. . .

انتشاریافته دلنوشته پایان بی‌کرانه | آقازاده

تالار دلنوشته کاربران
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
ژانر اثر
  1. تراژدی
سطح اثر ادبی
الماسی
اثر اختصاصی
بله، این اثر اختصاصی می‌باشد و فقط در انجمن رمانیک نوشته شده است.
negar_d030de7cfe79fe2c_5fj.png


نام اثر: پایان بی‌کرانه

نویسنده: آقازاده
ژانر: تراژدی
مقدمه:
به سمتت می‌آیم؛ ولی گویا فراری شده‌ای!
نزدیکت می‌شوم، دورتر می‌شوی
عاشقت می‌شوم، سنگ‌تر می‌شوی
پایانت کجاست؟
ای بی‌کرانه نامهربان!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 6 users

رهایش

رمانیکی حامی
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
615
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-04
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
612
راه‌حل‌ها
3
پسندها
2,094
امتیازها
383
محل سکونت
قلب دریا
وب سایت
romanik.ir

  • #11
قلم را در دستانم می‌فشارم.
می‌خواهم بنویسم از همه دردهایم!
از همه بغض‌هایم،
زجرهایم؛
ولی قلم نمی‌نویسد و تنها بانگ می‌دهد:
- درد دلت را نگه‌دار که فقط خودت درمانش هستی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • جذاب
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 7 users

رهایش

رمانیکی حامی
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
615
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-04
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
612
راه‌حل‌ها
3
پسندها
2,094
امتیازها
383
محل سکونت
قلب دریا
وب سایت
romanik.ir

  • #12
می‌گوید بگو تا مرحمت شوم!
می‌گوید ببار تا چترت شوم!
می‌گوید فریاد کش تا آرامشت شوم!
زیباست؛
ولی، اگر درمان بودی که خود می‌فهمیدی درد را!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • گل رز
  • لایک
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 6 users

رهایش

رمانیکی حامی
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
615
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-04
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
612
راه‌حل‌ها
3
پسندها
2,094
امتیازها
383
محل سکونت
قلب دریا
وب سایت
romanik.ir

  • #13
نمی‌گویم درد دلم را!
باران نمی‌دهم چشمانم را!
باز می‌کنم راه گلویی که سال‌هاست بسته است.
می‌خندم!
نقابی از جنس شادی بر روی خود می‌کشم!
من شادم،
می‌خندم،
بازی می‌کنم؛
بی‌آنکه توجهی به خون‌ریزی قلبم داشته باشم!
خون‌ریزی‌ای از جنس درد،
از جنس زجر،
از جنس مرگ... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • گل رز
  • لایک
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 6 users

رهایش

رمانیکی حامی
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
615
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-04
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
612
راه‌حل‌ها
3
پسندها
2,094
امتیازها
383
محل سکونت
قلب دریا
وب سایت
romanik.ir

  • #14
می‌گردم دنبال کاشانه‌ای
که عطرت را در آن استشمام کنم!
به دنبال آغوشی حیرانم که
آرامش آغوشت را هدیه‌ام کند؛
بی‌انصافی است،
باران چشمانم به دنبال تو
برای بارش‌اند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

رهایش

رمانیکی حامی
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
615
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-04
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
612
راه‌حل‌ها
3
پسندها
2,094
امتیازها
383
محل سکونت
قلب دریا
وب سایت
romanik.ir

  • #15
گاهی باید سخت بود؛
سختی از جنس کوه،
سختی از جنس سنگ!
سخت بود تا با خراش‌های خنجر عزیزانت،
نابود نگردی!
دنیا گاهی در مقابل بی‌رحمی عزیزان کم می‌آورد
و به یقین می‌رسد که او بی‌رحم‌ترین نیست!
و امان بر آن روزی که دلت تنگ بی‌رحمت شود، همین کافی است برای مردن‌!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

رهایش

رمانیکی حامی
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
615
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-04
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
612
راه‌حل‌ها
3
پسندها
2,094
امتیازها
383
محل سکونت
قلب دریا
وب سایت
romanik.ir

  • #16
کاش میشد تنها بود،
کاش میشد سنگ بود.
گاهی سؤالی از خالقم دارم!
مگر من گفتم مرا به زمین بیاورد؟
که حال این‌گونه محکوم به بودن در آن هستم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

رهایش

رمانیکی حامی
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
615
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-04
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
612
راه‌حل‌ها
3
پسندها
2,094
امتیازها
383
محل سکونت
قلب دریا
وب سایت
romanik.ir

  • #17
ز یاد برده‌ام عشق را،
ز یاد برده‌ام احساساتم را،
جرمم عاشقی بود و حکمم جدایی!
ناعادلانه بود و مرا چو کودکی بی‌پناه ساخت!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • قلب شکسته
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 4 users

رهایش

رمانیکی حامی
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
615
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-04
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
612
راه‌حل‌ها
3
پسندها
2,094
امتیازها
383
محل سکونت
قلب دریا
وب سایت
romanik.ir

  • #18
سخت است در شب سیه قسم به جدایی خورد،
سخت ‌است دنیایت را سیاه کنی!
سخت است مرگ را چشم بسته قبول کنی؛ ولی من با تمام سختی‌ها قبول کردم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

رهایش

رمانیکی حامی
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
615
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-04
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
612
راه‌حل‌ها
3
پسندها
2,094
امتیازها
383
محل سکونت
قلب دریا
وب سایت
romanik.ir

  • #19
نمی‌دانم چه کردم!
نمی‌دانم چه شد که محکومش گشتم!
دلتنگی جرم سختی است...
تنهایی اوج بی‌انصافی است...
اگر حال قصد اعتراف کردم،
شاید برای این است که می‌دانم دیگر نخواهم ماند!
مرگ نزدیک است و دل بی‌تاب...
کاش دل هم می‌دانست این دنیا جای ماندن نیست؛
ولی امان از دلی که عقل را قبول ندارد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 4 users

رهایش

رمانیکی حامی
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
615
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-04
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
612
راه‌حل‌ها
3
پسندها
2,094
امتیازها
383
محل سکونت
قلب دریا
وب سایت
romanik.ir

  • #20
حوّا دلبسته آدم بود یا اجبار؟
آدم، فرهاد حوا بود یا بیزار؟
داستان‌های عاشقانه واقعی‌ست؟
شاید تنها افسانه‌هایی هستند که قصد دارند عقده‌ها را خالی کنند.
پس آن‌گاه که زلیخاه به یوسف رسید،
مگر یوسف از اجبار نبود؟!
شاید هم عاشق بود!
پس اگر عشق وجود دارد، کو؟
مگر پاک‌ترین عشق، مجنون حق بودن نیست؟!
پس چرا مرا پیش خود نمی‌برد؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 4 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین