتن بشه
ی چیز هایی فقط برا خوده ادمه نه میشه دست کشید ت میشه بخشید نه میشه بیخیال شد
مثل وجود تو
حتی با اینکه کیلومتر ها از منفاصله داشته باشی بازمدورتریننزدک منی
دورتریننزدیکی که حاظرم جونمو براش بدم
میدونی؟!
راستش تو خیلی بدی
اونقدر بدی که حتی خودممنفهمیدم به خاطر عشقت عوض شدم
شدم یه دختر خانوم
ی دختری که دیگه چشمام هرکسی و ناکسی رونمیدید
فقط قفلی زده بود رو چشای ناز مشکیرنگ تو
به قول مادر بزرگم:
عشق که صدا نمیکنه مادر
یهو میاد عین پیچک دور قلبت میپیچه
و تو وقتی متوجه میشی که قلبت داره از دوری و دلتنگی یارت خفه میشه
قلبت دستو پا میزنه تا خودشو نجات بده ولیمتاسفانه تو هواییک یارتنیستجان میده.
فقط خواستم بگم با تموم اینا خوبم حالم خوبه یه جورایی به قول شاعر
زندگی ترکمکرده بود که زندگی اوردی
چقدر خوبه که حالمو خوب میکنی چقدر خوبه که هوامو داری
چقدر خوبه که مثل باباها غر میزنی مراقب خودم باشم تا چیزیم نشه و یا صدمهای بهم وارد نشه.
انگار عقل و قلبم اینبار دست تو دست هم دادنو و میگن
ببین ..
دمت گرم، این خودشه ها!
نکنه اینو ول کنی نکنه بری تنهاتر از این بشی
لعنتی اینخود زندگیته ها
اینبار تا تهش برو با این
من و عقلت هم اینبار ب خاطر این ادم و حس دوست داشتن تو نسبت ب این ادم
تسلیم شدیم و کم اوردیم ..
نکنه یه وقت دلخورش کنی ها
همینه..
یارت همیشگیت اینه..
آخ که چقدر دوست دارم محکم بغلم بگیرمت و موهاییکه روشون حساسی، حسابی باهاش ور برم و بهم بریزم که عین پسر بچههای تخس اخم کنی
تهش با ی لبخند عمیقی که رو لب هامه و باعثش تویی بگم:
- ببین من خیلی دوستارما!