انتشاریافته دلنوشته شده آیا...؟! | رمیصا.پَکس کاربر انجمن رمانیک

نام دلنوشته: شده آیا...؟!
نویسنده: رمیصا.پَکس

مقدمه:

شده آیا که تو دلگیر شوی؟

از همه کس سیر شوی؟

شده در اوج جوانی تو فقط پیر شوی؟

من در این حس جهنم مانند شب و روز سوخته ام...

 

[~Romaysa_paX~]

شده عاشق شده باشی و درد نشانت گردد؟

خنده بر لب باشی و گریه جهانت گردد!

درد من درد کمی نیست زخم هجرانست مرا

شده روز باشد و هر دم؛ شب زمانت گردد؟

شده آرام بخندی و ببارد چشمت؟

شده آیا که جنون وصل روانت گردد؟

 

[~Romaysa_paX~]

شده آیا که جنس دلت از سنگ شود؟

شده با عالم و آدم وارد جنگ شود؟

رنگ رخساره خبر دهد از حال دل!

شده از درد فراقش رخت بی رنگ شود؟

 

[~Romaysa_paX~]

شده وقتی باران میزند بر شیشه.

وقتی یادش میزند بر وجوت تیشه.

شده درگیر نبودش باشی و...

نبودش آرام آرام بزند در حیاتت ریشه؟؟

 

[~Romaysa_paX~]

شده ارام بخندی تا غمت شاد شود؟

شده آرامش حرفت یک روز فریاد شود؟

شده عشق سر زده مهمانت شود؟

ناخوانده باشد و یک‎‌روز جانت شود!

شده رد پای عشق بر دلت جا بماند؟

دلت خانه‌اش شود و خودش آنجا نماند؟

من با این غم غمناک عمری پیر شدم.

گذشته از پیری قلبم از زندگی سیر شدم.

 

[~Romaysa_paX~]

شده آیا که شبی خواب ز چشمت بپرد؟

یا که تو هر چه که کنی یادش ز ذهنت نپرد؟

شده تقدیر من و کسی مرا درمان نیست!

یادش شده گرگ و در نبودش قلب مرا می‌درد!

شده آیا که یهو خوشی ز قسمت بپرد؟

شده ناله کنی از درد و کسی بوی ز دردت نبرد؟

درد من درد عشق است و دردناک است ای خدا.

دردی که با رفتنش به جا ماند و او اسوده می‌رود!

 

[~Romaysa_paX~]

شده آیا که دلت بند نگاهی گردد؟

یا که با فکر نگاهی دچار گناهی گردد؟

شده از دست نگاهش به جنگ عشق بروی؟

و او با چشم سیاهش سپاهی گردد؟

شده چشم تو بگردد به دنبال نگاهش

بعد چشم او به دنبال دیگری راهی گردد؟

شده مجنون بشوی و دیوانه‌ی عالم باشی

بعد جهان عشقت ناگهان واهی گردد!

 

[~Romaysa_paX~]

شده گاهی وقت ها با خودت درگیر شوی؟
شده از درد فراقش از زندگی سیر شوی؟
شده هر روز به یاد نگاهش سر به خیابان ببری؟
یا که مجنون شوی جان به بیابان ببری؟

 

[~Romaysa_paX~]

شده آیا که ندانی که دلت فازش چیست؟
یاکه دلگیر باشد و تو ندانی محرم رازش کیست.
شده درد قلب یک روز به نگاهت بزند؟
یا که حال رقصیدن نباشد و او سازش بزند!

 

[~Romaysa_paX~]

شده آیا که به زیر باران بروی با یادش؟
یا که همقدم خیابان بشوی با یادش.
شده آیا که دلت تنگ نگاهش گردد...
همدم دشت و بیابان بشوی با یادش.